۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

کمبود منابع تخصصی باعث درک غلط از هنرهای مفهومی شده است، امیر راد

منبع: ایبنا

راد، هنرمند و مدرس هنر، در گفت‌وگو با خبرگزار کتاب ایران (ایبنا)، درباره کیفیت کتاب‌های منتشر شده درباره هنر مفهومی در ایران، گفت: هنر معاصر واژه‌ای است که از دهه ۸۰ میلادی در میان منتقدان هنری برای دسته‌بندی آثار هنری در مدیوم‌های گوناگون، پذیرفته و فرا‌گیر شد. این واژه هم سویه تاریخی دارد یعنی آثاری در بازه زمانی و تقریبی دهه ۶۰ میلادی تا امروز را فارغ از مدیوم در بر می‌گیرد و هم از سویی مشخص کننده آثار خلق شده در مدیوم‌های جدید است. بر این اساس می‌توان پاسخ مشخص‌تری به این سوال داد؛ اکثر کتاب‌های موجود، چه تالیف و چه ترجمه، سویه اول را مدنظر قرار داده‌اند و به مباحث تاریخی، علل و سیر تحول در این حوزه پرداخته‌اند و ناگزیر در این راستا و در تبیین علل و سیر تحول، اجمالا به ریشه‌های فلسفی و اجتماعی و نیز تاریخ و چگونگی پیدایش مدیوم‌های جدید توجه شده است.

راد در ادامه با ذکر مثالی گفت: کتاب «انقلاب مفهومی» تالیف دکتر سمیع‌آذر از این دست آثار است. البته نباید فراموش کرد که در حوزه فلسفه هنر و تاریخ فلسفه هنر آثار متعددی به چاپ رسیده است که از دایره بحث ما خارج است و مجالی دیگر می‌طلبد.

وی افزود: هنر مفهومی اگر در معنای conceptual art (کانسپچوال آرت) و به عنوان یک جریان هنری در هنر معاصر در نظر گرفته شود، در این کتاب و آنچنان که در بالا آمد بررسی شده، اما مشکل ترجمه این واژه در این است که ما در برگردان فارسی این واژه نه معنای خاص آن به عنوان یک جریان هنری، بلکه معنای عام آن یعنی conceptual (مفهوم محور) را در نظر داریم که صفت و ویژگی غالب آثار هنری معاصر است. یعنی ما درباره conceptual arts (کانسپچوال آرتز/ هنرهای مفهومی) سخن می گوییم . در این معنا سویه دوم مفهوم هنر معاصر اهمیت می‌یابد که در بر گیرنده تبیین و تعریف مدیوم‌های معاصر و بیان ویژگی‌های آن به واسطه آثار هنری و یا مکتوب هنرمندان و منتقدان است.متاسفانه در این بخش آثار اندکی چه ترجمه و چه تالیف در زبان فارسی موجود است و عملا منابع اصلی و به روز قابل دسترس نیستند.

این هنرمند همچنین در پاسخ به این سوال که؛ «درباره چه موضوعاتی از زیرشاخه‌های هنر مفهومی تاکنون هیچ کتابی منتشر نشده است؟» گفت: یکی از ویژگی‌های مهم هنر معاصر چهارچوب گریزی است به این ترتیب ارایه تعریف از هنر معاصر و به تبع آن هنرهای مفهومی و مدیوم‌های دربرگیرنده آن، اگر ناممکن نباشد، آسان نیست. یعنی هرگاه دست به کار ارایه چهارچوب و تعریف می‌شوید بلافاصله به ضد خود بدل می‌شود زیرا هنرمند معاصر در هر اثری که ارایه می‌کند می‌تواند این تعاریف و چهارچوب‌ها را دگرگون کرده و مرزهای این تعاریف را جابه‌جا کند. به همین دلیل بسیاری از کتبی که به بررسی مدیوم‌های معاصر می‌پردازند ناگزیر به بررسی آثار هنرمندان و ایده‌های آن‌ها هستند.

راد در ادامه به بیان مثال‌هایی از کتاب‌های منتشر شده در خارج از کشور درباره بررسی آثار هنرمندان هنر معاصر پرداخت: کتاب «ویدیوآرت» نوشته سیلویا مارتین از مجموعه هنرمعاصر انتشارات تاشن (Taschen) مانند سایر کتاب‌های این مجموعه چنین رویکردی دارد و در واقع تعریف‌های گوناگون هنرمندان از این مدیوم را ارایه می‌کند. نمونه قابل دسترسی که اخیرا در نشر نظر به چاپ رسیده است کتاب «آغاز بی‌پایان؛ هنر مفهومی» گردآوری و ترجمه علیرضا امیرحاجبی است که در این کتاب می‌توان تحول هنرهای مفهومی را در نگاه و آرای هنرمندان پی گرفت.

راد گفت: آن‌چه در قبل بیان کردم، به این معنا نیست که تعاریف حداقلی از این مدیوم‌ها و یا دست‌کم ویژگی و عناصر شناخته شده در هر مدیوم قابل تشخیص نیستند اما همین ویژگی سبب می‌شود که گاه اثر هنرمند از همین چهارچوب‌های حداقلی هم خارج شود و بنابراین ما با مدیوم دیگری روبه‌رو هستیم که ویژگی‌های خود را دارد. پس ما در هنر معاصر هر روزه با پیدایی مدیوم‌های جدید مواجه‌ایم. کوتاه کلام این‌که مدیوم‌ها و زیرشاخه‌های شناخته‌شده‌تر مانند کانسپچوال آرت، پرفورمنس آرت، ویدیو آرت شانس بیشتری برای معرفی داشته‌اند البته اگر دو یا سه عنوان را بتوان شانس نامید!


این مدرس هنرمعاصر، در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا هنرمفهومی وارد نظام آکادمیک آموزش هنر در ایران شده است یا خیر؟» آیا در دانشگاههای هنری ایران جریانهای هنر مفهومی وارد شده است؟» گفت: آموزش هنر از قرن۱۹ در دانشگاه‌های غرب رایج شد و مانند سایر رشته‌های هنری شکلی از بالا به پایین داشت یعنی مباحثی از یک منبع مطلع/استاد به دانشجو منتقل می‌شد این شکل رفته رفته متحول شد تا آن‌جا که امروزه در نیمه، دومین دهه قرن بیست و یکم، آموزش هنر به یک رشته دانشگاهی با پیچیدگی‌ها و مسایل مرتبط با خود تبدیل شده است، اما یکی از ویژگی‌های مهم آن ریشه در ویژگی مهم دیگر هنر معاصر یعنی contextual (کانتکسچوال/زمینه محور) بودن هنر معاصر دارد. به طور خلاصه رابطه هنرمند با کانتکست/زمینه، درک، کنش و واکنش او از مسایل محوری در خلق اثر هنری معاصر است پس آموزش هنر معاصر هم نمی‌تواند بی‌توجه به این مهم باشد یعنی مستلزم امکانات، آزادی عملی و ذهنی برای استاد و دانشجو در جهت خلق مستمر به انواع طرق کارگاهی و تجربی و قرارگیری در معرض نقد است.

وی افزود: در حال حاضر نگاه به آموزش هنر در ایران به لحاظ روش چندان تفاوتی با روش‌های قرن نوزدهمی ندارد؛ در محتوای آموزشی، غالب منابع محدود به مدرنیسم است و اکثر استادان نیز دانش آموخته حوزه مدرنیسم‌اند. البته نمی‌توان منکر برخی فعالیت‌های استادان و هنرمندان حوزه هنر معاصر در امر آموزش به ویژه در چند سال اخیر شد. اخیرا من هم یک مجموعه کارگاه تحت عنوان«ماه پرفورمنس آرت» در دانشگاه آزاد برگزار کردم که علاوه بر استقبال دانشجویان، نشان از احساس نیاز و تغییر نگرش برخی مسوولان حوزه آموزش دارد. 


راد در ادامه در پاسخ به این سوال که «تا چه حد اجراهای هنرهای مفهومی در ایران را به حقیقت و فلسفه شکل‌گیری این هنرها نزدیک می‌داند؟» گفت: حکم کلی در این‌باره راه به خطا خواهد برد به عنوان کیوریتور دو فستیوال تخصصی پرفورمنس آرت و ویدیو آرت با تعداد قابل توجهی از آثار مواجه بوده‌ام که نشان از درک درست هنرمند از مدیوم و موقعیت هنرمند در هنر معاصر داشته‌اند. از سویی نشانه‌های درک نادرست، ساده‌انگاری و عدم آگاهی نیز در برخی از آثار هشدار دهنده بوده است. برای نمونه اشاره به عدم درک صحیح از پرفورمنس آرت به‌ویژه در میان هنرمندان رشته نمایش می‌تواند به پیشبرد بحث ما کمک کند.

راد در ادامه به اشتباه رایج میان هنرمندن تئاتر در طرز تلقی از پرفورمنس آرت اشاره کرد و گفت: سوتفاهمی ناشی از برگردان کلمه پرفورمنس به اجرا و پرفورمنس آرت به هنر اجرا در کنار یک منبع تالیفی سبب شده است تا برخی از هنرمندان عرصه تاتر هر اجرای تاتری به‌ویژه در حوزه تاتر تجربی را که در جایی غیر از صحنه تاتر و به طور مشخص در گالری اجرا می‌شود، پرفورمنس آرت بنامند! در طرف دیگر باز هم به دلیل محدودیت منابع، به‌ویژه منابع تئوریک بسیاری از هنرمندان و مخاطبان، پرفرومنس آرتی را که در آن اینتراکشن عملی روی ندهد و یا بدن، محور پرفورمنس آرت نباشد، یک اجرای تاتری قلمداد می‌کنند!

وی در ادامه با اشاره به نقش کمبود منابع تخصصی در دیدگاه اشتباه برخی فعالان در این حوزه، گفت: بخش عمده‌ای از فعالیت‌های من در زمینه آموزش و کیوریتوری صرف زدودن این سوتفاهم‌ها می‌شود که همه ریشه در کمبود منابع معتبر و نقد صحیح دارد، اما در یک جمع‌بندی کلی نسبت به فراگیر شدن درک درست و در نتیجه آثاری بهتر و از سویی گسترش منابع خوشبین هستم. در تایید این نگاه ذکر این نکته مفید است که تا قبل از سال ۹۰ و برگزاری نخستین فستیوال«سی پرفورمنس‌آرت، سی هنرمند، سی روز» کمترین نشانی از بحث درباره پرفورمنس آرت در مطبوعات بود، اما در همین مدت کوتاه دوساله می‌توان رشد توجه مطبوعات را یکی از دلایل خوشبینی من دانست.

راد در پایان نظر کلی خود درباره جریانهای هنر مفهومی در ایران را این‌گونه بیان کرد: ورود هنر معاصر و مفهوم محور در ایران سابقه‌ای ۴۰ ساله دارد و مانند بسیاری از دستاوردهای علمی و فرهنگی غرب در بدو ورود در سطح و لایه‌های بیرونی نمود پیدا کرد. هنرمند/منتقد دهه ۵۰ می‌توانست امید داشته باشد که تعدد تجربه هم‌پایه با آموزش صحیح منجر به واکاوی لایه‌های زیرین و درک درست این پدیده خواهد شد، اما امروز می‌دانیم که با روی دادن انقلاب سال ۵۷ و نگاه انقلابی به آثار و موصوف کردن آثار هنری به صفات آورندگان آن آثار، بیش از دو دهه وقفه ایجاد شد تا هنرمند/منتقد امروز بذر همان امید را در دل بکارد که همکار ۴۰ سال پیش او کاشت. 







۱۳۹۲ دی ۹, دوشنبه

مصادیق هنر مفهومی گسترده‌تر از باور رایج است، بهنام کامرانی

منبع: ایبنا


کامرانی درباره کیفیت کتاب‌های منتشر شده در حوزه هنرهای مفهومی در ایران به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گفت: من هنوز فرصت نکرده‌ام همه کتاب‌هایی را که در این موضوع منتشر شده، مطالعه کنم، اما بر حسب چند عنوانی که خوانده‌ام، مانند کتاب «هنر مفهومی» نوشته دانیل مارزونا و اوتا گروزنیک و ترجمه منصوره عبادی، باید بگویم که این آثار از جنبه‌های تاریخی، تفکری و هنرمندان مشهور این حوزه، اطلاعات خوبی به مخاطب ارایه می‌کنند؛ البته عموم منابع ترجمه هستند، نه تالیف.

وی افزود: مبحث هنر مفهومی بسیار گسترده است و البته با توجه به ورود این هنرها به ایران و تاثیری که بر جنبه‌های هنر معاصر ایران گذاشته‌اند، باید کتاب‌های بسیار بیشتر به ویژه منابع انگلیسی، در این موضوع منتشر شود. در واقع به هر میزان که درباره این هنرها مقاله یا کتاب منتشر شود، بازهم کم است.

این عضو انجمن نقاشان ایران در ادامه به برخی تفکرات اشتباه در جامعه هنری ایران درباره هنرهای مفهومی اشاره کرد و گفت: بسیاری فکر می‌کنند که تنها رسانه‌ها و یا شاکله‌های جدید هنری، می‌توانند در زمره هنرهای مفهومی قرار بگیرند. یعنی این عده گمان دارند که هنرهایی چون نقاشی یا گرافیک، هنر مفهومی نیستند و این اشتباه بزرگی است.

این مدرس دانشگاه هنر در ادامه در پاسخ به این سوال که «کدام حوزه از هنرهای مفهومی مورد غفلت قرار گرفته و کتابی درباره آن منتشر نشده است؟» گفت: به نظر من در موضوعاتی چون تاریخ هنرهای مفهومی و بن‌مایه‌ها و ریشه‌های فلسفی این هنرها، کتاب‌های منتشر شده کفایت می‌کند، اما درباره شاخه‌های مختلف این هنرها منبع تخصصی نداریم با وجود آن که منابع انگلیسی در این باره بسیار است. 


کامرانی گفت: به نظر می‌رسد اگر مترجمی قصد ورود به این حوزه را دارد، بهتر است سراغ ترجمه کتابی برود که درباره شاخه‌های مختلف هنرهای مفهومی چون ویدیوآرت، چیدمان و... باشد. در غیر این صورت ترجمه او دوباره‌کاری است.

کامرانی همچنین درباره ورود هنرهای مفهومی به ایران و جایگاه امروزی آن گفت: زندگی حرفه‌ای خود من نیز با هنرهای مفهومی پیوند خورده است. نخستین نمایشگاه هنر مفهومی که در سال ۱۳۸۰ در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد، در توجه هنرمندان، منتقدان و مخاطبان عام به این هنرها موثر بود. من در همین دوره با یک اثر، در زمره شرکت کنندگان بودم، اما در دوره‌های بعدی یکی از اعضای هیات انتخاب آثار شدم.

این هنرمند همچنین اظهار کرد: در همان دوره نخستی که من عضو هیات انتخاب آثار بودم، اشاره کردم که بسیاری از آثار ارایه شده «هنر مفهومی» نیستند و باید عنوانی جدید برای آن‌ها انتخاب کرد. در ادامه من عنوان «هنر جدید» را پیشنهاد دادم که با توجه به کلیت آثار و نوع نمایشگاه، مورد قبول هیات امنا قرار گرفت.

کامرانی در ادامه با بیان این نکته که واضع عنوان «هنر جدید» نبوده است، گفت: من با توجه به آثار این عنوان را پیشنهاد دادم. این عنوان پیش‌تر نیز وجود داشته است.

بهنام کامرانی دارای مدرک دکترای پژوهش هنر است و هم‌اکنون در دانشگاه هنر تهران به عنوان عضو هیات علمی به تدریس اشتغال دارد. او در حال حاضر عضو پیوسته انجمن نقاشان و عضو شورای نویسندگان فصلنامه هنر فردا است.

«گزیده آثار نقاشی: معصومه سیحون» و تالیف برخی کتاب‌های درسی حوزه هنرهای تجسمی، در زمره فعالیت‌های کتابی بهنام کامرانی است.

۱۳۹۲ دی ۸, یکشنبه

هنوز نظام آکادمیک هنر در ایران با هنر معاصر بیگانه است، علی اتحاد

منبع: ایبنا

اتحاد در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گفت: نخستین نقص در حوزه هنر مفهومی در ایران، برگردان عنوان است. واژه «هنر مفهومی» در فارسی به عنوان یک اسم عام مورد استفاده قرار می‌گیرد و اغلب مراد از آن نه جنبش «هنر مفهومی» که بخش بزرگتری از هنر معاصر است.

وی افزود: در واقع «هنر مفهومی» برگردان واژه Conceptual Art (کانسپچوال آرت) است. این واژه در اصل نام یک جریان هنری در سال‌های آغازین تاریخ هنر معاصر است که طبعا نقطه شروع و پایان دارد و سرانجامش در کتاب‌های تاریخ هنر آمده است. به این ترتیب Conceptual Art یک اسم خاص است، اما ما اغلب ترجمه آن را در تعریف آثاری ایده محور به کار می‌بریم.

اتحاد در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا منابع تئوریک یا تاریخی حوزه هنرهای مفهومی یا هنر معاصر، در ایران ترجمه و منتشر شده است یا خیر؟» گفت: درباره هنر معاصر به فارسی منابع پراکنده‌ای منتشر شده است؛ این در حالی است که بسیاری از کتاب‌های تخصصی و منابع اصلی و مشهور هنوز فرصت ترجمه به فارسی را پیدا نکرده‌اند.

این هنرمند در ادامه به تلاش‌های نشر نظر در راستای انتشار کتاب‌های تخصصی در این حوزه اشاره کرد و گفت: نشر نظر مجموعه‌ای با نام «این هنر لعنتی» منتشر می‌کند که تاکنون دو عنوان از منابع تاریخ نگارانه مهم که در سال‌های گذشته به وسیله انتشارات «تیمز و هدسن» به چاپ رسیده بود، در این مجموعه ترجمه شده است. «پرفورمنس آرت» اثر رزلی گلدبرگ و «رسانه‌های نوین در هنر» اثر مایکل گرانش دو کتاب این مجموعه است. من از روی نسخه انگلیسی این کتاب‌ها تدریس می‌کردم، اما باید بگویم که کتاب نخست ترجمه چندان مناسبی ندارد و کتاب دوم با وجود ترجمه خوب، متاسفانه دچار سانسورهایی شده است.

اتحاد گفت: نشر نظر به تازگی کتاب‌های دیگری نیز منتشر کرده است که من هنوز فرصت خواندشان را نیافته‌ام. برای مثال کتابی با عنوان «آغاز بی‌پایان» با ترجمه و گردآوری امیرحاجبی منتشر شده که منتظر فرصتی برای مطالعه‌اش هستم.

اتحاد در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر کیفیت کتاب «انقلاب مفهومی» گفت: در این کتاب علیرضا سمیع‌آذر «هنر مفهمومی» را در دو معنای تاریخی و عام شرح داده است و در کلیت کتاب هر دو معنا را مراد می‌کند. از این گذشته دو نکته دیگر نیز کتاب را جذاب می‌سازد؛ نخست آنکه اولین نمونه تالیفی در این حوزه است و دوم این که به حوزه‌های چون طراحی فشن و معماری و … نیز پرداخته است که پیش از این در منابع فارسی چندان مورد توجه قرار نمی‌گرفتند.

اتحاد همچنین اظهار کرد: منابع مرتبط با مدرنیسم هنری و پیش از آن در ایران شمار ِ قابل توجهی دارد. اگر شما بخواهید در این حوزه مطالعه کنید متون بسیاری در اختیار خواهید داشت که هر یک بارها تجدید چاپ شده‌اند و در اختیار دانشجویان و پژوهشگران قرار گرفته‌اند، اما در زمینه هنر معاصر متاسفانه منابع بسیار اندک است و آن‌ها که منتشر شده بسیار پراکنده‌اند.

وی در ادامه به چرایی ترجمه نشدن و تالیف کتاب در موضوع هنرهای جدید و معاصر اشاره کرد و گفت: بدنه دانشگاهی و مدرسان هنر در ایران اغلب مدرنیست بوده و هستند و از این جهت بسیاری از ایشان درک درستی از هنر معاصر ندارند. تا پیش از دهه ۸۰ دانشگاه‌ها و استادان نسبت به هنر معاصر مقاومت نشان می‌دادند، اما از سال ۱۳۸۰ به بعد فضا اندکی بازتر شد و مدیم‌های جدید فرصت بروز پیدا کردند. با این همه عبور از مدیم‌های کلاسیک به مدیوم‌های معاصر اغلب سبب نشده است انگاره‌های مدرنیسم هنری جای خود را به اندیشه معاصر در حوزه هنر دهد.

این هنرمند همچنین در پاسخ به این سوال که «با وجود این‌که پرفورمنس  هنری در زمره هنرهای تجسمی است، چرا در ایران بیشتر اهالی تئاتر به این هنر اشتغال دارند؟» گفت: این مورد هم به کمبود منابع تخصصی باز می‌گردد. سال‌ها پیش از احمد دامود، کتابی با عنوان «بازیگری و پرفورمنس آرت» منتشر شد که عملا درباره تئاتر بود و نه پرفورمنس آرت. همان سال‌ها کتاب «نظریه‌ی اجرا»ی ریچارد شکنر نیز منتشر شد. شکنر این کتاب را چندین بار ویراسته است با این حال آن‌چه در ایران ترجمه و منتشر شد، ویرایش نخست کتاب بود که از آیین‌ها و رقص‌های بومی آغاز می‌شود و به نمایش معاصر می‌رسد، اما اگر مثلا ویرایش سال ۲۰۰۲ کتاب را مرور کنید خواهید دید که بخش بزرگی از آن درباره پرفورمنس آرت است و اساسا با کتابی متفاوت مواجه خواهید شد.

وی افزود: شاید یکی از دلایل پدید آمدن درک نادرست از پرفورمنس آرت در ایران، نبود منابع فارسی مورد نیاز و دشواری وارد کردن کتاب‌های انگلیسی  یا منابع به زبان اصلی باشد. در نتیجه دانشجویان و محققان به منابع اینترنتی روی آورده‌اند. جست‌وجوی صحیح در منابع آنلاین هم تخصصی ویژه می‌خواهد و هر کسی نمی‌تواند منبع موثق و مورد اعتنا را در جست‌وجوهای اولیه به سادگی بیابد و آن را از منابع بی‌اهمیت تشخیص دهد.

اتحاد در پایان گفت: از این‌ها گذشته٬ از روزی مدیم‌های تازه در هنر معاصر پدید آمدند که هنرمندان احساس کردند آن‌چه در سر دارند با مدیم‌های کلاسیک قابل ارایه نیست. بر این اساس آرام آرام همه چیز بدل به رسانه‌ای برای ارایه اثر هنری شد. تصور کنید٬ تنها در فاصله سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۰، هشتاد و چهار مدیم تازه به هنر اضافه شده است. حال باید پرسید آیا نامگذاری این رسانه‌ها و تاکید بر تفکیک مدیم-محور هنوز هم اهمیتی دارد؟ تصور می‌کنم عصر تفکیک اثر هنری بر اساس مدیم به سر آمده است و توصیه من به هنرمندان این است که فارغ از آن‌که مدیمی که قصد به کار بستن‌اش را دارند چه نام دارد٬ اثرشان را در نهایت آزادی ارایه کنند و «نامگذاری» را به منتقدان و تاریخ‌نگاران بسپارند.

۱۳۹۲ دی ۷, شنبه

نشست نقد "آغاز بی‌پایان؛ هنر مفهومی" به همراه کامران عدل، محمد پرویزی و امیر راد در گالری ایست

منبع: ایبنا

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، جلسه معرفی و نقد کتاب «آغاز بی‌پایان؛ هنر مفهومی» گردآوری و ترجمه علیرضا امیرحاجبی، با حضور محمد پرویزی، کامران عدل، امیر راد و مترجم کتاب، شامگاه گذشته، جمعه ششم دی (۱۳۹۲) در گالری ایست برگزار شد.

امیرحاجبی در این جلسه درباره چگونگی انتشار کتاب «آغاز بی‌پایان» گفت: این کتاب در عرض چندین سال شکل گرفت و دلیل اصلی آن نیز بازنشر ترجمه‌های من در فضای مجازی بدون ذکر نام مترجم بود. به همین دلیل با پیشنهاد محمودرضا بهمن‌پور، مدیر خلاق موسسه فرهنگی و پژوهشی چاپ و نشر نظر مجموعه این مقالات به صورت کتاب منتشر شد. دلیل دیگر انتشار این کتاب نبودن منبع موثق درباره هنرهای مفهومی در زبان فارسی بود.

وی افزود: در چینش مقالات برای درج در این کتاب منطقی خاصی را در نظر گرفتم تا نشان دهم که ریشه‌های هنر مفهومی در کجا قرار دارد و هنرمندان هنرهای مفهومی از کجا الهام گرفته‌اند. به همین دلیل ابتدای کتاب نوشتاری از «مارینتی» درباره فتوریسم و بیانیه فتوریست‌هاست و در ادامه، مقاله‌ای از «ریشتر» درباره جنبش دادییسم. فتوریسم و داداییسم تاثیر بسیاری بر هنر مفهومی گذاشته‌اند.

این مترجم در ادامه با توضیح بیشتر درباره ریشه‌های هنر مفهومی گفت: در هنر فتوریستی، انقلاب و ساختارشکنی مهمی در هنر به‌وجود می‌آید که این گسست هنر از موزه‌ها و گالری‌هاست. نطفه اصلی هنر مفهومی نیز از دشمنی با موزه بسته شد. نظریه ضدهنر و خلق هنر در لحظه نیز از داداییسم وارد هنر مفهومی شد.

امیرحاجبی همچنین به دیگر مقالات کتاب اشاره کرد و توضیح داد: پس از مقاله ریشتر مقاله سول‌لوویت نیز در این کتاب درج شده که به لحاظ زمانی فاصله زیادی با یکدیگر دارند. من سعی داشتم این کتاب مانند مجموعه «خواندنی‌ها»ی انتشارات راتلج دربیاید. خواندنی‌ها دارای منطق کرونولوژیک یا تاریخ هنری، نیست و تنها سعی می‌کند مخاطب جذب کتاب شود. مقاله‌ها و نوشتارهایی درباره موسیقی پرفورمنس و در نهایت نوشتارهایی درباره دو هنرمند هنر مفهومی یعنی آلن کاپرو و رومن آبراموویچ از دیگر مطالب کتاب است.

این هنرمند در ادامه با اشاره به نقد تعدادی از منتقدان نسبت به نبودن مقاله‌های منتقدان هنر مفهومی در این کتاب گفت: هدفم این بود که فقط مقاله‌ها و نوشتارهای هنرمندان در این جلد بیاید. قرار است در مجلدات بعدی مقاله‌های منتقدان و مورخان هنرهای مفهومی نیز منتشر شوند. ما نیاز به منابعی داریم تا به وسیله آن‌ها انحرافات و اشتباهاتی را که درباره هنر مفهومی در ایران وجود دارد، برطرف کنیم.

امیرحاجبی همچنین به سیر هنرهای مفهومی در ایران اشاره کرد و گفت: پیش از انقلاب اسلامی ایران، گویا هانیبال الخاص، مارکو گریگوریان و محمد صالح علا، آثاری در این حوزه خلق کردند، اما پس از انقلاب سکوتی طولانی به وجود آمد، تا این‌که نخستین نمایشگاه «کانسپچوال آرت» در موزه هنرهای معاصر، بدون هیچ پشتوانه مطالعاتی برگزار شد.

وی در ادامه با اشاره به این نکته که برگزاری نخستین نمایشگاه کانسپچوآل آرت، بزرگترین ضربه را به هنر معاصر ایران وارد کرد، گفت: در این نمایشگاه بسیاری از نقاشان بدون این‌که شناخت قبلی نسبت به هنر مفهومی داشته باشند، آثاری را ارایه کردند، اما از میان ۱۳۰ نفری که در این نمایشگاه اثر داشتند، امروز تنها هفت نفر باقی‌مانده‌اند که هنوز در حال فعالیت هستند.

امیرحاجبی در پایان گفت: نخستین نمایشگاه هنر مفهومی باعث شد کسانی که دانشی نسبت به این هنر نداشتند وارد آن شوند و برای آن هزینه‌های بسیاری انجام دهند و این در صورتی است ک برای اجرای هنر مفهومی هزینه‌های زیادی لازم نیست.

محمد پرویزی، هنرمند و منتقد نیز در این جلسه گفت: در حوزه هنرهای مفهومی در ایران کتاب به تعداد انگشتان دست هم وجود ندارد، اما این کتاب به دلیل گزینش مقالات خاص و مختصر بدون و ترجمه خوب و روان مترجم، بسیار مهم و خواندنی است.

وی افزود: مترجم این کتاب خود هنرمندی است که دغدغه این نوع از هنر را دارد و در آن بسیار فعال است. پیش‌تر کسانی در این حوزه دست به تالیف یا ترجمه زده بودند که هیچ سابقه‌ای در آن نداشته و باعث شدند دیدگاه‌های غلطی درباره این هنر در ایران رواج پیدا کند.

پرویزی در ادامه با اشاره به کتابی که در این حوزه در ایران منتشر شده است، گفت: پیش از این کتاب، کتابی نیز با عنوان «انقلاب مفهومی» منتشر شد که این اثر به نظر من بسیار سخت‌خوان است و مطالب گزیده شده نیست و بعضا حتی در برخی بخش‌ها اطلاعاتی نادرست به مخاطب ارایه می‌دهد. 

 
عدل: استادان هنر نمی‌گذارند این کتاب وارد دانشگاه‌ها شود 


یکی دیگر از حاضران این جلسه کامران عدل، عکاس بین‌المللی ایرانی بود. او در بخشی از سخنان خود گفت: امروزه تعداد هنرمندان و دانشجویان هنر در ایران بسیار زیاد است، اما چرا شمارگان این کتاب هزار و 200 نسخه است؟

وی افزود: مترجم و ناشر این کتاب باید بدانند که استادان دانشگاه به هیچ عنوان نمی‌گذارند این کتاب وارد دانشگاه‌ها شود، چرا که نمی‌خواهند دانشجویان هنر در ایران آزادانه حرکت کنند. البته نباید فراموش کنیم که عموم دانشجویان هنر نیز بن‌مایه لازم برای این رشته‌ها را ندارند.

همچنین امیر راد، هنرمند نقاش و مدیر گالری نیز در این جلسه گفت: کتاب «آغاز بی‌پایان» در بازار کتاب‌های ایران نمونه ندارد و مباحثی که در آن طرح شده، در گذشته به زبان فارسی منتشر نشده است.

وی افزود: مقاله‌های این کتاب بر اساس کار هنری هنرمندان است و تاثیر هر هنرمند بر هنر معاصر را بررسی می‌کند. انتشار این کتاب منبع و مرجعی مناسب در اختیار محققان قرار می‌دهد. پیش از این کتاب، بیشتر به منابع غربی رفرنس داده می‌شد.

«آغاز بی‌پایان؛ هنر مفهومی» گردآوری و ترجمه علیرضا امیرحاجبی با شمارگان هزار و 200 نسخه، 96 صفحه و بهای 16 هزار تومان از سوی موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر، در پاییز امسال (1392) روانه کتابفروشی‌ها شد.

در میان مخاطبان حاضر در این جلسه، داوود شهیدی، کاریکاتوریست، نویسنده، طنزنویس و معمار ایرانی نیز حضور داشت.

۱۳۹۲ دی ۴, چهارشنبه

معرفی کتاب آغاز بی پایان هنر به همراه با نمایش آثاری از علیرضا امیرحاجبی


معرفی کتاب آغاز بی پایان هنر
به کوشش و ترجمه ی علیرضا امیرحاجبی

همراه با نمایش آثاری از علیرضا امیرحاجبی

جمعه ۶ دی ماه ۱۳۹۲، ساعت ۱۸ تا ۲۰


۱۳۹۲ دی ۳, سه‌شنبه

ادعای آموزش هنرهای مفهومی در ایران کلاهبرداری است، علیرضا امیر حاجبی

منبع: ایبنا
امیرحاجبی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره منابع «هنر مفهومی در ایران» گفت: درباره هنر مفهومی در ایران چند کتاب با ترجمه و یا تالیف علیرضا سمیع آذر، از سوی نشر نظر در اختیار مخاطبان قرار گرفته است که آخرین آن با نام «انقلاب مفهومی» چند ماه پیش به چاپ رسید.

وی افزود: همچنین در چند منبع دیگر چون «هنر بعد از ۱۹۶۰» مایکل آرچر و ترجمه کتایون یوسفی به صورت جسته و گریخته مطالبی درباره هنر مفهومی وجود دارد، اما نکته مهم این است که این منابع را تئوریسین‌ها یا مورخان هنر مطرح کرده‌اند و از خود هنرمندان هیچ مطلبی در دست نیست.

این مترجم همچنین اظهار کرد: من کتابی با عنوان «آغاز بی‌پایان» ترجمه و منتشر کرده‌ام که مجموعه نوشتارها و مقالات خود هنرمندان حوزه هنرهای مفهومی است. قلم خود هنرمندان راحت‌تر و زودفهم‌تر است و مخاطبان با آن بسیار سریع‌تر و بهتر ارتباط برقرار می‌کنند تا نوشته‌های مبهم و سخت منتقدان و تئورسین‌ها.

امیرحاجبی در ادامه با انتقاد از پیچیده‌نویسی منتقدان هنری در دهه‌های اخیر گفت: گویا منتقدان و مفسران زیبایی‌شناسی در دهه اخیر، قصد دارند سطح دانش و سواد خود را از طریق پیچیده‌نویسی یا سخت‌نویسی عیان کنند؛ در صورتی که سخت‌نویسی دلیلی بر اندیشمند بودن نیست. 



وی همچنین با اشاره به جریان پیچیده‌نویسی در غرب گفت: در اروپا و آمریکا نیز برخی متفکران، به دلیل آن‌که نمی‌توانستند مقوله‌ها را درست توجیه و یا تفسیر کنند، با پیچیده کردن آن‌ها مخاطبان را در برزخ قرار می‌دادند. معروف‌ترین این متفکران ژان بودریار است. واقعا می‌توان فلسفه بودریار را بسیار ساده و خلاصه کرد،اما او آن‌قدر وارد بازی‌ها زبانی می‌شود که گاهی به هیچ عنوان نمی‌توان حتی شمه‌ای از نوشته‌هایش را دریافت.

این هنرمند همچنین در پاسخ به این سوال که «آیا می‌توان هنرهای مفهومی را آموزش داد و  کتاب‌های آموزشی در این موضوع منتشر کرد؟» توضیح داد: من در گالری‌های مختلف یا برخی نهادهای آموزشی بسیار دیده‌ام که کلاس‌ها و دوره‌های آموزش هنرهای مفهومی و ویدیو آرت را تبلیغ،‌ و شهریه‌های کلانی هم برای ثبت‌نام درخواست می‌کنند؛ این شیوه، رسما  کلاهبرداری محسوب می‌شود.

امیرحاجبی گفت: هنرمفهومی هنر آموزش پذیری نیست بلکه هنری است که باید خود هنرمند آن را درک کند و به آن بپردازد. در این راستا باید آثار دیگران را دید و مدام تمرین کرد تا به خلق اثر در حوزه هنرهای مفهومی رسید. هنر مفهومی با مشاهده و درک سر و کار دارد و به هیچ عنوان نمی‌توان آن را آموزش داد.

امیرحاجبی در ادامه و در پاسخ به این سوال که «آیا هنرهای مفهومی مولود تفکر پسامدرنیته است یا خیر؟» گفت: بسیاری از منتقدان به همین مساله اعتقاد دارند، اما به هیچ عنوان هنرهای مفهومی زاده تفکر پسامدرن نیست. یادمان نرود که نخستین بیانیه پست‌مدرنیست‌ها که در حوزه معماری بود، در دهه ۷۰ منتشر شد، در صورتی که هنرهای مفهومی از جنگ جهانی دوم روند تکاملی خود را طی می‌کردند.

وی در ادامه با اشاره به این نکته که جریان شکل‌گیری و روند تکاملی هنر مفهومی خارج از تفکرات پسامدرنیته قرار دارد، گفت: ارزش‌های هنر محافظه کار موزه‌ای و مصادیق هنری چون نقاشی، مجسمه سازی و... در دوران جدید به بن بست خورده و در نتیجه آن، هنر هنرمند وارد یک چرخه اقتصادی و خرید و فروش نابهنجار شد و این مساله به شکل‌گیری هنر مفهومی انجامید.

امیرحاجبی در پایان گفت: زیربنای هنر مفهومی ایده‌ها و نظریات هنری فتوریست‌ها و دادائیست‌ها بود. با توجه به این اوصاف باید گفت که هنر مفهومی بر مبنای شیء نیست. مهم‌ترین نکته در هنر مفهومی خلق ایده است و نه اجرای آن. این مسایل و این ویژگی‌ها را هنرمندانی چون «سول لوویت» و گروه‌های هنر مفهومی چون «هنر و زبان» در دهه ۶۰ مطرح کردند که یک‌دهه قبل‌تر از بیان نظریات چارلز جنکس و ژان فرانسوا لیوتار، دو تن از بزرگان پست‌مدرنیته بود.

علیرضا امیرحاجبی، هنرمند حوزه هنرهای مفهومی و همچنین مترجم است. با ترجمه او چندی پیش کتاب «آغاز بی‌پایان؛ هنر مفهومی» مجموعه مقاله‌هایی از هنرمندان از سوی موسسه فرهنگی و پژوهشی چاپ و نشر نظر روانه کتابفروشی‌ها شد.

۱۳۹۲ آذر ۱۸, دوشنبه

نمایش آثار نقاشی نگار آتش افروز



نمایش آثار نقاشی

نگار آتش افروز


گشایش: جمعه  ۲۲ آذرماه ۱۳۹۲، ساعت ۱۷ تا ۲۱
نمایش آثار تا پنج شنبه ۲۸ آذرماه از ساعت ۱۷ تا ۲۰ ادامه دارد.

گالری روز شنبه تعطیل است.




A painting exhibition by

‌Negar Atashafrooz

Opening: Friday, 13 December 2013, 5 pm- 9 pm
The exhibition will be continued till ُThursday, 19 December 2013
5 pm- 8 pm

The gallery will be closed on Saturday.


۱۳۹۲ آذر ۱۳, چهارشنبه

نامزدی داستان کوتاه " خیانت " به نویسندگی "علی اکبر فیروزجنگ" در آکادمی داستان کوتاه تورنتو

توضیحاتی برای این آکادمی :



1- انتخاب نامزدها ، کاملا با یه روند و الگوریتم غیر مستقیم و توسط هیئت انتخابی که مشخص نیست ، انجام میشود.تنها چیزی که مسلم میباشد ، نامزدها ، در بخش های مختلف ، از آثاری که در فستیوال های دیگر به عنوان برگزیده و یا شرکت کننده حضور داشتند ، با نقش موثری که آن فستیوال دارد ، انتخاب می شوند.

برای مثال ، "خیانت" داستانی از "علی اکبر فیروزجنگ" ، از طرف فستیوال داستان کوتاه لندن و به عنوان برگزیده بخش بزرگسال آن جشنواره ، در این آکادمی و در بخش

" داستان کوتاه تیز-         Sharp Short Story  " نامزد  شده است.



2- در بخش Sharp Short Story  ، داستان هایی که مقداری ( و یا کاملا) از جبهه ی رایج داستان و روایت ، چه در مضمون و محتوا و چه در ساختار و فرم، فاصله دارند و خط قرمز های موجود را در هر زمینه ایی ( حتی با توجه محیط فرهنگیِ کشور نویسنده ) ، را می شکنند، قرار دارند.

فستیوال لندن ، یک چنین بخشی را با نام " جسارت " در فستیوال خود داشت.



3- فستیوال و یا آکادمی های مربوط به  داستان کوتاه ، خاصه در زمینه های داستانهایی که روال معمول داستان نویسی را ( چه در فرم و چه در محتوا- خاصه با توجه به محیط فرهنگی کشور نویسنده) رعایت نمیکنند ، عموما بسیار محدود و کوچک برگزار میشوند. والبته به همین دلیل نیز نحوه ی اتنخاب آثار ،همانطور که گفته شد به شدت سخت و پیچیده میباشد و غالبا نویسنده از فستیوال های بزرگتری به صورت غیر مستقیم به این آکادمی ها راه پیدا میکند.



4- داورهای این آکادمی در بخش های مختلف تفاوت دارند. و با توجه به مدیوم مربوطه  و ویژگی هایش ، داورها عموما از نویسنده های معروف ، در تیم های دو نفره میباشند.سعی بر این است که داورها در هر گروه از دو سبک و دوره ی مختلف انتخاب شوند.

داورهای بخش داستان های کوتاه تیز (Sharp Short Story  ) ، جناب آقای "پل استر" نویسنده ی مشهور آمریکایی و "ورونیکا روث" نویسنده ی جوان و 25 ساله ی آمریکایی و صاحب کتاب پرفروش "ناهمتا / Divergent " می باشند. که از 5 نامزد این بخش، یک اثر را به عنوان بهترین داستان انتخاب میکنند.



* داستان کوتاه " خیانت " به نویسندگی "علی اکبر فیروزجنگ" در بخش Sharp Short Story ، یکی از نامزدهای دریافت جایزه می باشد.


۱۳۹۲ آذر ۱۱, دوشنبه

"کاواکی"، نمایش آثار نقاشی بیتا فرجی

"کاواکی"

نمایش آثار نقاشی
 
بیتا فرجی

گشایش: جمعه  ۱۵ آذرماه ۱۳۹۲، ساعت ۱۷ تا ۲۱
نمایش آثار تا پنج شنبه ۲۱ آذرماه از ساعت ۱۷ تا ۲۰ ادامه دارد.

گالری روز شنبه تعطیل است.


"Emptiness"
A painting exhibition by

‌Bita Faraji

Opening: Friday, 6 December 2013, 5 pm- 9 pm
The exhibition will be continued till ُThursday, 12 December 2013
5 pm- 8 pm

The gallery will be closed on Saturday.
 

۱۳۹۲ آذر ۴, دوشنبه

نمایش آثار نقاشی شبنم متقی

نمایش آثار نقاشی

شبنم متقی

گشایش: جمعه  ۸ آذرماه ۱۳۹۲، ساعت ۱۷ تا ۲۱
نمایش آثار تا پنج شنبه ۱۴ آذرماه از ساعت ۱۷ تا ۲۰ ادامه دارد.

گالری روز شنبه تعطیل است.




A painting exhibition by

Shabnam Mottaghi

Opening: Friday, 29 November 2013, 5 pm- 9 pm
The exhibition will be continued till ُThursday, 5 December 2013
5 pm- 8 pm

The gallery will be closed on Saturday.
 


۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه

معرفی کتاب " آغاز بی پایان هنر مفهومی"، گرداوری و ترجمه علیرضا امیر حاجبی

هنر مفهومی در جهان معاصر جایگاه ویژه ایی را بخود اختصاص داده است. این جایگاه نه تنها در حوزه هنرهای تجسمی بلکه در حوزه ایی کلی تر یعنی علوم انسانی توانسته به معرفی خود، انسان و جوامع بپردازد. ارتباط مستقیم این گونه هنری با مخاطبان در تمام سطوح باعث شده تا درجات متنوعی از مفاهیم مد نظر مردم قرار گیرد. 

 از سویی دیگرهنر مفهومی امروزه تبدیل به یکی از موضوعات بحث انگیز در حوزه وسیع فرهنگ شده است. این استقبال در دو جهت مخالف و موافق باعث آن شد تا بحث و تبادل نظر در این باره سالها ادامه یابد. تعاریف و تفاسیر از هنرهای مفهومی بحدی متنوع، متفاوت و گاه متضاد است که در بسیاری از مواقع به درستی نمی توان حتی به ابتدایی ترین پرسش ها پاسخ داد. شاید این سرگشتگی معنایی خود یکی از ویژگی های هنر مفهومی و زیر شاخه های متنوع اش باشد. هرچه هست، خواسته یا ناخواسته، جامعه و فرهنگ معاصر به اشکال مختلف با این مقوله درگیر شده اند. دلیل این ارتباط شاید این است که هنر مفهومی از ابتدای پیدایش تمایل به ارتباط مستقیم با جامعه داشته و بنیان گذاران اش به صراحت به این اصل مهم اذعان کرده اند.

در کتاب " آغاز بی پایان هنر مفهومی" گرداوری کننده و مترجم سعی کرده است تا با انتخاب چندین متن مهم و تاثیر گذار بر روند شکل گیری این هنر و جنبش مخاطب را از زوایای مختلف با هنر مفهومی آشنا  سازد. بیانه فوتوریسم  و تاریخ شکل گیری جنبش دادا در سوئیس از جمله متونی هستند که چالش های اصلی هنرمندان قرن بیستم را با الگوهایی قدیمی و محافظه کارانه هنر اروپا نمایندگی می کنند.

 در بخش بعدی این کتاب  دو متن از هنرمند مینی مالیست آمریکایی و از بنیان گزاران هنرهای مفهومی یعنی سول لویت اصول مبنایی و ابتدایی هنر مفهومی را ترسیم می کند. این دو متن راهنمای بسیاری از هنرمندان پس از لویت بوده است. تاکید بر روی غیر مادی کردن هنر و گسست از بازارهای مالی و تجاری و پافشاری بر ایده به عنوان مبنای هنر مفهومی در هر دو متن نمایان است. یادداشت جالب توجه رابرت اسمیتسون هنرمند برجسته آمریکایی که آثار محیطی تاثیر گزاری را خلق کرده مهر تاییدی است بر نظریات سول لویت در زمینه الویت ایده بر ماده در هنر مفهومی. در بخش دیگری از کتاب با آراء و اندیشه های یکی از برجسته ترین هنرمندان قرن بیستم یعنی " جان کیج" آشنا می شویم. یادداشت های کیج در زمینه موسیقی و هنر اتفاقی راه را برای هنرمندانی که عنصر شانس و رویداد را در هنر مهم می دانند باز کرد. در این بخش گفتگوی جالب توجهی به چشم می خورد که نظریات دو تن از هنرمندان مکتب هنر اتفاقی یعنی جام کیج و مورتن فیلمن را به مخاطب نشان می دهد.


 " نا معین ها" مجموعه ایی از یادداشت های زیبای جان کیج است که ارتباط بین اندیشه های او و فرهنگ و فلسفه ذن بودیسم را به مخاطب گوشزد می کند. " نا معین ها" به دلیل اهمیت فراوانی که برای ناشر و مترجم داشته اند در شکلی دیگر نیز به مخاطب ارئه شده است. کتاب " آغاز بی پایان" همراه است با صفحه ایی مقوایی با طراحی جالب توجه روشنک مافی از جملات کوتاه جان کیج که به شکل یک اثر مفهومی و هنری ارائه شده است. جملاتی با ابعاد و اشکال مختلف که ایده اصلی آن به دهه شصت میلادی و گروه مفهوم گرای " هنر- زبان " باز می گردد. مخاطب این اثر مفهومی و انضمامی می تواند این اثر را به شکلی دلخواه مورد استفاده قرار دهد.
مقالات دیگر این کتاب نیز قابل توجه هستند از جمله مقاله ایی از آلن کاپرا  هنرمند آمریکایی، آنتونن آرتو اندیشمند، هنرمند آوانگارد فرانسوی، کوکو فوسکو هنرمند اجرایی کوبایی و نیز مصاحبه ایی با مارینا آبرامویچ هنرمند برجسته مفهومی.

هنرمفهومی در کشورمان دارای سابقه است. این جریان هنری از سالهای میانی دهه پنجاه شمسی به شکلی جسته و گریخته آغاز و ادامه یافته است و امروز ما شاهد موج سوم این هنر در ایران هستیم. استقبال بسیاری از هنرمندان کاوشگر وعلاقمند به فرهنگ معاصر وهنر مفهومی چیزی نیست که بتوان آن را کتمان کرد و نادیده گرفت. تنوع و تعدد نمایشگاه های مفهومی خود نشانه ایست مبنی بر این ادعا.

اما تمام ماجرا به اینجا ختم نمی شود. دراین حوزه وسیع و پرچالش، جامعه هنری ایران با کمبودهای بزرگی مواجه است.این کمبود ها در بخش منابع مطالعاتی  خود را بیشتر نشان می دهد. هدف این کتاب نیز دقیقا جبران بخش کوچکی از فقدان منابع پژوهشی معتبر در زمینه هنر مفهومی است. همانطور که گفته شد درگردآوری این مجموعه سعی شده  تا تعدادی از متون مهم هنر مفهومی در زیر شاخه های آن از جمله هنر اجرا، هنر اتفاقی، موسیقی مفهومی، چیدمان مفهومی و سایر رسانه هایی که در ارتباط مستقیم با این هنر هستند گزینش و ارائه گشته تا چشم اندازی واضح تر از ریشه ها، سوابق و تحولات پی در پی  هنر های مفهومی پیش روی مخاطبان علاقمند به این موضوع باز شده و بخشی از سوءبرداشت های رایج از مقولات مفهومی رفع گردد. ویژگی مهم مجموعه حاضر آن است که تمامی مقالات توسط هنرمندانی تالیف شده که به اشکال مختلف در روند شکل گیری و گسترش هنرهای مفهومی نقش مهمی را ایفا کرده اند.



۱۳۹۲ آذر ۱, جمعه

روشندلی و روشندلان در هنر نیما نیک اخلاق، امید پاییز





فستیوال "سی‌ پرفورمنس، سی‌ هنرمند، سی‌ روز " از سه سال پیش (۱۳۹۰) به ابتکار گالری ایست (شرق) در تهران برگزار می شود. هدف این فستیوال به گفته امیر راد، برگزار کننده آن، معرفی‌ "پرفورمنس آرت" به عنوان یک مدیوم جدید به قشر وسیعتری از مردم و هنرمندان و استفاده از پتانسیل های آن است.

در این رویداد، طی‌ سی‌ روز، سی‌ هنرمند به اجرای سی‌ پرفورمنس می پردازند. فستیوال سعی‌ می‌کند تا در حاشیه اجراها بحث‌های تئوریکی را نیز پیش ببرد. در دوره پیش، تمرکز تئوریک بر روی "رابطه اثر و مشارکت مخاطب" بود و در این دوره (دوره سوم)، تمرکز بر روی " عنصر مکان واقعی‌ و رابطه آن‌ با دیگر عناصر پرفورمنس آرت " است.

در دوره اول و دوم (سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱) بیشتر هنرمندان شرکت کننده در این فستیوال از هنرمندان حوزه نمایش بودند. اما هنرمندان دوره سوم از میا‌‌ن هنرمندان دو دوره گذاشته و هنرمندان فعال در عرصه پرفورمنس برگزیده شده اند. همچنین در ادامه اهداف آموزشی فستیوال، کارگاهی نیز در طول جشنواره برگزار شد که نتیجه عملی آن‌ در پایان همین دوره در قالب پرفورمنس "گروه بتا" به اجرا در آمد.

اگرچه به اجرای تعداد زیادی پرفورمنس در قالب یک فستیوال و به صورت "جشنواره ای"، نقد‌هایی‌ وارد است و می توان گفت که کارکرد اعتراضی پرفورمنس را زیر سوال می برد و به نوعی "استانداردسازی فرمِ پرفورمنس" می‌انجامد، ولی‌ یکی‌ از نکات مهم در این فستیوال این است که هر ساله، چند هنرمند نوپا، در کنار پر تجربه تر‌ها فرصت حضور، ارائه اثر، کسب تجربه و نقد خود و دیگران را می‌یابند.

یکی‌ از این هنرمندان که به تازگی پا به عرصه پرفورمنس آرت نهاده، و توانست اثر خود را در این فستیوال ارائه کند (که با استقبال خوبی هم مواجه شد)، نیما نیک اخلاق است. نیما از جمله هنرمندان عرصه نمایش است که بعدتر به حوزه پرفورمنس آرت یا "هنر اجرا" پیوست. بعد از چندین اجرایِ "نمایشی"، گذراندن دوره ‌های آموزشی در ایران، از ۲ سال پیش بیشتر و بیشتر به پرفورمنس روی آورد و تحت تاثیر تمرینات آبراموویچ و فلسفه ژیل دولوز در این مسیر قدم نهاد.

او پیش از این چند اجرا در مکان های خصوصی داشت، ولی‌ در این فستیوال اولین اجرایِ عمومی پرفورمنس خود را تجربه کرد.
 



مخاطب پس از ورود به سالن اجرا با سه تابلوی ۲ متر در یک و نیم متر روبرو میشود که به ترتیب تابلو‌های تک رنگ (مونو کروم) زرد، آبی و قرمز هستند. در ادامه شانزده صندلی‌ به صورت دو ردیف هشت تایی در برابر هم در سالن چیده شده اند. بر روی یک ردیف هشت تایی‌، هشت نابینا نشسته اند، و هشت صندلی‌ در برابر آنها خالی است. نیما نیک‌ اخلاق بر روی یکی‌ از این صندلی‌ها رو به روی همکار نابینا ی خود نشسته و خیره به چشمان اوست. هر کدام از مخاطبان در صورت تمایل می تواند روی یکی‌ از صندلی‌های خالی‌ بنشیند و با یکی‌ از همکاران نیما چشم در چشم شود. مخاطب هر زمان که خواست می تواند جایش را به نفر بعدی بسپارد. در مسیر خروج آینه‌ای قرار دارد که مخاطب را با خودش رو به رو می‌کند. مدت اجرا دو ساعت است.



در گفتگویی با نیما از او پرسیدم: ایده ی کار چطور در ذهن تان شکل گرفت؟

احساس می کنم برای پاسخ به این پرسش باید از کمی قبل تر شروع کنم. قبل از آنکه چیزی به عنوان "ایده" در ذهنم شکل گرفته باشد.

مدتها بود در جامعه ی پیرامون ام به این موضوع می اندیشیدم که چرا اکثـر اوقات آنچه که باید دیده شود، دیده نمی شود و - کاملن برعکس - چیزهایی دیده می شوند که نباید دیده شوند یا حداقل شاید، نباید اینطور که هست دیده شوند زیرا که ضروری و حیات بخش نیستند و انگار که این دردِ ساده انگاشتن که بشدت شبیه به یک خوابرفتگیِ مغزی است همه جا رسوخ کرده است. انگاری همه ی ما که می بینیم، دیگر مدتهاست "دیـدن" را فراموش کرده ایم. اینجا بود که دیگر تصمیم گرفتم ابتدا به عنوان یک فرد اجتماعی مداخله نمایم، و حرفم را زده باشم و همواره احساس می کردم که حرفِ ساده ای است و سعی داشتم که حرف ام را، هم ساده زده باشم و هم به عنوان یک هنرمند آنرا از چشمهای "هـــنر" عبور داده باشم.

می دانستم که نباید کارم را به تیغِ " بازار" آلوده کنم. چون دراینجا خرید و فروشی در کار نیست. تصمیم گرفتم کار را با تقابل شروع کنم. اولین چیزی که از ذهنم عبور کرد این بود که اساسن چه چیز را باید ببینم؟ و چه چیز را نباید ببینم؟ یـا چه چیز را می توانم ببینم؟ و چه چیز را نمی توانم. از همین رو چشمهایم را (برای تجربه نابینایی) مدتی بَستم، و زمانی که مجدد چشمهایم را باز کردم، اولین چیزهایی که دیدم بسیار ساده بودند، آنقدر ساده که حتی شاید فقط یک "رنگ" بودند، فقط یک رنگِ ساده.
 



کمی بعد شروع کردم به مرورکردن- مرورِ تغییر در بدن و هرآنـچه که تا به حال می دیدم وهر آنـچه که نمی دیدم. در این گذاراز "دیـدن" به مقوله ی "چَشم" برخوردم (چَـشمِ بدن و چشمِ درون). زیرا بخش کثیری از دیده‌هایمان به " چَشمِ بدن" مربوط می شود نَه به " چَـشمِ درون". و خواستم درقالب یک اجرا "خود" من ، "خود" همکاران و "خود" مخاطب را به این تقابل دعوت کنم. اینجا "ایده" برایم شکل گرفت، ایده‌ای برای رسیدن به "شهود" از پس "دیدن" به واسطه ی انجام یک کارِ هنری که از نظر من می بایست عاری از هرگونه پیچیدگی باشد تا موانع را از سر راهِ مخاطب بر دارد. به این ترتیب تصمیم گرفتم تمام تلاشم را به کار گیرم تا کار، بتواند از لذتِ "دیدن" ما را به لذتی از درکِ "دیـدن" به معنای شهود برساند.

خوب چطور این دغدغه ذهنی‌ را به یک "کار هنری" تبدیل کردید و اصلن چطور همکاران تان را انتخاب کردید؟

زمانی که ایده ی کار با تمام ریزه کاریها و عناصر موجود در آن برایم شکل گرفت، مهمترین بخشی که ذهن مرا به خود مشغول کرده بود کار با افراد نابینا بود. زیرا برای من لحظه ی وقوع "اتفاق" به معنای پرفورمنسی آن در مخاطب در لحظه ی رویارویی با آنها و با خود صورت می گرفت و خود من به عنوان یک فرد اجتماعی پـیش از این تجربه ی عملیِ وسیعی در مواجهه با این افراد به طور خاص چه از بیرون و چه از درون نداشتم و در عین حال می بایست خود به درک و شناخت بیشتری از آنها می رسیدم از هر حیث: خصلتهای فیزیکی و روانی، ویژگیها و حتی تعاریف و درک شخصی شان از موضوعات مختلف مانند نور، رنگ و خودِ چشم (چَشمِ بدن) و نقش آن در زندگیهاشان و بالاخص، تعریف آنها ازمقوله ی "دیدن" و کاربرد آن در زندگی شخصی و نیز میزان احساسِ نیاز به آن برای رسیدن به ادراک هر چه بیشتر. بعلاوه، می بایست آنها را به درک و شناخت متقابلی از هنر (هنرهای تجمسی واهداف آن) و مشخصن "هنراجرا" می رساندم تا بتوانند خود را برای انجام کار آماده کنند. و این مهم باید در مدت زمانی کوتاه (حدودن یک هفته) اتفاق می افتاد.
 



ما در مدت زمانِ گفتگوها و به ویژه تمرین هایی که برای آمادگی ذهن انجام می دادیم به طور غیرارادی درگیر نوعی از رابطه می شدیم که انرژی فوق العاده‌ای در آن جریان داشت. به جرات می توان گفت لحظاتی ناب را به گونه‌ای خودجوش شکل می داد که بشدت به خودِ " اتفاق " با نزدیک‌ترین تعریف به اصلِ وجودی آن شباهت داشت با همان شاخصه‌های زمان و مکانِ بخصوص ( اتاقی کوچک با حضورِ دوبرابر بیشتر از ظرفیت خودش) و این امر ما را به گونه‌ای نامحسوس به پرفورمنس نزدیک می کرد. اما نکته ی اصلی در این ارتباط آن بود که هرچه پیش می رفتیم کار دشوارتر می شد و می بایست آنها بتوانند به صبرِ بیشتری دست یابند که مستلزم درک بود و این ایجاد درک به هیچ وجه برای من میسر نمی شد جز آنکه آنها با "خود" خودشان روبرو می شدند. چراکه دریافته بودم طاقت با حفظِ مفهومِ استواریش در اینگونه افراد از هر حسِ دیگری قوی تر و بیدارتراست و مادامی که کار می کردیم در تلاش بودیم تغییر را احساس کنیم، تغیرات فیزیکی و روانی را.

می توانید کمی‌ساختار کارتان رو برای مان توضیح دهید؟ مخاطب وقتی وارد سالن می شود دقیقن با چه چیز رو به رو می شود؟

برای نزدیک شدن به "هدف" (هدف از اجرا) همواره با دو مقوله روبرو بودم، یکی ساختمان (بدنه، پیکر و ریخت ظاهری) ودیگری ساختار به معنای جریانِ (انرژیِ) حاکم بر همان ساختمان. آنچه بیش از هر چیز برایم مهم بود رسیدن به اصلِ اتفاق در مواجهه و تبادل انرژی میان آن دو، البته با ساختمانی متفاوت و ساختاری مشخص که مبتنی بر ساختاری بدنی (فیزیکی) و روانی (روان شناختی) است.

مخاطب وقتی وارد سالن می شود ابتدا با همان چیزی که می بیند ویا حس می کند رو به رو خواهد شد(مکان یا فضا). به این خاطر که حقیقتن نمی دانم شخصِ مخاطب درآن لحظه ی واقعی کیست؟ و تعریف او از هنر و گونه‌های هنری چیست؟ چگونه وارد می شود؟ و حتی نمی دانم چطور و با چه وضعیتی (فیزیکی،روانی) وارد می شود؟ بنابراین نمی دانم دقیقن با چه چیز رو به رو خواهد شد. اما چیزی که برای من مشخص است، این است که مخاطب از لحظه‌ای که وارد سالن (ساختمان) می شود وتا زمانی که فضا را ترک می کند همچنان می تواند با چیزهای متفاوتی رو به رو شود و این امکان نیز وجود دارد که مخاطب (انسان کنشگر) این لحظه ی ورود را بیش از یک بار تکرار کند (تجربه کند) و هربار با چیز دیگری درخود رو به رو شود که متعلق به همان فرد است.
 



مخاطب شما کدام قشر از جامعه بود؟

حقیقت نمی تواند مخاطبِ خاص با کاربردِ جدا کردن داشته باشد، حقیقت از آنِ همه است و تمام اقشار جامعه می توانند مخاطبِ حقیقت باشند؛ حقیقتِ ساختن.

در این کار شما از چه ابزاری برای ارتباط با مخاطبان استفاده کردید؟

وقتی به عناصر موجود در کار فکر می کردم اولین نکته‌ای که رعایت آن برایم الزامی شده بود استفاده از اشکال و اشیاءِ کاملن ساده بود، چون نمی خواستم مخاطب با پیچیدگی هایی رو به رو شود که او را از اصلِ اتفاق دور کند. متعهد ماندن به اصلِ ساده زیستی برخلافِ "ساده انگاری" برایم مهم شده بود. برای همین تلاشم را مضاعف کردم که کار را با تمام جزئیاتش چند بار ببینم وهر بار تا حدِ امکان از زوائد آن بکاهم. می خواستم به همان سادگی‌ای برسم که پس از بازکردنِ چشمهایم رسیده بودم و در کنارِهمه ی اینها می خواستم به جنگِ وابستگی‌ها بروم، وابستگی‌های زیستی، وابستگی به عادات و اصلن وابستگی به ساختمان (ریختِ ظاهری) هرچیز.

از ساختمانِ بدن و از آینه وتعدادی شئِ دیگر مانند چهارپایه و تابلو، از مکانِ گالری ایست واز فرصتِ دست داده در آن زمان استفاده کردم. ازساختمانِ بدن برای ایجاد تقابل میان "چَشمِ بدن" و "چَشمِ درون" وکاویدنِ مفهوم "شهود"، شهودِ برای به احساس رسیدن. از آینه برای دیدنِ همان بدنِ ناتوان و از تابلوهای تک رنگِ ساده که می توانست لذتی حقیقی را به چشمها و ذهن ما عرضه کند.



۱۳۹۲ آبان ۲۹, چهارشنبه

عکس هایی از تکنوازی دیجیریدو، نوازنده: ژوبین عسکریه



تکنوازی دیجیریدو (didgeridoo)، نوازنده: ژوبین عسکریه 

پنجشنبه ۳۰ آبان ماه ساعت ۱۸:۰۰ (شش بعد از ظهر) در اختتامیه نمایش آثار "اشه بانو"






 

۱۳۹۲ آبان ۲۷, دوشنبه

طبیعت من، نمایش آثار نقاشی شهپر رادافشار

طبیعت من

نمایش آثار نقاشی شهپر رادافشار

 
گشایش: جمعه  ۱ آذرماه ۱۳۹۲، ساعت ۱۷ تا ۲۱
نمایش آثار تا پنج شنبه ۷ آذرماه از ساعت ۱۷ تا ۲۰ ادامه دارد.

گالری روز شنبه تعطیل است.




My Nature

A painting exhibition by Shahpar Radafshar


Opening: Friday, 22 November 2013, 5 pm- 9 pm
The exhibition will be continued till Thursday, 28 November 2013

 5 pm- 8 pm 

The gallery will be closed on Saturday.

۱۳۹۲ آبان ۲۰, دوشنبه

اَشَه بانو، نمایش آثار ویدئوآرت و نقاشی


اَشَه بانو
 
نمایش آثار ویدئوآرت و نقاشی

گشایش: جمعه ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۲، ساعت ۱۷ تا ۲۱
نمایش آثار تا ۳۰ آبان ماه از ساعت ۱۷ تا ۲۰ ادامه دارد.

آرزو زیبایی، سارا جمالی رئوفی، هدی کدخدا، نازلی عطائیه، نسترن نبوی، پردیس مسیح پور


Ashah Banoo

A Video art & Painting Exhibition

Opening: Friday, 15 November 2013, 5 pm- 9 pm
The exhibition will be continued till Wednesday, 21 November 2013, 5 pm- 8 pm
 
Arezou Zibaei, Sara Jamali Raoufi, Hoda Kadkhoda, Nazli Ataeeyeh, Nastaran Nabavi, Pardis Masihpour


۱۳۹۲ آبان ۱۵, چهارشنبه

خبرنامه شماره ۳۰ سومین فستیوال سی پرفورمنس،...


پرفورمنس آرت امروز:

"مسیر بتا"، پرفورمنسی از گروه بتا
سه شنبه ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۲
ساعت اجرا: ۱۸/۳۰ تا ۲۰


لطفا توجه فرمایید:

این پرفورمنس آرت در هتل آپارتمان طوبی اجرا خواهد شد.

آدرس هتل آپارتمان طوبی: 
تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از خیابان شهید دستگردی(ظفر)، خیابان شهید ناصری، پلاک ۱۷


لطفا توجه فرمایید:


پیش از شروع پرفورمنس ها گوشی همراه خود را خاموش کنید.


عکاسی و فیلمبرداری از تمامی پرفورمنس ها بدون اجازه مسئولین گالری و هنرمندان مجاز نیست.


از تمامی دوستان و مخاطبان محترم تقاضا می کنیم پیش و بعد از پرفورمنس ها از تجمع روبروی گالری و در خیابان جدا پرهیز نمایید همکاری شما در این زمینه موجب آسودگی مسئولین گالری در برگزاری این رویداد خواهد شد.
پیشاپیش از همکاری شما سپاسگزاریم.




بيوگرافي گروه بتا:

گروه بتا برآمده از کارگاه های پرفورمنس آرت امیر راد در طول سومین فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز است. هدف این کارگاه ها ایجاد بستری بوده است برای تجربه و آشنایی هنرمندان نوپا در عرصه پرفورمنس آرت. مسیر بتا اولین تجربه این گروه است.
این کارگاه ها به صورت کلاس از ۲۹ آبان آبان ماه هر هفته چهارشنبه،  ساعت ۱۷ در مکان گالری ایست پی گرفته خواهد شد. برای پیش ثبت نام به صفحه اول وبسایت گالری ایست مراجعه کنید.

اعضا گروه:
مهراندخت اسحاقی زاده، غزاله مرادیان، نیلوفر دربندی، نرگس میرزایی، شادی کرم رودی، روناک جعفری، مهتاب عبقدی، نوشین جمشیدی، امیرعلی پیروزبخش، علی فیروزجنگ، الیاس امینیان، حسام نظری، سیاوش حیدری، رضا غیور، بهزاد هوشمند




۱۳۹۲ آبان ۱۳, دوشنبه

اجرای روز سی ام، "مسیر بتا"، پرفورمنسی از گروه بتا


اجرای روز سی ام، "مسیر بتا"، پرفورمنسی از گروه بتا
سه شنبه ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۲
ساعت اجرا: ۱۸/۳۰ تا ۲۰

لطفا توجه فرمایید:

این پرفورمنس آرت در هتل آپارتمان طوبی اجرا خواهد شد.

آدرس هتل آپارتمان طوبی: 
تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از خیابان شهید دستگردی(ظفر)، خیابان شهید ناصری، پلاک ۱۷




توجه:
تمامی اجراها در فستیوال سوم مانند فستیوال اول رایگان است اما نیاز به ثبت نام دارند. ثبت نام از طریق وبسایت گالری ایست و یک روز پیش از هر اجرا برای آن صورت می گیرد. به همین منظور وبسایت جدید گالری ایست با نسخه بتا (آزمایشی) خود آغاز به کار کرده است و در چند روز آینده بعد از تست های فنی وبسایت اصلی با دیزاین و کارایی متفاوت آپلود خواهد شد. فرم ثبت نام هوشمند است و بعد از رسیدن به تعداد اعلام شده توسط هنرمند بسته خواهد شد.
 
‏www.tehraneastgallery.com






بيوگرافي گروه بتا:

گروه بتا برآمده از کارگاه های پرفورمنس آرت امیر راد در طول سومین فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز است. هدف این کارگاه ها ایجاد بستری بوده است برای تجربه و آشنایی هنرمندان نوپا در عرصه پرفورمنس آرت. مسیر بتا اولین تجربه این گروه است.
این کارگاه ها به صورت کلاس از ۲۹ آبان آبان ماه هر هفته چهارشنبه،  ساعت ۱۷ در مکان گالری ایست پی گرفته خواهد شد. برای پیش ثبت نام به صفحه اول وبسایت گالری ایست مراجعه کنید.

اعضا گروه:
مهراندخت اسحاقی زاده، غزاله مرادیان، نیلوفر دربندی، نرگس میرزایی، شادی کرم رودی، روناک جعفری، مهتاب عبقدی، نوشین جمشیدی، امیرعلی پیروزبخش، علی فیروزجنگ، الیاس امینیان، حسام نظری، سیاوش حیدری، رضا غیور، بهزاد هوشمند




خبرنامه شماره ۲۹ سومین فستیوال سی پرفورمنس،...



پرفورمنس آرت امروز:

"الاکلنگ"، پرفورمنسی از مونا زاهد
دوشنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۹۲
ساعت اجرا: ۱۸ تا ۲۰


لطفا توجه فرمایید:

این پرفورمنس آرت در هتل آپارتمان طوبی اجرا خواهد شد.

آدرس هتل آپارتمان طوبی: 
تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از خیابان شهید دستگردی(ظفر)، خیابان شهید ناصری، پلاک ۱۷


لطفا توجه فرمایید:


پیش از شروع پرفورمنس ها گوشی همراه خود را خاموش کنید.


عکاسی و فیلمبرداری از تمامی پرفورمنس ها بدون اجازه مسئولین گالری و هنرمندان مجاز نیست.


از تمامی دوستان و مخاطبان محترم تقاضا می کنیم پیش و بعد از پرفورمنس ها از تجمع روبروی گالری و در خیابان جدا پرهیز نمایید همکاری شما در این زمینه موجب آسودگی مسئولین گالری در برگزاری این رویداد خواهد شد.
پیشاپیش از همکاری شما سپاسگزاریم.


بيوگرافي مونا زاهد

نويسنده-كارگردان-تهيه كننده-طراح لباس وصحنه - نقاش

ديپلم بازرگاني از هنرستان فني حرفه‌اي فيروزكوهي ۱۳۷۳
ورود به موسسه هنري رسام هنر  و گذراندن دوره مقدماتي-تكميلي-تخصصي و عالي بازيگري و كارگرداني تئاتر
زير نظر محمد رحمانيان و مهتاب نصيرپور ۱۳۷۲-۱۳۷۴
بازی در چندین تئاتر وسریال و فیلم سینمایی ۱۳۷۲-۱۳۷۵
دستیاركارگردان و مدير صحنه نمايش آنسوي آينه (آزيتا حاجيان و محمدرضا شريفي‌نيا) ۱۳۷۶
ساخت فيلم
آن روز كه مامان نيامد ۱۳۷۵
دريافت ديپلم افتخار(براي شناخت زيبايي) از چهاردهمين جشنواره بين‌المللي سينماي جوان ۱۳۷۶
ديپلم افتخار بهترين صدابرداري و صداگذاري از چهاردهمين جشنواره بين‌المللي سينماي جوان ۱۳۷۶
هرو ۱۳۷۶
دريافت ديپلم افتخار از اولين جشنواره دانشجويي ۱۳۷۷
دريافت ديپلم افتخار از جشنواره انتظار سبز ۱۳۷۸
و حضور در چندين جشنواره بين‌المللي
هندونه  ۱۳۷۷
ديپلم افتخار از جشنواره خانه سينماگران جوان ۱۳۷۸
دريافت ديپلم افتخار از سومين جشنواره دانشجويي ۱۳۷۸
منتخب جشنواره فيلم و تصوير هنرمند  ۱۳۷۹
منتخب جشنواره ميلان ۱۳۸۰
منتخب جشنواره چك ۱۳۷۹
منتخب جشنواره هامبورگ ۱۳۷۹
منتخب جشنواره ياماگاتا ژاپن ۲۰۰۱
منتخب جشنواره سينما دو ريل فرانسه ۲۰۰۲
منتخب چهل و هفتمين جشنواره كورك ايرلند ۲۰۰۲
خندان گریستم ۱۳۷۹
 دريافت جايزه ويژه هيئت داوران چهارمين جشنواره دانشجويي ۱۳۸۰
دريافت ديپلم افتخار از جشنواره دوربين‌هاي خانگي (بهترين ايده ساخت) ۱۳۸۰
دريافت ديپلم افتخار از جشنواره دوربين‌هاي خانگي (بهترين نگاه ) ۱۳۸۰
چيزي شبيه من ۱۳۸۰
دريافت ديپلم افتخار از جشنواره باران 2001
دريافت ديپلم افتخار از جشنواره فيلم فروغ 2002
منتخب جشنواره كراكو 2003
 منتخب جشنواره آنكارا 2003
منتخب جشنواره عرب و ايراني نيويورك 2003
منتخب جشنواره استراليا 2004
منتخب جشنواره زنان سوئد 2004
منتخب جشنواره لوساس فرانسه 2005
و حضور در چندين جشنواره بين‌المللي
عضو هيئت برگزاري دوره دوم و سوم هفته فيلم فروغ (۱۳۷۷-۱۳۸۲)
عضو هيئت انتخاب سومين هفته فيلم فروغ ( ۱۳۷۹-۱۳۸۱)
همكاري با خانه سينماگران جوان بعنوان مدير كميته طرح و برنامه(۱۳۷۸-۱۳۸۲)
برگزاري نمايشگاه نقاشي ۱۳۷۸ گالري هفت
عضو هيئت برگزاري جشن سينماي نوين ۱۳۸۰ (خانه هنرمندان)
عضو شوراي مركزي كانون كارگردانان خانه  سينماگران جوان
عضو هيئت داوري جشنواره فيلم‌هاي متفاوت كيش خانه سينما گران جوان ۱۳۸۲
ساخت 50 فیلم کوتاه  برای شهرداری و مترو ۱۳۸۲
سفر به آمريكا ۱۳۸۲-۱۳۸۷
  ساخت بيش از ده مستند علمي و پژوهشي براي دانشگاه U.C.L.A 2003-2008 
گذراندن دوره طراحي لباس در مدرسه فشن دان تان ال اي
عضو هيئت برگزاري و انتخاب جشنواره نور در آمريكا ۱۳۷۶
برگشت به ايران ۱۳۸۷
کارشناسی ارشد رشته روانشناسی ۱۳۸۷-۱۳۹۰ پیام نور
ساخت چندين مستند صنعتي- تبلیغاتی و نماهنگ ۱۳۷۸-۱۳۹۲
برگزاري چندين ورك شاپ و آموزش فيلمسازي در خانه سينماگران جوان ۱۳۷۸-۱۳۹۲
طراح صحنه و لباس فیلم جعبه ها به کارگردانی احسان جعفری ۱۳۹۰
دریافت جایزه بهترین طراحی صحنه ولباس از جشنواره شمسه ۱۳۹۰
اجراي پرفورمنس آرت سيب از مجموعه  بامن افطار كن در گالري ايست ۱۳۹۰
طراح صحنه و لباس و منشي صحنه فيلم سرزمين هيچكس بابك اميني ۱۳۹۱
اجراي پرفومنس آرت انسان بي‌نوا انسان بانوا در گالری ایست از مجموعه دوم 30 پرفومنس 30 هنرمند (گالري ايست مهر ۱۳۹۱)
ساخت فیلم قضیه شکل سوم قضیه شکل چهارم  ۱۳۹۲




پرفورمنس آرت روزسه شنبه ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۲:

"مسیر بتا"، پرفورمنسی از گروه بتا
ساعت اجرا: ۱۸/۳۰ تا ۲۰
 

لطفا توجه فرمایید:

این پرفورمنس آرت در هتل آپارتمان طوبی اجرا خواهد شد.

آدرس هتل آپارتمان طوبی: 
تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از خیابان شهید دستگردی(ظفر)، خیابان شهید ناصری، پلاک ۱۷



گالری ایست در طول فستیوال روزهای شنبه و چهارشنبه تعطیل است.

برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ و وبسایت گالری ایست مراجعه کنید.


‏www.tehraneastgallery.com

blog.tehraneastgallery.com
‎




۱۳۹۲ آبان ۱۲, یکشنبه

اجرای روز بیست و نهم، "الاکلنگ"، پرفورمنسی از مونا زاهد


اجرای روز بیست و نهم، "الاکلنگ"، پرفورمنسی از مونا زاهد
دوشنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۹۲
ساعت اجرا: ۱۸ تا ۲۰

لطفا توجه فرمایید:

این پرفورمنس آرت در هتل آپارتمان طوبی اجرا خواهد شد.

آدرس هتل آپارتمان طوبی: 
تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از خیابان شهید دستگردی(ظفر)، خیابان شهید ناصری، پلاک ۱۷


 



توجه:
تمامی اجراها در فستیوال سوم مانند فستیوال اول رایگان است اما نیاز به ثبت نام دارند. ثبت نام از طریق وبسایت گالری ایست و یک روز پیش از هر اجرا برای آن صورت می گیرد. به همین منظور وبسایت جدید گالری ایست با نسخه بتا (آزمایشی) خود آغاز به کار کرده است و در چند روز آینده بعد از تست های فنی وبسایت اصلی با دیزاین و کارایی متفاوت آپلود خواهد شد. فرم ثبت نام هوشمند است و بعد از رسیدن به تعداد اعلام شده توسط هنرمند بسته خواهد شد.

 
‏www.tehraneastgallery.com









بيوگرافي مونا زاهد

نويسنده-كارگردان-تهيه كننده-طراح لباس وصحنه - نقاش
ديپلم بازرگاني از هنرستان فني حرفه‌اي فيروزكوهي ۱۳۷۳
ورود به موسسه هنري رسام هنر  و گذراندن دوره مقدماتي-تكميلي-تخصصي و عالي بازيگري و كارگرداني تئاتر
زير نظر محمد رحمانيان و مهتاب نصيرپور ۱۳۷۲-۱۳۷۴
بازی در چندین تئاتر وسریال و فیلم سینمایی ۱۳۷۲-۱۳۷۵
دستیاركارگردان و مدير صحنه نمايش آنسوي آينه (آزيتا حاجيان و محمدرضا شريفي‌نيا) ۱۳۷۶
ساخت فيلم
آن روز كه مامان نيامد ۱۳۷۵
دريافت ديپلم افتخار(براي شناخت زيبايي) از چهاردهمين جشنواره بين‌المللي سينماي جوان ۱۳۷۶
ديپلم افتخار بهترين صدابرداري و صداگذاري از چهاردهمين جشنواره بين‌المللي سينماي جوان ۱۳۷۶
هرو ۱۳۷۶
دريافت ديپلم افتخار از اولين جشنواره دانشجويي ۱۳۷۷
دريافت ديپلم افتخار از جشنواره انتظار سبز ۱۳۷۸
و حضور در چندين جشنواره بين‌المللي

هندونه  ۱۳۷۷
ديپلم افتخار از جشنواره خانه سينماگران جوان ۱۳۷۸
دريافت ديپلم افتخار از سومين جشنواره دانشجويي ۱۳۷۸
منتخب جشنواره فيلم و تصوير هنرمند  ۱۳۷۹
منتخب جشنواره ميلان ۱۳۸۰
منتخب جشنواره چك ۱۳۷۹
منتخب جشنواره هامبورگ ۱۳۷۹
منتخب جشنواره ياماگاتا ژاپن ۲۰۰۱
منتخب جشنواره سينما دو ريل فرانسه ۲۰۰۲
منتخب چهل و هفتمين جشنواره كورك ايرلند ۲۰۰۲

خندان گریستم ۱۳۷۹
 دريافت جايزه ويژه هيئت داوران چهارمين جشنواره دانشجويي ۱۳۸۰
دريافت ديپلم افتخار از جشنواره دوربين‌هاي خانگي (بهترين ايده ساخت) ۱۳۸۰
دريافت ديپلم افتخار از جشنواره دوربين‌هاي خانگي (بهترين نگاه ) ۱۳۸۰
چيزي شبيه من ۱۳۸۰

دريافت ديپلم افتخار از جشنواره باران 2001
دريافت ديپلم افتخار از جشنواره فيلم فروغ 2002
منتخب جشنواره كراكو 2003
 منتخب جشنواره آنكارا 2003
منتخب جشنواره عرب و ايراني نيويورك 2003
منتخب جشنواره استراليا 2004
منتخب جشنواره زنان سوئد 2004
منتخب جشنواره لوساس فرانسه 2005
و حضور در چندين جشنواره بين‌المللي
عضو هيئت برگزاري دوره دوم و سوم هفته فيلم فروغ (۱۳۷۷-۱۳۸۲)
عضو هيئت انتخاب سومين هفته فيلم فروغ ( ۱۳۷۹-۱۳۸۱)
همكاري با خانه سينماگران جوان بعنوان مدير كميته طرح و برنامه(۱۳۷۸-۱۳۸۲)
برگزاري نمايشگاه نقاشي ۱۳۷۸ گالري هفت
عضو هيئت برگزاري جشن سينماي نوين ۱۳۸۰ (خانه هنرمندان)
عضو شوراي مركزي كانون كارگردانان خانه  سينماگران جوان
عضو هيئت داوري جشنواره فيلم‌هاي متفاوت كيش خانه سينما گران جوان ۱۳۸۲
ساخت 50 فیلم کوتاه  برای شهرداری و مترو ۱۳۸۲
سفر به آمريكا ۱۳۸۲-۱۳۸۷
  ساخت بيش از ده مستند علمي و پژوهشي براي دانشگاه U.C.L.A 2003-2008 
گذراندن دوره طراحي لباس در مدرسه فشن دان تان ال اي
عضو هيئت برگزاري و انتخاب جشنواره نور در آمريكا ۱۳۷۶

برگشت به ايران ۱۳۸۷
کارشناسی ارشد رشته روانشناسی ۱۳۸۷-۱۳۹۰ پیام نور
ساخت چندين مستند صنعتي- تبلیغاتی و نماهنگ ۱۳۷۸-۱۳۹۲
برگزاري چندين ورك شاپ و آموزش فيلمسازي در خانه سينماگران جوان ۱۳۷۸-۱۳۹۲
طراح صحنه و لباس فیلم جعبه ها به کارگردانی احسان جعفری ۱۳۹۰
دریافت جایزه بهترین طراحی صحنه ولباس از جشنواره شمسه ۱۳۹۰
اجراي پرفورمنس آرت سيب از مجموعه  بامن افطار كن در گالري ايست ۱۳۹۰
طراح صحنه و لباس و منشي صحنه فيلم سرزمين هيچكس بابك اميني ۱۳۹۱
اجراي پرفومنس آرت انسان بي‌نوا انسان بانوا در گالری ایست از مجموعه دوم 30 پرفومنس 30 هنرمند (گالري ايست مهر ۱۳۹۱)
ساخت فیلم قضیه شکل سوم قضیه شکل چهارم  ۱۳۹۲