‏نمایش پست‌ها با برچسب Taraneh Khosroshahi. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب Taraneh Khosroshahi. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۳ آذر ۱۲, چهارشنبه

"دو تصویر"، نمایش آثار نقاشی و ویدئو آرت ترانه خسروشاهی

دو تصویر
نمایش آثار نقاشی و ویدئو آرت
ترانه خسروشاهی


گشایش: جمعه ۱۴ آذرماه ۱۳۹۳، ساعت ۱۷ تا ۲۱

نمایش آثار تا پنجشنبه ۲۰ آذرماه ۱۳۹۳ ادامه دارد

ساعت بازدید: ۱۶ تا ۱۹

شنبه ۱۵ آذرماه ۱۳۹۳ گالری تعطیل است




Two Images

Painting & Video art Exhibition
by

Taraneh Khosrowshahi

Friday, 5 December 2014 5-9 pm

The Exhibition will be continued until 11 December 2014 Daily visiting hours: 4-7 pm


۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه

"فارغ از دغدغه های رایج"، ترانه خسروشاهی

منبع: ماهنامه تجربه، شماره ۱۶، آبانماه ۹۱

روزی  که تصمیم به تاسیس گالری ایست گرفتم تنها یک هدف در ‌ذهن داشتم و آن چیزی نبود جز ایجاد فضایی فرهنگی برای هنرمندان. در سال های پیش از تاسیس گالری ایست، به عنوان یک نقاش چنان از جو غالب بر گالری ها دلزده شده بودم که رغبتی برای گالری گردی نداشتم. آموزش نسل ما درست یا نادرست وجه فرهنگی هر رویدادی را تنها وجه مهم آن می پنداشت و مسائل اقتصادی در حاشیه آن تعریف می شد. اما آنچه در هنرهای تجسمی ایران پیش آمد و پیش می رود چیزی نیست جز تجارت هنر. این بدان معنا نیست که با بازار هنر، تجارت هنر و ملزومات آن مخالفم، بلکه به عکس از تاثیر مثبت آن و نقش مهم بازار هنر در ارائه آثار هنری و اقتصاد هنر آگاهم و آن را لازم می دانم اما به هیچ وجه کافی نمی دانم.
گالری داری دو وجه فرهنگی و اقتصادی را باید در کنار یکدیگر داشته باشد. در تجربه کوتاه مدت خود سعی کرده ام این مهم و هدف اصلی خود را فراموش نکنم. در این راه از مشاوره دوستان هنرمندم بسیار بهره برده ام و از تجربیات و اشتباهات همکارانم بسیار آموخته ام. 
"فستیوال ۳۰ پرفورمنس، ۳۰ هنرمند، ۳۰ روز" امسال دومین دوره خود را در گالری ایست برگزار می کند. برای من به عنوان یک گالری دار برگزاری این فستیوال تجربه یکتایی بوده است. میزبانی یک رویداد فرهنگی در چنین سطحی تحقق هدف اولیه ام بوده اما خود این رویداد ویژگی های دیگری نیز داشته است که به یکتایی آن می افزاید. تجمع جمعی از بهترین هنرمندان عرصه های گوناگون هنری در یک جا و در یک پروژه از آن اتفاقاتی است که هر چند یک بار می توان شاهد آن بود. برنامه ریزی فشرده و نظم اجرایی چالش همیشگی چنین رویداد هایی است که خوشبختانه در دوره دوم در این زمینه بسیار موفق بوده ایم. تعیین اهداف و زمینه چینی برای نیل به آنها از ویژگی های دیگر این فستیوال بوده است که از دوره اول، کیوریتورها بر آن تاکید داشته اند، شاهد و شریک این موفقیت بودن یکی دیگر از این تجربیات خوشایند است. و نهایتا جلب اطمینان مخاطبان گالری و شکل دادن به مخاطبان خاص یک رویداد از دیگر ویژگی های این دوره بوده است. همه اینها به این مفهوم نیست که از خطا و لغزش مبرا بوده ایم، به عکس به برخی ازکاستی های اجرایی واقفیم و منتظر شنیدن انتقادات هستیم. 
و در آخر، از اینکه بعد از ۲ سال گالری ایست میزبان اتفاقاتی همچون " جان کیج پیش می آید"، " با من افطار کن"، "فستیوال ۳۰ پرفورمنس، ۳۰ هنرمند، ۳۰ روز" و ... بوده و از این که گالری ایست برای هنرمندان و مخاطبان ایرانی به محلی فارغ از دغدغه های رایج در چنین مکان هایی تبدیل شده است بسیار خرسندم.




۱۳۹۱ مهر ۸, شنبه

واکاویِ یک اجرا ("یک قطره خون"، ترانه خسروشاهی )، محمدحسین ضرغام


یکی از بارزترین نکاتی که همیشه در "پرفورمنس آرت" برای من جالب توجه است، این است که : اتفاقات روزمره و آکسیون های طبیعی در برخورد انسان با انسان و یا انسان با شئ؛ در "اجرارنگ و بویی دیگر و فضایی پرفورماتیو در همان مکان اجرا بوجود می آورد. به بیانی فراگیرتر، دامنه و وسعت پرفورمنس آرت، آنقدر وسیع است، که در فضای اجرا {هر} "کنش و واکنشی" از مجری و یا از بیننده (شریک اجراقابل قبول است و جزئی از اجرا به حساب می آید; گرچه که برای نیل به هدف اجرا بهتر است که تمامی کنش ها و واکنش ها، در راستای غرض و مقصود هنرمند صورت گیرد، اما در غیر این صورت هم تمامی حرکات زیر پوششِ اجرا به حساب می آیند.
این مطلب را امروز ( جمعه هفتم مهرماهدر اجرای "ترانه خسروشاهی" بطور ملموسی مشاهده کردم:
{ مخاطب به محضِ ورود، با فضایی روبرو می شود که روی تمامی حواسِ پنجگانه اش تاثیر می گذارد، یعنی: بوی الکل طبی، صداهای موسیقایی به همراه یک ویدئو، مزه ی شیرین (خرما و شکلات) و برخورد سوزن تیز به دست. این بکارگیری تمام حواسِ مخاطب، باعث حل شدن و یکی شدن او با اجرا می شود. سفره ای جلوی ورودی مکان اجرا پهن بود که با دقتی بیشتر، عکس های یک "ویرانی" روی این سفره دیده می شد. یک ویرانی همچون "زلزله ی بم". روی این سفره چند شمع و شاخه ای گل و ظرفی خرما بود که نشانه ای از همدردی با " دردمند" داشت. سپس ناخودآگاه بیننده نگاه اش به اجراگر می افتاد که روی صندلی نشسته است و با سوزنی مخصوص، از خود قطراتی خون می گیرد و آن را روی کاغذهای "تست خون" جمع می کند. آن طرف تر، تمهیداتی اندیشیده شده بود که مخاطب هم بتواند همین عمل اجراگر را "باز اجرایی" کند.}
نکته ای که حائز اهمیت است، فضای دوگانه ای است که بیننده در این اجرا شاهد بود. این فضای دوگانه عبارت بود از: جوی لطیف و پر از مهربانی، درعین رویارویی با درد و بحران. اجتماع این دو فضا و پرتاب آن به قلب مخاطب، باعثِ ( ایجاد احساس ) - اصلی ترین هدف اجرا به زعم گلدبرگ- در بیننده شده بود.
در اجرا (در اینجا اجرا به تعریف هپنینگ HAPPENING مقصود ما است) احساس و اراده برای انجام کاری در انسان ,به صورتِ یک کنشِ درونی در هنرمند ایجاد می گردد. این حسی که در قالب یک پرفورمنس خود اش را بیرون می ریزد، به دنبال اصالت است. این اصالت در "یک بار اجرا کردن" بهتر و عمیق تر درک می شود. هنرمند و مخاطب برای اولین بار در دنیا با "این" اجرا روبرو می شوند.همه برای هر اتفاقی آماده می شوند و آغوش هنرمند برای "هرآنچه که خود اش هم نمی داند و انتظار ندارد" باز است.
اما در تکرار یک اجرا، اصالت ها کم رنگ می شوند. هنرمند و دست اندرکاران، با جوانب کار آشنا شده اند. پیچ و خم های اجرا دستشان آمده است. کمتر منتظر "غیرمنتظره ها" هستند و درصد بیشتر اجراهای دوم به بعد، غالب اش برای مخاطب است و کمتر برای خود هنرمند.
در هر حال نکته های تاثیر گذار این اجرای به ظاهر آرام، "تکرار اجرا" را کم رنگ کرد و در نهایت مخاطب، با حالتی شبیه به "خلسه" و رعایت ناخودآگاه "سکوت پرحرفگالری را ترک کرد.

محمدحسین ضرغام
۷ مهرماه ۱۳۹۱