۱۳۹۴ اسفند ۳, دوشنبه

تاریخی که به یغما می‌رود: تأملی بر اجرای «دایره» پرفورمنس آرتی از اشا صدر، عسل عباسیان


اِشا صدراِشکوری، در اجرای «دایره»اش که چندی قبل در موزه هنرهای معاصر در فستیوال «سی روز، سی پرفرمنس، سی هنرمند» به وقوع پیوست، با تأمل بر مفهوم «حریم خصوصی» پرسش‌هایی در ذهن مخاطبان ایجاد کرد. او پیراهنی بلند بر تن داشت که قسمت‌های مختلف آن، دایره‌هایی رنگارنگ را دورش حلقه کرده بود؛ دایره‌هایی که حریم‌های او را مشخص می‌کردند. چنانچه در استیتمنت هنرمند ذکر شده بود: اولین حلقه: خانواده، عشق و فرزندان، حلقه دوم: دوستان و فضاهای اجتماعی و حلقه نهایی به غریبه‌ها اختصاص پیدا می‌کند. پیش از اجرا، به آنها که وارد محل اجرا می‌شدند، ظروف گل سرخي داده می‌شد و در طول اجرا نیز وقتی آنها وارد اجرای اِشا صدر می‌شدند و در حریم او (دایره‌های رنگی پیراهنش که دورش پهن بود) پا می‌گذاشتند، دو انتخاب داشتند، یا گل‌سرخی‌های یادگار از جهاز مادربزرگِ او را با چکشی تکه‌تکه کنند و بخشی از آن را با خود ببرند و بخشی را روی دامنش جا بگذارند یا به‌طورکلی از بردن گل‌سرخی‌ها صرف‌نظر کنند. جالب آنکه اغلب شرکت‌کنندگان در این پرفرمنس‌آرت که بیش از ٢٠٠ نفر بودند، ترجیحشان بردنِ تکه‌ای از تاریخِ مشترک، حتی به قیمتِ تکه‌تکه‌کردن و شکستن و ازقیمت‌انداختنِ آن بود. گل‌سرخی‌ها تکه‌تکه می‌شدند و تاریخ مشترک صدساله به یغما برده می‌شد. تلافی درهم‌شکستنِ حریم و حرمت و احترام، زیرِپاگذاشتنِ خاطره مشترک بود، بی‌هیچ ترس و واهمه‌ای. در میان خیلِ شرکت‌کنندگان، شاید پنج یا شش‌نفر، شیوه تلافی را انتخاب نکردند و برخلاف پرفرمر که به جبرانِ شکسته‌شدن حریمش، حریم دیگری را می‌شکست، از شکستن تاریخ مشترک و خوارشمردن و ازقیمت‌انداختنش صرف‌نظر می‌کردند و ترجیح می‌دادند گل‌سرخی‌ها، تمام‌وکمال و بی‌تجربه انهدام، نزد اِشا صدر بماند.
این واکنش مخاطب در اجرای صدر، شاید مشتی باشد، نمونه خروار... ؛ خرواری که ماییم؛ آدم‌های جامعه‌ای که در آن تملک و به‌یغمابردن، حتی به قیمت انهدامِ زیبایی و شکوهِ تجربه تاریخی مشترک، ترجیح داده می‌شود.
  
عسل عباسیان 


هیچ نظری موجود نیست: