۱۳۹۱ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

سرزمین سکوت، علی رجبی

طبيعت ، برای آدمی آغوشي گشاده است ، که کهنه نمي شود . و دليل تازه ماندنش ، به نياز مداوم انسان به پناه جستن در آغوشي بي خطر والهام بخش بر ميگردد.  در فرايند طولاني مدرن شدن ، قدم به قدم از شکل اوليه ي وابستگي به طبيعت فاصله گرفتيم . از کوه ها و غارها به برج هاي چهل طبقه اي رسيديم که باز لذت ما تماشاي تصوير کوهي و قله اي از پنجره اش بود. رابطه ي دو سويه ي آدميزاد با طبيعت ، دليلی بر ماندگاری اين  رشته است. گاه خشم و سرکشي اش بر بشر چيره شده و با چشم هاي وحشت زده ، آن را تصوير کرده ايم  و گاهي لذت ثبت يک رنگين کمان بي موقع ، از خوشي سرشارمان کرده است . اينکه گرچه ايمن بودن ، پيشرفته شدن ، و عادت هاي زندگي ماشيني در طول زمان  ، طبيعت را از ما دور کرد ، اما در عين حال اين دوري ، تصويري واضح تر از آنچه به شدت بدان نيازمنديم پيش رويمان نهاد . طبيعت ، تاريخ جاندار ماست ، گرچه گاهي ، با تمام توان برای نابودی اش تلاش ميکنيم ، ولی همواره همراه ما خواهد بود .از نظر من این مجموعه حاصل دلتنگی انسان معاصر به آن اندیشه و احساسی است که در عکس ها جریان دارد.

دی ماه ۱۳۹۱



هیچ نظری موجود نیست: