۱۳۹۰ بهمن ۲۱, جمعه

پرفورمنس "امشب شب شوره / شب شعر و شعوره"

عکس هایی از پرفورمنس "امشب شب شوره        شب شعر و شعوره"
پرفورمنسی از فراز فلاحی. محمدحسین کشاورز. حامد عاشق












 

۲ نظر:

faraz گفت...

شب اول

15/11/90

واقعا واستون متاسفم...

یه مشت آدم رو گذاشتید سر کار...

"آنا پیشنماز"



دنیا نقطه ای بزرگ است

که کوچک می پنداریمش/

"علیرضا مساوات"



الها، ربنا، پروردگارا

چه شب زی چه روز زی

شب شب شعر و شوره

زر اومدی قرمه سبزی

کلنگ از آسمان افتاد/ و بشکست

کی گفت افتاد و نشکست

شب شب شعر و شوره

چه شوره چه شوره

"فرنوش تخت روانی"



و من پیله ی خود را خواهم شکافت

آن زمان که تو نام مرا فریاد کنی!!

"پرشنگ سالمی"



اگر ذره ای از وجود تو نیست،

چیست این تار تنیده بر

وجود من؟!

"سحر موسوی"



گاهی حقیقت مانند

گربه ای که در لبه ی شیروانی راه می رود

غافل از افتادن، زخمی شدن و پرت شدن

"مژگان قدوسی"



سرد است؟

نه! چه سرمائی

در گرمای صحبت جمع جوانان ادیب

چگونه میتوان به یاد سرما بود؟

زندگی را دیدم، شور را حس کردم و شعور پیدا بود.

پس چگونه می توان سرما را یاد کرد.

"کریم عطاریان"



من در این سرما و سیاهی

بوسه گرمم را به تو....

و من در سکوت اب می شوم.

"بیتا دهقان زاده"



در کنار یکدیگر نشسته ایم

من محو تماشای آدمهای روی پرده

او محو تماشای من

موهایم را به آرامی از روی پیشانی ام کنار می زند

نمی دانم

برای اینکه او مرا بهتر ببیند؛

یا من پرده را

و هر دو به یک چیز می اندیشیم... به تلخی!

او به تلخی فاصله دستانش از من

و من به تلخی داستان.

"طاهره شرافت"



The life does not define You.

it defines how well You fall and rise again.

"امیر نوبری"



از من عبور کن که شیشه ایم

همچون بلوری که شیارهایش تا امتداد کبودی غروب می دود.

پر می کند،

صدای ترک های پی در پی ای،

که وجودت جای گذاشته در من.

"تهمینه شرافت"



می آیی

از میان باد وابر و برف

بر شانه های صداقتت

گیسوی خیس من

سرشار می شود

از عطر بینهایت

گلبوته های عشق

نزدیک می شوی

آنسان که کلام هم

جایی در فضا

در انتظار توست.

"شبنم طلوع"



بی خوابی بی خوابی بی خوابی

بگذار بخوابم

بیدار که شدم مرا ببوس

"علی محمد سبوکی"





شب دوم

16/11/90

آنچنان مرا در بر گرفت

هجوم بی سامان گزاره ها

که از یادم رفت

دری دیگر را

باید می کوفتم

و

نامی دیگر را باید

به زبان می آوردم

به ناگاه

انسانی بود

با هویتی دیگرگون

در جایی ناشناخته

با تصویرهایی

خاطره وار

"مهشید فلاحی"



کامیابی در سحرخیزیست

ای کاش در واپسین روزم بیست سال

زودتر برخیزم

"سام برلیانی"



باران ماه نور ستاره بر تن گرم عشق

چونان بارش برف بر آتش سرخ می درخشد

"انوشیروان کریمی"



فهمیدم عشق توهمی ست

مثل توهم جایزه ی پرفورمنس که رفته بودم...

"حامد حکیمی"



خوش بحالت تکه سنگ

که نداری دل تنگ

خوش بحالش تکه سنگ

که ندارد دل تنگ

خوش بحالشون تکه سنگا

که ندارن دل تنگ

"مهدی جواهری"



1) سلاخی میگریست،

به قناری کوچکی دل باخته بود...

2)همیشه یکی بود یکی نبود

تو به یاد من خوش، من به یاد او خوش.

"شادی صبیری"



دل را ز طلب غافل از این فاصله ها بود

دیوانه ز هر عشق و تمنا رها بود

افتاد ز پا، دست به دامان خدا گشت

گفتا ز جفا بس همه دنیا فنا رفت

"محمد اسماعیلی آذر"



برف که آمد

من هم کچل شدم

"نجمه سبوکی"



وقت خداحافظیست

سردترین نگاهت را

بر این خاکسترهای مرده

برای امنیت خانه ات بر من بینداز

آتش اولین نگاهت هنوز هم در عمق برپاست

"اکبر رضاپور"



حس آرشه ای را دارم که بر روی سیم های

کمانچه تکاپو می کند...

این است

تمنای نگاه وهم آلود به قاب عکسی که در نگارخانه نیست!!

"الهه عسکری"



کبوتر

می آرامد روی طبل خاموش

]بی آنکه لحظه ای بعد بنگرد[

"نازیلا روهنده"



چون برف می بارد

تنهایی محکم تر از همیشه به صورتم سیلی می زند

و من مشتاقانه روی دیگر صورت سیلی خورده را

بر می گردانم

"محمد مهدی باقری"



باز می شناسی ام؛

تنها از،

رد سکوت من بر برف

و بوی شال گردنت!

"مرجان قائد رحمت"



به امید روزی که دوباره امید

به ما دهد یک فنجان اسپرسو امید

"مسعود جزنی

faraz گفت...

این نوشته هایی است که بازدید کننده ها نوشته اند.