گفتوگو با امير راد به بهانه برگزاري 30 پرفورمنس در گالري ايست - روزنامه اعتماد، دوشنبه 10 مرداد 90
1- در جامعه هنري ايران پرفورمنس يا هنر اجرا را زير مجموعه هنرهاي تجسمي به حساب مي آورند،آيا شما به اين تقسيم بندي اعتقاد داريد يا خير؟ ضمن اينكه به اين پرسش پاسخ مي دهيد كه آنچه ما تحت عنوان " سي روز، سي پرفورمنس"مشاهده كرديم، حضور پر تعداد چهره هاي تئاتري بود. چرا ؟
پرفورمنس آرت بر آمده از حوزه هنرهای تجسمی است، در واقع پاسخ هنرمندان این حوزه است به دست و پاگیری چارچوبهای اثر هنری، که در نهایت توجه هنرمندان تجسمی را به پروسه خلق اثر هنری معطوف کرد، پرفورمنس آرت نتیجه چنین رویکردی است. برخی سؤ تفاهمها ناشی از شباهت واژههای پرفورمنس(اجرا) و پرفورمنس آرت(هنر اجرا) است. "اجرا" جزیی از بسیاری از آثار هنری در حوزههای گوناگون مثل تئاتر و موسیقی است، اما هر اجرایی، پرفورمنس آرت نیست. ارائه یک تعریف از پرفورمنس آرت مثل بسیاری از تعاریف در حوزه هنر بلا فاصله منجر به تولید تعریف بر ضدّ خود خواهد شد و اصولا در این مورد خاص کمی دشوار است، چون ما دربارهٔ یک چیز مشخص صحبت نمیکنیم. برای روشن شدن این مطلب بهتر است به جای تعریف، برخی ویژگیهای پرفورمنس آرت را ذکر کنم. پرفورمنس آرت در واقع پروسه خلق اثر هنری است در تعامل بین پرفرمر(اجرا کننده) و مخاطب در یک کانتکست(بستر) واقعی. این بستر دربرگیرنده مکان و زمان واقعی و مخاطب است یعنی مخاطب در شکل گیری این بستر هم نقش دارد. بنابر این اجرا کننده خود از نتیجه اثر آگاه نیست چون با مخاطبین متفاوت و در بسترهای گوناگون، اثر متفاوتی خلق خواهد شد یعنی همواره اثر هنری از خالق خود پیشی میگیرد. این بحث دامنه داری است که میتوان آن را در جای دیگر ادامه داد. در مورد سوال دوم شما، زمانی که این پروژه را تعریف میکردیم اصرار داشتیم که هنرمندان از حوزههای گوناگون در آن حضور داشته باشند اما از ابتدا هم برای ما مشخص بود که حفظ تناسب میان تعداد هنرمندان در حوزههای مختلف عملی نیست و اساسا در اهداف این پروژه هم تغییری ایجاد نمیکند. ما پیشنهاد حضور در این پروژه را به هنرمندان در حوزههای مختلف ارائه کردیم، از اینجا به بعد در واقع این هنرمندان بودند که این پروژه را انتخاب کردند، با توجه به اینکه تعداد ۳۰ نفر برای این پروژه در نظر گرفته شده بود ترکیب هنرمندان و نسبت میان حوزههای گوناگون نتیجه علاقه مندی و آمادگی هنرمندان حاضر است.
2- شما به عنوان ناظر و همچنين گردآورنده اين مجموعه ، دستاورد اين سي شب اجرا را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
همانطور که میدانید توجه به پرفورمنس آرت در سالهای اخیر رو به فزونی گذاشته است این علاقه مندی بخشی به دلیل امکانات بیانی این هنر و بخشی دیگر به دلیل به روز شدن تئوریهای هنر در ایران و گسترش مباحث تئوریک در این زمینه است. اما به دلیل کمبود امکانات از یکسو و عدم بازدهی مالی، کمتر گالری هنری مایل به فعالیت در این زمینه است (پرفورمنس آرت میتواند در هر کانتکستی مثلا در خیابان هم اجرا شود ولی به دلایل گوناگون گالریها یک از میعاد گاههای پرفورمنس آرت است)، به همین دلیل کمتر شاهد نتایج عملی این مباحث تئوریک هستیم. مساله دیگر در مورد هنر معاصر این است که مخاطبین هنر معاصر برای درک آن نیازمند حداقلی از دانش تئوریک هستند یعنی باید میان مخاطب اثر هنری معاصر و خالق آن یک توافق تئوریک وجود داشته باشد. هنگامی که مخاطب با اثر هنری معاصر مواجه میشود یا آنرا درک میکند و یا سوال " آیا این هنر است؟" در ذهن او شکل میگیرد. سوالی کلیدی که خود نقطه آغاز برای شناخت اثر است. پس در غیاب آثار هنری معاصر مثل پرفورمنس آرت آن سوال کلیدی هم غایب است و نمیتوان به تربیت مخاطب و کسب دانش توسط او و به طور کلی گسترش فرهنگ تجسمی دل بست. این مقدمه را آوردم تا بتوانم ارزیابی خود را بر اساس آن ارائه کنم. این ۳۰ روز باعث دامن زدن به مباحث تئوریک گوناگون شد که همچنان هم ادامه دارد این مباحث میتواند باعث زدودن برخی سؤ تفاهمها در درک پرفورمنس آرت شود بنابر این در این بخش من ارزیابی مثبتی دارم. از سوی دیگر روزانه به طور متوسط ۲۰۰ مخاطب از این پرفورمنسها دیدن کردن یعنی در طی ۳۰ روز در حدود ۶۰۰۰ بازدید کننده که بسیاری از آنها از شهرهای دور مثل زاهدان، بندر عباس، اهواز و ... فقط برای دیدن این پرفورمنسها آماده بودند، به این ترتیب فکر میکنم ما به هدف دیگر خود که معرفی پرفورمنس آرت و هنر معاصر به بخش وسیعی از مخاطبین بود هم رسیده ایم، بسیاری از این بازدید کنندگان در پی کسب اطلاعات بیشتر بودند، من تقریبا هر روز لیستهای گوناگونی از کتاب ها، مقالات و مراکز آموزشی به دست بازدید کنندگان میدادم، به نظر می آید که آن سوال کلیدی کار خود را کرده است. تمام اینها به این معنا نیست که اشکالی در کار نبوده است، برخی نا هماهنگیها وجود داشته است، اما در کلّ این پروژه را که یکی از بزرگترین و پر مخاطبترین پروژههای هنری بخش غیر دولتی در ایران بوده است را بسیار موفق میدانم.
3- در برخي پرفورمنس ها نام نويسنده و گاه مترجم آمده بود كه اين مساله در هنر اجرايي امري غير معمول است. در اين باره توضيح مي دهيد؟
اصولا وقتی اثری نویسنده دارد یعنی قرار است یک ذهنیت مشخص به مخاطب منتقل شود، در حالی که در پرفورمنس آرت قرار نیست چیزی به ذهن مخاطب منتقل شود بلکه قرار است چیزی در ذهن او ساخته شود. بنابر این حضور نویسنده با تعریف کلاسیک از نویسنده در پرفورمنس آرت رایج نیست. در میان آثار این مجموعه ۳ هنرمند نویسنده را هم معرفی کرده بودند، اما فقط در یکی از اجراها اثر از پیش نوشته شده بود (من هم به همین دلیل از کلمهٔ اجرا استفاده کردم) اما در ۲ پرفورمنس دیگر نویسنده و اثر او جزیی از پرفورمنس بود مثلا نویسنده متن دیالوگ فیلمی که در طول پرفورمنس دیده میشد.
4- اين ايده اي كه ما در طول يك ماه در گالري "ايست"مشاهده كرديم،ادامه خواهد يافت يا خير؟
بله، از ابتدا و حتا قبل از دیدن استقبال مخاطبین و هنرمندان هم قصد داشتیم این پروژه را هر ساله برگزار کنیم، امروز و در پایان این ۳۰ روز عزم راسخ تری داریم، و شما در سال آینده شاهد دومین "۳۰ پرفورمنس، ۳۰ هنرمند، ۳۰ روز" خواهید بود.
5- پرفورمنسي را كه شما خود به اجرا درآورديد با نام "ما" اين مساله را در ذهن متبادر مي كند كه شيوه رفتاري در هنر ايراني به اين گونه است كه اصولا بايد نام ديگران را خط زد تا جايي براي "ما" وجود داشته باشد، آيا اين مساله را قبول داريد يا خير؟
پرفورمنس من با یک وعده برای انتخاب تعدادی همراه اجرا در خارج از ایران آغاز شد و با اعلام این لیست توسط یک فیلم در فضای مجازی به پایان رسید. فکر میکنم وقت آن رسیده است که رودربایستی با خود را کنار بگذاریم و به واقعیتهای جامعه هنری خود نگاهی نقادانه بیندازیم. این پرفورمنس دقیقا بر آمده از مشاهدات و درک من از فضای هنری ایران و نقد آنچه است که در حال روی دادن است. کسب اعتبار اجتماعی و هنری و دسترسی به منابع مالی آرزوی هر هنرمندی است. تاثیر متقابل این منابع بر هم بر کسی پوشیده نیست. متاسفانه با توجه به ظرفیتهای کم در جامعه و کمبود این منابع، ولع کسب آنها منجر به رفتارهای حذفی و دگرگونی معیارها شده است. من در این پرفورمنس سعی کردم مخاطبین اثر را با این واقعیت مواجه کنم و آنها را دعوت به واکنش کنم، بسیاری از مخاطبان من نه تنها نامی را خط نزدند بلکه اسامی هنرمندان دیگری را هم اضافه کردند و برای آنها جایی بزرگتر در نظر گرفتند. این دقیقا به این دلیل بود که واقعیت موجود را عریان دیدند و نسبت به آن واکنش نشان دادند. تا زمانی که ما نسبت به آنچه که بر ما میگذرانند و یا خود، آگاهانه و یا نا آگاهانه بر سر خود میآوریم اشراف پیدا نکنیم نمیتوانیم نسبت به آن واکنشی عقلانی داشته باشیم.
6- به نظر مي رسد كه برنامه هاي گالري با پروژه "با من افطار كن "ادامه پيدا مي كند.دربارهآن توضيح دهيد ؟
معمولا پروژههای من تحت تاثیر مسائل اجتماعی است، یکی از دغدغههای من در این چند سال اخیر عدم توجه به فرهنگ عمومی در آثار هنری است. فرهنگ عمومی منبع بی پایانی، از پدیده ها، کنش ها،.... و آثاری است که که پتانسیلهای پرفورماتیو و زیبایی شناسانه در خود دارند. نوروز، مراسم افطار و.... میتواند موضوعی برای خلق آثار هنری معاصر باشد. متاسفانه آنچه تا امروز بیشتر دیده ایم آثاری میان مایه یا بی مایه بوده است، نگاهی کوتاه به آنچه بر سر کالیگرافی(خط نقاشی) آمده است و توجه به وجوه اگزوتیک این منابع در آثار ارائه شده به روشن تر شدن منظور من کمک میکند. " با من افطار کن " تلاشی است برای نگاهی متفاوت با محوریت موضوع افطار که در آن ۱۰ هنرمند به ارائه آثاری با مدیومهای گوناگون میپردازند.
7- اصرار به اجراي پرفورمنس و چيدمان و ... تلاشي براي بروز رفتاري متفاوت از طرف گالري ايست است؟
پاسخ این سوال را باید مدیران گالری بدهند، ولی به نظر می آید که گالری ایست در آینده یکی از میزبانان فعال هنر معاصر ایران خواهد بود که این امر حتما موجب تمایز این گالری خواهد شد، همین جا فرصت مناسبی است که از همکاری و کمکهای مدیران این گالری تشکر کنم همچنین از تمامی هنرمندان حاضر در این پروژه و محمد رضائی راد همکار کیوریتور من به خاطر همراهی شان سپاسگزارم.
۲ نظر:
بعد از مدت ها دو کلمه حرف حساب شنیدیم..... دستتون درد نکنه
بسیار استفاده کردم، به نظرم بیشتر از دو کلمه حرف حساب بودالبته!
هم حرف های شما و هم کل این 30 پرفورمنس معرفی خوبی بود از پرفورمنس آرت برای جامعه ما.
ارسال یک نظر