۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

پنجمین «سی پرفورمنس» از نگاه هنرمندان شرکت‌کننده

روزنامه شرق: پنجمین فستیوال «سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز» با حضور سی هنرمند از ۲۶ آذر تا هشت بهمن، همه روز به‌غیر از جمعه‌ها و شنبه‌ها در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد. کیوریتور و چهار هنرمند شرکت‌کننده در این رویداد، در پایان این برنامه نگاهی به این دوره داشته‌اند:

به باغبانی می‌مانم در باغچه‌اش
امیر راد، کیوریتور فستیوال


پنج سال از زمانی‌که آغاز کردیم، گذشت. مثل هر آغازی اهدافمان دست‌نیافتنی و مسیرمان ناپیدا می‌نمود؛ در کنار هنرمندان بسیاری این راه صعب را پیمودیم و اکنون با نگاه به گذشته خطی -مسیری- بر عرصه هنرهای تجسمی رسم کرده‌ایم که در ترکیب‌بندی این صحنه نقشی درخور یافته‌است؛ نقشه راهی، هدیه به پویندگانی که از راه می‌رسند. خطا بسیار کرده‌ایم و بسیار راه رفته که بازگشته‌ایم و دوباره ساخته‌ایم، پیموده‌ایم. بسیار گفتیم و نوشتیم و حال این مدیوم غریبه‌ پنج‌ سال پیش، آشنای بسیارانی شده ‌است. آخرین‌ها، همین ‌هزاران مخاطب که میزبانشان بودیم در دوره پنجم که مهمان موزه ‌هنرهای معاصر تهران بودند، خانه‌ای جدید که درهایش را رو به تغییر گشود، حرکتی که این خانه را از سکون و راحتِ دهه‌ها به‌درآورد. خانه جدید، نیاز به بازآفرینی نقش خود در جغرافیای هنر معاصر جهان را درک کرده ‌است و این چنین میزبان این فستیوال شد، پیداست که مهمان از جنس و صورت دگر بود و ناشناخته را پذیرابودن مستلزم‌ هزار زحمت، که تقبل کردند و قدردانی و سپاس ما نثارشان باد. امروز پرفورمنس‌آرت با فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز بستری گسترانده است که می‌تواند هر بازدیدکننده‌ موزه را به مقام مخاطب ارتقا دهد، مقامی برای ایفای نقشی پویا در خلق اثر هنری؛ مراد از اثر هنری البته، تک‌تک آثار اجرائی نیست که موزه خود با حضور مخاطبان- و نه بازدیدکنندگان- فضایی دگر می‌یابد؛ یعنی هویت مکانی آن به فضایی پویا دگرگون می‌شود و این‌چنین شایستگی قرارگیری در زمره آثار هنری را کسب ‌می‌کند. فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز، اگرچه با هدف معرفی فراگیر این مدیوم مسیر خود را از گالری ایست آغاز کرد، اکنون و در نقطه پایان فستیوال پنجم و با نگاه به نقطه آغاز، فاصله‌ میان این دو نقطه فقط با ۱۵۰ پرفورمنس‌آرت و رسیدن به اهداف اولیه پر نشده‌، بلکه علاوه‌بر پیدایی افق‌های جدید، نقش آن در بازتعریف مفاهیمی چون هنر، هنرمند، مخاطب و ازاین‌دست روشن‌تر شده ‌است. در جایی که ایستاده‌ام، «به باغبانی می‌مانم در باغچه‌اش» در مقابل نهالی که بی‌صبرانه منتظر گشودن شاخ و برگش بر گستره آسمان عرصه ‌هنرهای تجسمی این جغرافیاست و حضورش هرلحظه یادآور وظیفه‌ای است سنگین بر دوش من، ما، همه.
**«به باغبانی می‌مانم در باغچه‌اش» بخشی از یک گفت‌وگوی خوان میرو


تصاحب موزه‌ها به نفع هنر و مردم
محسن ثقفی


بیش از سه دهه است که سنت موزه‌داری در ایران، با برداشتی غلط مواجه شده است، به‌ویژه که تعاریف جدیدی دررابطه‌با مفهوم موزه‌های هنری مطرح شده‌اند. اگر تعاریف جدید را اندکی ارزیابی کنیم، متوجه این نکته می‌شویم که موزه‌ها قرار نیست یادمانی برای پاسداشت و حسرت گذشته باشند، بلکه می‌توانند به‌عنوان محلی برای نمایش و عرضه آثار هنری ارزیابی شوند تا آثاری که از نظر بازار، با منطق کالایی و دارابودن قابلیت خریدوفروش هم‌خوانی ندارند، به مخاطبان هنر، اعم از خاص و عام معرفی شوند. بلکه بخش بزرگی از بازدیدکنندگان را افرادی تشکیل ‌دهند که مایلند هنر نیز بخشی از زندگی و فرایند بالندگی ذهنی آنها باشد. به‌همین‌دلیل، موزه‌ها نیز تسهیلاتی همچون راهنمایان موزه و یا کارگاه‌های آشنایی با هنر را به‌کار می‌گیرند تا مخاطبان غیرمتخصص نیز بتوانند از لذت مواجهه با اثر هنری برخوردار شوند. موزه هنرهای معاصر تهران، مدت‌های مدید بود که با قطع هرگونه ارتباط با این سطح از مخاطبانش مواجه بوده و جامعه هدف خود را صرفا دانشجویان و مخاطبان متخصص هنر قلمداد می‌کرد. فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز، مجالی‌ است تا هنرمندانی که برای کسب نفع مالی به خلق و تولید اثر هنری اقدام نمی‌کنند و به این اصل انسانی معتقدند که هنر را باید به میان مردم برد تا مخاطبان آثار هنری از ثروتمندان و مجموعه‌داران، گسترش یافته و مردمی‌تر شوند، فرصتی یابند و با فراغ بال بیشتری با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. شاید این فستیوال و فستیوال‌های مشابه، اولین قدم‌ها برای تصاحب فضای موزه‌ها به‌نفع مردم و ارتقای سطح فرهنگی جامعه باشد.

پرفورمنس‌آرت اثری زنده
اِشا صدر اِشکوری


پرفورمنس‌آرت اثری زنده است که نمی‌توانید به عقب برگردانیدش. هنرمند در جایگاه خود و مخاطب در جایگاه خود، خودِ واقعی‌شان هستند، هیچ‌یک نقشی ایفا نمی‌کنند. هنرمند به‌مثابه اثر هنری و مخاطب در جایگاه کسی که اثری را نظاره می‌کند یا در کامل‌شدنش به تصمیم دست می‌زند. در همه آثار به‌نمایش‌درآمده در موزه هنرهای معاصر، یک سؤال همچنان برای مخاطبانی که تجربه دیدار و مشارکت در پرفورمنس‌آرت را نداشته‌اند، تکرار می‌شود. مرز دخالت و مشارکت مخاطب کجاست؟ در برخی از این پرفورمنس‌آرت‌ها، هنرمند فاصله‌اش را با مخاطب حفظ می‌کند و او را در مقام بیننده‌ای می‌گذارد تا فقط تأثیری از اجرایش را در حافظه‌اش با خود بیرون ببرد. در برخی دیگر، علاوه‌بر این هنرمند مخاطبانش را به دخالت در اثر دعوت می‌کند. آنها باید تصمیم بگیرند در خلق اثر هنری همراه باشند و یا خود را کنار بکشند؛ اما مخاطبی که به مشارکت دست می‌زند، همان مخاطبی است که وارد موزه هنرهای معاصر تهران شده، از میان آثار هنری به‌نمایش‌درآمده در موزه گذشته و به اثری زنده رسیده ‌است و حال باید در کسری از ثانیه تصمیم بگیرد تا چه واکنشی از خود نشان دهد، واکنشی که دیگر بازگشت‌ناپذیر است.

سی پرفورمنس در حافظه‌ موزه هنرهای معاصر
رامین اعتمادی‌بزرگ


توجه به مکان، وجه مهمی از پرفورمنس‌آرت است. در آثار این دوره از فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز، توجه مستقیم به مکان برگزاری، یعنی موزه هنرهای معاصر تهران از سوی هنرمندان کمتر دیده می‌شد؛ اما موزه نه به‌مثابه مکان اجرا، بلکه به‌عنوان محیطی که دارای حافظه و هویتی خاص است تأثیر مستقیمی بر همه اجراها گذاشت. در پرفورمنس‌آرت، حافظه‌ مکان می‌تواند موضوع اصلی اثر هنری باشد. چنانچه در برخی از پرفورمنس‌ها با تغییر مکان، اثر معنی خود را ازدست‌ داده و یا خالی از تأثیرگذاری می‌شود. شاید نکته تأمل‌برانگیز برای من در یک نگاه گذرا به پنجمین دوره این فستیوال، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری هنرمندان پرفورمنس آرت به سایت اجرائی و یا همان مکانِ موزه هنرهای معاصر تهران است. باید باور کنیم موزه هنرهای معاصر مدت‌هاست که بازدیدکنندگان خاص خود را ازدست داده‌ است. اما پس از چهار بار برگزاری فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز در گالری ایست به کیوریتوری امیر راد، برای نخستین‌بار موزه هنرهای معاصر تهران میزبان سی اثر بوده که تاحدی باعث آشتی بین هنرمندان معاصر، مخاطبان خاص و درنهایت مخاطبان عام شده‌ است. روند رو به رشد، تأثیرگذار و کیفیت قابل قبول پرفورمنس‌آرت‌ها در پنجمین دوره این فستیوال با درنظرگرفتن کمبودهای موجود، مشارکت هنرمندان و مخاطبان هنری با این رسانه و البته مشارکت موزه هنرهای معاصر تهران می‌تواند بستری برای تعامل هنری با هنرمندان بین‌المللی در حوزه‌ پرفورمنس‌آرت باشد.

گُل‌کاشتن میان حفره‌ها
علیرضا امیرحاجبی


جشنواره امسال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز، ساحت و مساحت جدیدی را برای هنرمندان فعال در حوزه هنرهای مفهومی گشود. میزبانی موزه هنرهای معاصر که خانه اول و آخر هنرمندان ایرانی است، به خودی خود نشان‌دهنده این موضوع بود که پرفورمنس به سال‌های نوجوانی‌اش در ایران رسیده و آن را کمی جدی‌تر می‌گیرند. از این بابت خوشحالیم و در آینده نیز همراه این جشنواره خواهیم بود. پرفورمنس یک کنش است. یک اقدام است. پاکسازی و دوباره‌سازی رابطه بین هنر و مخاطب است. بازسازی رابطه گسسته میان هنرمند و مخاطبانش. چیزی که بدان نیاز داریم. البته می‌توانیم به این نیاز پاسخی ندهیم و نادیده‌اش بگیریم؛ اما نادیده‌انگاشتن به‌معنی نبودن نیاز نیست. شکافی میان هنر معاصر و مخاطبان وجود دارد که پرفورمنس می‌تواند با ایجاد یک گفتمان محدود، توجه همه را به فقدان‌ها و نیازها جلب کند. کنش در پرفورمنس محدود است. رویدادهای هنری نیز محدودند؛ اما ذهن‌ها نامحدود و ایده‌ها نیز بی‌پایان. ارتباطات انسانی در نفس خود ثابت و ساده اما در عرصه زندگی روزمره معاصر بسیار پیچیده و تحلیل‌ناپذیر شده‌اند. چشم‌اندازهای هنر معاصر می‌تواند به سمت ارزش‌های ریشه‌دار انسان و هستی او معطوف شود. هنر معاصر می‌تواند از بازگویی اَبَر- روایت‌ها دست بردارد و به خرده‌روایت‌ها بپردازد. در راستای منطقه‌ای عمل‌کردن، جهانی فکر کند. به محیط‌زیست و زمینِ مادر فکر کند. پرفورمنس، کنشی محدود است؛ اما می‌تواند ذائقه لطیفی داشته باشد و گُل‌کاری را در زمین گسترش دهد.

هیچ نظری موجود نیست: