یوگا و امانت در شهروند امروز
امیر راد
از سال ۷۶ که گه گاه با مطبوعات همکاری میکردم خاطرات ریز و درشت بسیاری برایم یادگار مانده است، برخی تلخ و برخی شیرین. اما خاطره انگیزترین بخش این تجربیات، خاطرات من به عنوان مصاحبه کننده و مصاحبه شونده است. دوست دارم دو خاطره را در اینجا نقل کنم، دلیلش را هم در پایان خواهم آورد.
1- سال ۸۱ خبرنگار تلویزیون جام جم برون مرزی برای تهیه گزارشی از نمایشگاه گروه شهریور در خانه هنرمندان قراری برای مصاحبه گذاشت، روز موعود با اسباب و اثاثیه مربوطه در خانه هنرمندان حاضر شد و بعد از مقدمات اولیه در آماده سازی چهره و سرو وضع به خصوص در ناحیه یقه آمادهٔ تست اولیه شدیم و یه نفس ۱۵ دقیقه راجع به نمایشگاه سخن رانی کردم اما در چهره مصاحبه کننده اثری از رضایت دیده نمیشد، بلافاصله بعد از تست و بدون من و من راست تو چشمام نگاه کرد و گفت این چیزا به درد ما نمیخوره، ما میخوایم ۱۵ دقیقه راجع به اینکه نقاشی سرگرمی خانوادگی! و سلامتی است صحبت کنید و توصیه کنید که خانوادهها به جای کلاسهای یوگا و مدیتیشن برن کلاسهای نقاشی!
2- سال ۸۶ در نمایشگاه دوستی در نگارخانهٔ اثر خانم جامعه شناسی با تباری نامی پیشنهاد کرد بعد از نمایشگاه میزگردی تشکیل دهیم با موضوع آشنا کردن یک جامعه شناس با هنر توسط هنرمندان، به نظرم پیشنهاد بسیار جالبی بود پس من هم پیشنهاد کردم این میزگرد رو در مجلهٔ هفت چاپ کنیم، سردبیر مجله هم استقبال کرد. جلسه آغاز شد و من و دوستان هنرمند دیگر شروع به صحبت کردیم و البته بیشتر در مقام پاسخگو به سوالات خانم جامعه شناس، بحث بسیار عالی بود و در پایان همه از این تجربه خرسند و راضی بودند. فایل صوتی در اختیار من بود، اما متاسفانه سفری چند ماهه برایم پیش آمد و فایل رو در اختیار دوست آهنگ ساز حاضر در جلسه قرار دادم، او هم فایل رو جهت تسریع در مکتوب شدن به خانم جامعه شناس داد، و میزگرد در شمارهٔ همون ماه چاپ شد. سه ماه بعد از سفر برگشتم و مجله رو دیدم. چیزی از اون لحظه ها به یاد ندارم فکر کنم حالت شک ناشی از دیدن متن چند ساعتی ادامه داشت. میزگرد تبدیل شده بود به مکالمهٔ یکطرفهٔ جامعه شناس محترم با عدهای احمق که در مواقعی جهت تایید، واکنشهای کلامی در حد موافقم، بله، حتما و .... از خود نشان میدادند.
و اما آخرین تجربه و باعث و بانی یاد آوری خاطرات بالا همین مصاحبهٔ تلفنی بود که در شهروند امروز چاپ شده است. جزئیات آن بماند برای سالهای آینده بلکه فاصله زمانی تلخی آن را شیرین و عاملی کند برای نشاندن لبخندی هرچند تلخ بر لبان شما.
متن کامل مصاحبه با پیام فروتن و امیر راد (سي پرفورمنس، سي هنرمند، سي روز) - شهروند امروز شماره 2 دوره جدید- 18 تیر 1390
سي پرفورمنس، سي هنرمند، سي روز در حوالي دركه
از امام حسين تا آزادي.البته با تعيين وقت قبلي. از گالري ايست وقت قبلي گرفته اي. در ساعت مقرر حاضر شده اي تا از اينجا كه حوالي دركه است مسير امام حسين تا آزادي را تجربه كني. 6 نفريد. وارد گالري مي شوي. هر كدام يكي از 6 ايستگاه موجود در اين مسير را انتخاب مي كنيد. صداي خيابان فضا را پر كرده. صداي بوق،تصادف،حتي عبور هواپيما و همهمه...هر ايستگاه يك تابلوي 2 در يك متر بر بالايش نصب شده. سياه و سفيد. ايستگاه پيچ شميران مي استي و يك پلاك ماشين گردنت مي اندازند. عكسي از تو مي گيرند و بعد مي روي اتاق انتظار . چند دقيقه مي گذرد و در يك پوشه عكس خودت با آن پلاك را به همراه يك كوپن بنزين متعلق به دهه 60 و يك صفحه از رمان محاكمه اثر كافكا داخل يك پوشه به دستت مي دهند و تمام. از گالري بيرون مي روي در حاليكه در جريان يكي از 30 پرفورمنسي كه طي اين روزها در گالري ايست توسط 30 هنرمند اجرا مي شود قرار گرفته اي. اين يكي پرفورمنس پيام فروتن است. حالا بايد بگردي دنبال معنا. شخصا بيشتر از هر چيز درگير فرم مي شوم. فروتن مي گويد:" با فرم موافقم. و اساسا از فرم به محتوا رسيده ام. اما از نظر محتوايي هر مخاطب مي تواند هر برداشت اجتماعي،فلسفي،شهري،سياسي و... داشته باشد." اما اگر پيام فروتن خود يكي از 6 نفر بود به چه تحليلي از اين فرايند مي رسيد. مي گويد:" اينكه تك تك ما بايد محاكمه شويم.اينكه همه چيز از پايين به بالا حركت مي كند. تك تك ما آدمها در همه نابساماني ها مقصريم و اگر دنبال اتفاقی هستيم بايد اول در خودمان اين تغيير را به وجود بياوريم. كل ايده من اين بوده است. اساسا هم مخاطب خاص است. همين هايي كه معمولا به دنبال تغيير هستند، تغيير را به اعتقاد من در خودشان به وجود نياورده اند. و تغيير در خودشان نهادينه نشده است. "
به اعتقاد فروتن پرفورمنس مي تواند هر نوع مخاطبي داشته باشد و حتي مخاطبان دبستاني به شرط آنكه هنرمند مخاطبش را تعيين كرده باشد. از او درباره مرز بين پرفورمنس و تئاتر مي پرسم. مي گويد:" مرز اين دو در ايده اشان است. در پرفورمنس يك ايده اي داري كه به سمت درون حركت مي كند و منقبض مي شود و تبديل به يك جسم منسجم مي شود اما در تئاتر ايده به سمت بيرون گسترش مي يابد و تحت تاثير زمان و ريتم و مكان قرار مي گيرد و مهم تر اينكه مبتني بر ديالوگ است."
او درباره اين نمايشگاه "سي هنرمند،سي پرفورمنس" كه در حال برگزاري است هم مي گويد:" به اعتقاد من اين بزرگترين اتفاق اجرایی امسال مي شود. اينكه 30 نفر را جمع كني و هر شب يك اثر متفاوت ارائه شود مي تواند يك جريان ايجاد كند."
تاريخ هنر مدرن نشان مي دهد كه اين هنرمندان هنرهاي تجسمي بودند كه از دوره دادائیست ها بنيان گذار پرفورمنس شدند و بعدها هنرمندان تئاتر هم آن را تقويت كردند . حالا در ميان اسامي اين 30 هنرمند شما از حميد پور آذري و حسن معجوني و آتيلا پسياني و رضا ثروتي و شهرام مكري مي بينيد تا مونا زندي و مارتين شمعون پور و امير راد و سارا فعلي تارا فاتحي و ...
اما امير راد يكي از بانيان (کیوریتورها) اين پروژه درباره آن مي گويد:" هر پروژه پاسخي است به وضعيت موجود. تلاشی است برای گشودن افق های نو.
شناخت شرایط، تناقضات و مشكلات در وضعیت حال نقطه آغاز است. از سویی به عنوان انسان معاصر ما شهروند جهان هستیم پس گاه برای پاسخگویی نسبت خود را با جهان هم مي سنجيم. برای یک هنرمند این پاسخ ها می تواند در قالب آثار هنری یا پروژه های هنری باشد. البته اين پاسخ ها در دایره مقدورات و امکاناتی است كه گاه خود مولد وضعیت حاضر هستند به عبارت دیگراین پاسخ ها در پی ایجاد تغییر در وضعیت موجود و در حیطه وضعیت موجود با توجه به موقعیت ما به عنوان انسان معاصر هستند. "
او در ادامه مي گويد:" وقتي از پرفورمنس آرت حرف مي زنیم یعنی در حیطه هنر معاصر صحبت مي كنيم. هنر معاصر اصولا هنری تئوريك است. يعني برای درک آن بايد چهارچوب ها و ظرائف تئوریکش را بشناسيم. من هنرمند و مخاطب اين هنر بايد از قبل درباره مباحث نظري اش به توافقی حداقلی رسيده باشيم. در زمینه تئوري تلاش هایی صورت گرفته است، تعدد کلاس های هنر معاصر و در حجم کمتر آثار مکتوب شاهد این مدعا است. اما در مقابل همین حجم از تئوري هم آثارهنری کمی ارائه شده است. بدین ترتیب امکان محک و در نتیجه پویایی این تئوری ها سلب می شود . يكي از اهداف ما در شکل دادن اين پروژه ایجاد بستری برای تجربه عملی این مباحث و در پی آن دیالوگ در میان فعالین این عرصه بود. در واقع این پروژه پاسخ ما بود به وضعیت موجود و تلاشی برای تغییر. این پروژه شامل ۳۰ روز اجرای متوالی پرفورمنس است که میتواند شامل اجراهای مؤفق یا نامؤفق باشد، اما از آنجا که ما به کلیت این پروژه به عنوان یک اثر نگاه میکنیم، موفقیت این پروژه را در میزان تاثیرگذاری و توانایی گشودن افقهای تازه جستجو میکنیم."
او دربارهٔ نحو انتخاب هنرمندان میگوید: " وقتی از واژه کیوریتر استفاده میکنم و نه از معادلهای به تازگی رایج آن ( به انتخاب، نمایشگاه گردانی) معتقدم که انتخاب و معرفی هنرمند و یا کاتالوگ نویسی یکی از وظایف سنتی کیوریترها در غرب بوده است. در دورهٔ معاصر اینگونه معرفی هنرمند و اسناد مکتوب میتواند از نتایج ثانویه و یا مکمل وظایف اصلی کیوریتر باشد. یکی از وظایف اصلی کیوریترها در دوران معاصر مدیریت پروژههای هنری است (تعریف، برنامه ریزی، تصمیم گیری،...) در جهت اهدافی که پیشتر توضیح دادم. کنار هم قرار گرفتن هنرمندان این مجموعه هم بر اساس اهداف پروژه بوده است، ما پیشنهاد شرکت در این پروژه را به هنرمندان شناخته شده در حوزههای گوناگون هنری ارائه کردیم و از ابتدا هم به این نتیجه رسیدیم که حفظ تناسب میان این حوزهها مقدور نیست و اساسا در کلّ هدف پروژه هم تغییری ایجاد نمیکند، از این مرحله به بعد در واقع هنرمندان بودند که پروژه را انتخاب کردند و از آنجا که تعداد محدود به ۳۰ نفر بود ترکیب و نسبت حاضر نتیجهٔ آماده بودن و علاقه خود هنرمندان بوده است."
امیر راد در پاسخ به چگونگی مواجه با آثار نا متعارف میگوید:" سوال کلیدی هنر معاصر این است " آیا این هنر است؟ " در هنگام مواجه با آثار هنری معاصر هر لحظه امکان دارد که شما با این سوال روبرو شوید که خود نقطه آغازی است برای شناخت، اما چندان آسوده خیال نباشید، فرد گرایی هنرمند در تولید اثر هنری که دوران اوج خود را در هنر مدرن تجربه کرد میراثی است که به هنر معاصر هم رسیده است بدین ترتیب گاه هنرمند در پی تعریفی جدید و کاملا فردی آثاری خلق میکند که تعاریف پیشین را به چالش میکشد، "آیا این هنر است " همراه دائمی شماست در مواجه با آثار هنری معاصر."
....حالا شما بايد انتخاب كنيد اين چيز جديد هنر است يا نه.... هنوز چند روزي براي درگير شدن با همه اين سوال ها فرصت داريد تا سري به دركه و گالري ايست بزنيد.
۱ نظر:
آقای راد من اتفاقا اون میزگرد رو خونده بودم و الان که این متن رو خوندم یادش افتادم ودارم سعی میکنم پیداش کنم، اما متن حاضر تنها چیزی بود که از هنرمندی مثل شما انتظار داشتم، زیبا، موجز و پر محتوا مثل آثارتون. ( متاسفم که پرفورمنس شمارو از دست دادم)
ارسال یک نظر