۱۳۹۱ دی ۲۹, جمعه

پاسخ به "اصلاحیه ای بر گفته های امیر راد" (پاسخ به تارا فاتحی ایرانی و پویا احصایی)، امیر راد

تارا فاتحی و پویا احصایی عزیز سلام


از اینکه اصلاحیه خود را به صورت مکتوب ارائه کردید بسیار خرسندم. به این ترتیب می توانم پاسخی را که پیشتر به صورت شفاهی به ستاره فاتحی منتقل کردم در اینجا نیز بیاورم.  پیش از این به انتظار متن اصلاحی [متن مرجع جهت اصلاح] از سوی شما برای وبلاگ گالری بودم ولی به هر حال این فرصت هم مغتنم خواهد بود. متن اصلاحیه (یا شکواییه) شما دوبخش مجزا دارد:

الف: بخشی که مربوط به متن چاپ شده است.

ب: بخشی که حول حواشی اجرای این پرفورمنس است.

به تفکیک به هردو بخش خواهم پرداخت. در مورد متن چاپ شده نیاز به یک توضیح کلی است. این توضیح را با مستنداتی همراه خواهم کرد:



[آنچه در بخش الف آورده ام به هیچ عنوان تخطئه و انداختن بار مسئولیت این خبر بر شانه های خبرنگار ایسنا و یا تعمیم آن به کل مجموعه ایسنا و یا سایر اصحاب رسانه نیست که همواره قدردان تک تک این دوستان بوده و هستم، مسئولیت این خبر بیش از از خبرنگار به عهده من و بیش از همه به عهده خانم فاتحی است که حتی تا به امروز هم متنی مرجع در اختیار ما قرار نداده اند]


الف:

خبر در حوزه مطبوعات بخشی از فعالیت ها است. در اصطلاح اصحاب رسانه، خبر نباید بیات شود. این رویکرد به خبر زمانی که نحوه انتشار (ماهنامه، هفته نامه، روزنامه و...) به میان می آید جهات دگرگونی می یابد. حال اگر پای خبرگزاری در میان باشد در غالب موارد دقت و صحت فدای به روز بودن خبر می شود. نمونه ها بسیار است اما در اینجا به موارد مربوط خواهم پرداخت. در مورد خبر اجرای "فقط یک ثانیه است" قبل از هرچیز باید اشاره کنم که برخلاف آنچه شما در لید مطلب و لینک انتهایی گذاشته اید، این خبر توسط خبرگزاری ایسنا منتشر شده است.

همانطور که شفاهی توضیح دادم خبرنگار ایسنا معمولا قبل از هر پروژه ای با گالری تماس می گیرد و اطلاعاتی کلی شامل هنرمندان، زمان، نوع پروژه یا نمایش آثار و غیره را پرس و جو می کند. هربار هم یکی از مسئولین گالری این توضیحات را ارائه می کند. این بار هم من چنین کردم. به طور معمول خبرنگاران به وبلاگ و وبسایت گالری مراجعه می کنند و خبر خود را با جملات نقل قول تکمیل می کنند. برای نمونه به ۲ لینک زیر مراجعه کنید:



وبلاگ گالری ایست: آثار برگزیده پروژه "وقتی از ویدئو آرت حرف می زنیم از چه حرف می زنیم"



http://blog.tehraneastgallery.com/2013/01/blog-post.html


ایسنا:«وقتی از ویدئو آرت حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم» امروز افتتاح می‌شود.


http://isna.ir/fa/news/91101709809/



کلیه متنی که ما ابتدا در وبلاگ گالری ایست منتشر کرده ایم در خبر ایسنا به صورت نقل قول من (و نه حتی من و محمد شیروانی) آمده است البته اطلاعات کلی ونام ها صحیح است و خبرنگار در مواردی که به مسئولین دسترسی ندارد و یا حتی دارد چاره ای جز مراجعه به متن مرجع ندارد. با کمی جستجو در خبر های منتشره درخبرگزاری ها و مقایسه آن با مطالب وبلاگ موارد مشابه بسیار خواهید یافت که ذکر آن از حوصله این متن خارج است. در مورد اجرای اخیر متن مرجعی وجود ندارد. در روز اول اجرا به ستاره فاتحی متذکر شدم که روال گالری ایست چنین است که اگرنه استیتمنت، متنی برای اطلاع رسانی به علاوه تصاویری از اجرا منتشر می کند. تا به امروز نه متن و نه تصویری به دست من نرسیده است. پرسشی که باقی می ماند این است که اگر هنرمند چنین حساسیتی به یک خبر حداکثر ۳۰۰ کلمه ای دارد چرا هیچ توضیح و تصویری دست کم برای اطلاع خبرنگاران (و نه حتی مخاطبان) ارائه نشده است. این امری است که هر هنرمندی پیش از پروژه خود گاه ماه ها وقت صرف آن می کند و حتی نیاز به یادآوری هم ندارد، به شخصه اگر چنین می کردم تبعات پیش بینی نشده آن را هم می پذیرفتم. به هر رو هرگز مصاحبه ای با من انجام نشده است بلکه مکالمه ای تلفنی و حداکثر ۵ دقیقه ای برای اطلاع رسانی درباره پروژه های گذشته و آینده گالری ایست صورت گرفته است ( و اصولا تا به امروز من درباره آثار هنرمندان گالری مگر در مواردی که مربوط به پروژه های شخصی من بوده است با هیچ خبرنگار و... مصاحبه ای نکرده ام). آنچه به نقل از من آمده است صورت خبری شده اطلاعات کلی است به اضافه برداشت شخصی خبرنگار از گفته های من (به عنوان مثال در مکالمه تلفنی، من به حمایت مالی گالری از پروژه اشاره کرده ام که خبرنگار منطقا با توجه به حمایت مالی کمپانی هلندی از کلمه همکاری استفاده کرده است). در متن آورده اید:"...علاوه بر خود او، یک هنرمند مجار و یک هنرمند استرالیایی هستند که البته همگی در حال حاضر در کشور هلند ساکنند. از مسئولان گالری انتظار می رفت اگر با هنرمندانی همکاری می کنند [و درباره شان مصاحبه می کنند]، آنها را کمی بیشتر بشناسند یا دست کم پیش از مصاحبه شان از ستاره فاتحی به عنوان خالق اثر راهنمایی بگیرند..."، آیا ستاره فاتحی نمی داند که من و سایر مسئولین گالری از ملیت دو هنرمند دیگر آگاه بوده ایم!؟ حتی با توضیح شفاهی من هم یک لحظه به ذهن او و احتمالا دیرتر به ذهن شما خطور نکرده است که این اشتباه ریشه در جای دیگر دارد؟ و آن احتمالا ناشی از خطای خبرنگار و نسبت محل سکونت به ملیت هنرمندان است.


در جایی از خبر ایسنا به نقل از من و به درستی (نقل به مضمون) آمده است که تلاش داریم تا هنرمندان خارجی را به ایران بیاوریم و از تجربیات آنها استفاده کنیم و سپس شما در ادامه آورده اید: "...هنرمندان بین الملی این اثر نیز ماه ها پیش از اینکه اسمی از اجرا در تهران و بعدتر گالری ایست بیاید، فقط و فقط به دلیل تمایل [البته دو جانبه] به همکاری با ستاره فاتحی و...این پرفورمنس به هیچ عنوان بر اساس این «ایده» شکل نگرفته، بلکه از ابتدا تا انتها در آمستردام شکل گرفته و نخستین بار هم (در خرداد ماه ۱۳۹۱) در آنجا اجرا شده است...." بخشی که مربوط به گفته های من است برآمده از یک سیاست کلی است که البته عنوان شدن آن در اینجا مربوط به پرسش خبرنگار از پروژه ویديو آرت و هنرمندان بین المللی حاضر در آن است که به دلیل حضور دو هنرمند خارجی در این اجرا به این خبر افزوده شده است. اما این گفته با آنچه در پی آن از سوی شما آمده است چه تناقضی دارد!؟ مگر دیگر هنرمندان آثارشان را چگونه شکل می دهند؟ معنی دعوت از هنرمندان در ذهن شما چگونه است؟ هنرمندان خارج از کشور منطقا آثارشان را در همان جا شکل می دهند و سپس با ارائه مستندات اثر دعوت می شوند. در مورد این اجرا هم چنین بود و تا مستندات اثر به خصوص مستند تصویری در vimeo دیده نشد و به تایید نرسید وقت اجرا داده نشد. [لینک این ویديو به همراه رزومه هنرمندان این اجرا و توضیح درباره شکل اجرا با جزيیات، جهت تایید اجرا و دادن وقت، به گالری ایمیل شده است و اگر این اطلاعات نبود هرگز وقتی داده نمی شد و چنان که آمده است مستندات اثر (ویديو و متون) دیده شده است و سپس وقت داده شد و این مستندات همچنان موجود است. لازم به توضیح نیست که منظور از متن استیتمنت و یا  متن مرجع (دستکم درباره مسائل مورد مناقشه در خبر) متن متفاوتی است و تفاوت توضیح اثر برای گرفتن وقت با متن استیتمنت روشن است و معمولا چنین متنی هرگز پیش و یا طی اجرا و حتی بعد از آن هم منتشر نمی شود چرا که در این صورت خواننده در واقع یکبار اجرا را با جزيیات مطالعه کرده است!] .

 در میان این دو پاراگراف به دونکته دیگر اشاره کرده اید: اول بحث توافق مالی که در بخش دوم این متن (ب) به آن خواهم پرداخت و دوم گفته اید:"گالری ایست هم در تمام مراحل هماهنگی های اجرا (از هلند تا تهران) با هنرمند ایرانی اثر در ارتباط بوده است نه «کمپانی» هلندی." که کاملا حرف درستی است و متاسفانه در متن خبر صورت دیگری یافته است. در انتهای متن خود آورده اید: "البته خواهشمندیم تمام ایرادات فاحش این خبر/مصاحبه را به گردن خبرنگار ایسنا نیندازید چرا که مسئولیت تبلیغات و خبررسانی (و سایر عناوین البته فرمالیته) و اصلاح ایرادات احتمالی..." در مورد اصلاح ایرادات احتمالی باید به نکاتی اشاره کنم:

یکی از دلایلی که توضیح ابتدای این متن را نوشتم درک عدم آگاهی شما از ساز و کار مطبوعات در ایران بود و چنان که گفتم این توضیحات را شفاهی هم به اطلاع ستاره فاتحی رساندم. خبر خبرگزاری مانند متن مصاحبه و یا گزارش در ماهنامه، هفته نامه و... پیش از انتشار به دست صاحب یا مسئول خبر نمی رسد و معمولا خبرساز حتی از انتشار و یا حتی امکان انتشار آن با خبر نیست. بنابر این امکان اصلاح پیش از چاپ وجود ندارد. در مواردی این چنین به خصوص در رسانه های مرجع مثل ایسنا، به دلیل پخش گسترده خبر معمولا یک توضیح یا پوزش کوتاه خواهد آمد و در نهایت اینکه حذف و یا حتی تغییر متن خبرگزاری امری است که از دایره توانایی گالری و یا شخص من خارج است. متاسفم که یک طرفه به قاضی رفته اید و دلیل آن هم عدم پیگیری شما است. من بلافاصله و در اول وقت اداری با ایسنا تماس گرفتم و خبرنگار تجسمی را نیافتم، پیغام گذاشتم، سپس ایمیل زدم و حتی تا همین هفته هم به سختی پیگیری کردم (در صورت نیاز مستندات قابل ارائه است) و تا همین امروز هنوز پاسخی دریافت نکرده ام. هردو شما با گالری همکاری داشته اید اگر ستاره فاتحی ناتوان از ارائه متن بود شما می توانستید این مهم را با ارائه متنی در وبلاگ به انجام رسانید به هرحال همین متن حاضر هم راهگشا است. در وبلاگ گالری ایست و آنجا که مسئولیت به عهده ما بوده است سعی کرده ایم اخلاق رسانه ای را به کمال رعایت کنیم بد نیست به پست زیر مراجعه کنید و بخش دیدگاه ها را مطالعه نمایید.




وبلاگ گالری ایست: "پرفورمنس هنری تفننی نیست"، گفتگو با امید هاشمی


http://blog.tehraneastgallery.com/2012/10/blog-post_7716.html


موردی بسیار مشابه از دخالت خبرنگار که در کمتر از ۲۴ ساعت متن اصلی به درخواست هنرمند اصلاح شده است. ذکر این نکته هم ضروری است که وبلاگ خود، محل خبررسانی و مرجع رسانه های دیگر است به همین دلیل هم ما هرگز اخبار رسانه ها را منتشر نمی کنیم و از سویی مستندی از تیم اجرایی (هیچ و برای اولین بار) در دست نداشتیم که حتی بر اساس آن، اصلاحیه ارائه کنیم و یا حتی بفرستیم و مثلا بگوییم اندیشه عمیق خانم فاتحی چگونه شکل گرفته است، رمل و اسطرلاب هم که به کار نمی آید.

 آنچه به من منتقل شد صرفا اعتراض بود و شکایت ستاره فاتحی نیز علاوه بر متن، چرایی عدم مصاحبه مطبوعات با ایشان و همراهانشان بوده است در صحبت شفاهی که با ستاره فاتحی کردم گله اصلی او نه این خبر بلکه تنها بودن این خبر و عدم مصاحبه روزنامه ها و مجلات معتبر با او بود. این نکته را هم اضافه کرد که گالری قول داده است برای او مصاحبه جور کند. هم آن شب و هم در اینجا این نکته را تصریح می کنم که گالری توانایی چنین قولی را ندارد و ایشان به اشتباه متوجه شده اند. اگر چنین برداشتی در ذهن ایشان ایجاد شده، متاسفانه برداشت اشتباهی بوده است حتی یک روز قبل از اجرا من کل این مطلب و روش تبلیغات گالری را یادآوری کردم هرچند که بعید می دانم با سابقه فعالیت شما نویسندگان متن اصلاحیه در گالری ایست این مهم برای ایشان روشن نشده باشد. شکل تبلیغات در گالری ایست هم روشن است. بیش از هر چیز ما بر تبلیغات آنلاین تمرکز داریم. اما در این اجرا علاوه بر پوستر و تراکت حتی با درخواست هنرمند کارت هایی هم اضافه به چاپ رسید. معمولا خبرنگاران به گالری سر می زنند ولی در مورد اجرای ایشان این دوستان التفاتی به اثر نداشتند و حتی در نیمه اجرا از گالری خارج شدند (حتی نام خبرنگاران را هم ذکر کردم). حتما تایید می فرمایید که درخواست و حتی پیشنهاد متن و مصاحبه به خبرنگار حرفه ای عمل شایسته ای نیست و لااقل مجموعه گالری چنین نمی کند.

 به این نکته هم آگاهم که هنرمند جوانی مشتاق است که دیده شود و تا حدودی ناراحتی او را از این متن خبری (که برای هنرمند حرفه ای ارزش ویژه ای ندارد) و عدم دیده شدن در چشم مطبوعات درک می کنم اما این نکته را در نظر بگیرید که خبرنگاران هنری در جغرافیای هنر ایران برای هنرمندان جایگاه هایی بسته به نگاه خود قائل اند و عرض اندام در این جغرافیا کار چندان ساده ای نیست. از طرفی از عدم ارائه مستندات، به نظر می آید عزمی برای اصلاح نبوده است. آنچنان هم که به نظر می آید لحظه ای اعتراض به خبرگزاری و تماس با آنها از ذهنتان نگذشته است که اگر چنین بود صورت متن تان دگرگون می شد. من هم به همان اندازه که شما از این متن خبری ناراحتید، ناراحتم و به همین دلیل هم بیش از شما پیگیری کردم.  اما در پایان این بخش و از روی همدلی از شما دعوت می کنم ۲ پست زیررا مطالعه کنید تا بدانید من هم با شما در یک قایق نشسته ام.


وبلاگ گالری ایست: یوگا و امانت در شهروند امروز، امیر راد


http://blog.tehraneastgallery.com/2011/07/blog-post_14.html



وبلاگ گالری ایست: خوانندگان مجله تندیس بخوانند


http://blog.tehraneastgallery.com/2011/08/blog-post.html


این مورد آخر را هم اضافه کنم که سه هفته پیش میزگردی با من و برخی دیگر از هنرمندان در روزنامه اعتماد به چاپ رسید که متعلق به ۳ ماه پیش است و کلیه اسامی و متن ها جابجا و غلط بود. بعد از ۳ هفته پیگیری نه عذرخواهی چاپ شده است و نه متن در وبسایت عوض شده است. این در حالی است که ما ۳ هفته منتظر بوده ایم که بر پایه قول روزنامه  مطلب را به متن تصحیح شده در وبسایت روزنامه لینک بدهیم. البته ما هنوز بر قلم مان مسلطیم و روزنامه و اصحابش را به باد انتقادات بی منطق نگرفته ایم و در طول هفته مطلب را منتشر خواهیم کرد.



ب:

متن ایسنا یک متن خبری است و حداقل در یک چیز پای بند استاندارد است و آن خنثی بودن و عاری از احساسات بودن است. علی القاعده متن اصلاحی هم باید چنین باشد اما ظاهرا عنان قلم از دست داده اید. آیا شما درباره متن ایسنا درخواستی از من و یا گالری کرده اید که در حیطه اختیارات ما بوده و به انجام نرسیده باشد؟ پس این فوران احساسات آن هم از راه دور بدون آنکه خود حتی حضور داشته باشید از چیست؟ به نظر می آید متن اصلاحیه! بهانه ای است برای عرضه برخی از برداشت های شما.

در متن آورده اید:"... این اجرا پس از تصمیم یک هنرمند ایرانی بر اینکه در کشور خودش اجرا برود، توسط ما (تارا فاتحی و پویا احصایی) به گالری ایست پیشنهاد شد  و ریاست گالری اگر مبالغ درخواستیشان پرداخت نمی شد هیچ وقت به اجرای این اثر رضایت نمی دادند.” دوستان من توجه بفرمایید که گالری داری علاوه بر وجه فرهنگی وجه اقتصادی هم دارد. گزاره ای که آورده اید کاملا صحیح است. در همین جمله فرموده اید که شما این اجرا را پیشنهاد دادید که باز هم کاملا درست است و به این معنا است که گروه اجرا به دعوت ما به ایران نیامدند و کارت دعوت هم از ما دریافت نکردند. دقیقا ۳ روز قبل از اجرای ستاره فاتحی و همراهانش پستی را در شبکه اجتماعی گذاشتیم مبنی بر اینکه از میان ۳۴ پروژه/نمایش آثار، تنها در ۲ پروژه، گالری ایست مبلغی را از بازدید کنندگان دریافت نموده است و در هیچ کدام از پرفورمنس ها (بیش از ۸۰ پرفورمنس) تا به امروز (روزی که پست را ارسال کردیم) از هیچ هنرمندی مبلغی دریافت نشده است و در هیچ پروژه کوتاه مدت دیگری هم از بازدیدکنندگان مبلغی دریافت نمی شود. پیشتر هم اعلام کردیم که فقط در پروژه های بلند مدت آن هم در صورت نداشتن اسپانسر و با اطلاع قبلی و همزمان با تبلیغات در وبسایت این امر به اطلاع همه خواهد رسید. دلیل این امر اگر بر کسانی پوشیده باشد برای پویا حتما پوشیده نیست. به خاطر داری که این روش همزمان با "پروژه جان کیج..." شکل گرفت و دلیل آن هم این بود که از هنرمندان هزینه ای برای کارت و پوستر و... دریافت نشود. امری (پرداخت وجه) که در بسیاری از گالری ها و موزه ها اتفاق می افتد و هردو هم، هم رای بودیم. در گالری به این نتیجه رسیدیم که این روش را مختص پروژه های بلند مدت کنیم. گالری ایست خوشبختانه از رانت های اقتصادی و خانوادگی بهره نمی گیرد و با توجه به تمرکز آن بر هنر نامانا باید در اندیشه راهکارهای اقتصادی باشد به این ترتیب تصمیم گرفتیم از برخی از پروژه ها مبلغی دریافت نماییم، امری که اگر نه همه گیر اما در میان گالری داران رایج است. بسته به علاقه خود از ۱ تا ۱۰۰ درصد این هزینه را هم اسپانسر خواهیم شد.

فرموده اید: “گالری ایست در وب سایت خود و در دعوت نامه هایی که برای افراد ارسال کرده خود را [در کنار اسپانسر هلندی اثر pips lab که بخشی از هزینه رفت و آمد هنرمندان را بر عهده گرفته بود] اسپانسر این اثر معرفی کرده است... البته گالری ایست یک سوم مبلغی که خودشان درخواست کرده بودند را تقبل کردند و به این ترتیب اسپانسر کار شدند”  ابتدا فکر کردم شما از اسپانسر معنای دیگری در ذهن دارید مثل اسپانسر معنوی و... به جمله خود دقت کرده اید pips lab با پرداخت هزینه رفت آمد یعنی "هزینه" مالی اسپانسر شده است گالری ایست با گذشتن از یک سوم مبلغ درخواستی که باز هم یعنی "هزینه" مالی اسپانسر نیست!؟ آیا در طول مکاتبات و مکالمات عینا از همین واژه و مفهوم استفاده نشده بود و شما ناگهان شوکه شده اید؟ نیازی به یادآوری مفاهیم اقتصادی نیست فکر می کنم به اندازه کافی روشن باشد.  نوشته اید:"آن وسط هم که به دلیل حرف و سخن عده ای دیگر بلیط فروختن از سیاست گالری ایست رخت بربست و گالری به نام خودش بلیط فروشی نکرد. البته با مبالغی که مخاطبان به طور داوطلبانه پرداخت کردند کمتر از یک سوم هزینه های پرداخت شده به گالری جبران شد" متنی که در بالا آوردم پاسخ شما است. نه با حرف و حدیث و نه با داغ و درفش از کاری که به آن اعتقاد داریم دست نخواهیم کشید. منش کاری من و دیگران در گالری ایست در طول سال ها بر کسی پوشیده نیست. شما تازه از راه رسیده اید کمی صبر کنید، عرقی خشک کنید...

 در تمام مکاتبات با ستاره فاتحی تاکید شده بود که به هیچ وجه نباید وجهی از مخاطبان دریافت شود و این به دلیل اعلام قبلی ما مبنی بر عدم دریافت وجه در پروژه های کوتاه مدت بود ولی متاسفانه باز هم بدون اجازه این کار به شکل دیگری یعنی داوطلبانه انجام شد که تصور کردیم شاید این امر برای گروه حیاتی بوده است اما دست کم باید اجازه گرفته می شد. گفته اید:"...بهتر است به جای ادعای در دست داشتن پرفورمنس ایران (مثل برخی دیگر که خود را صاحب ویدئوآرت ایران و اینتراکتیوآرت ایران و غیره می دانند)، کمی به صداقت در کارهایمان هم بیاندیشیم. اگر گالری ایست موفق شده است (یا خواهدشد) و ادعای در دست داشتن پرفورمنس ایران را دارد..." دوستان عزیزم برای گفته خود و نسبت چنین ادعایی به من یا ما دلایلی هم دارید؟ اما من در نقیض این گفته دلیل دارم لطفا پست زیر، سوال دوم را مطالعه کنید و یا اصولا به نوشته ها و گفتگو های من در سالیان پیش و امروز نگاهی بیاندازید، ببینید چگونه به سلاخی اخلاق می روید!؟


"پرفورمنس آرت نیست"، گفتگو با امیر راد


http://blog.tehraneastgallery.com/2012/10/blog-post_5773.html


مستندتر از متن مکتوب هم هست؟ در پیدا و پنهان همواره به نقش هنرمندان پرفورمنس آرت در ایران اشاره کرده ام و نه فقط هنرمندان امروزین که آربی آوانسیان و … را هم از یاد نبرده ام. اگر کلاهی بر سر داشته ام همواره به احترام گالری دارانی مثل اثر، طراحان آزاد، الهه و آریا ... از سر برداشته ام. این رفتار کودکانه و این نسبت ها و عناوین سخیف به اضافه شش دانگ هنر این مملکت بماند میراث از راه رسیدگانی چون شما، اگر طمعی بود فرصت بسیار بود، من به کار خود مشغولم.  



آورده اید:"...کمی به صداقت در کارهایمان هم بیاندیشیم..." و پایین تر آمده است: "امروز که مسئولان گالری با استفاده از اسامی هنرمندانی که به هر دلیل اثر خود را در چهاردیواری آنها ارائه کردند ادعای موفقیت می کنند، چه بهتر که کمی صداقت هم چاشنی این موفقیت کنند. برای کار حرفه ای کردن فقط ادعای حرفه ای بودن کافی نیست. نتیجه ی تغییر واقعیت ها به نفع خود و اعتبار کاذب کسب کردن را خود بهتر میدانید، اگر نه کافیست نگاهی به سایر دوستان مدعی بیندازید" لطف کنید و به من بگویید کدام کار ناصادقانه ای دست کم در قبال شما انجام شده است. فضا، مکان، انرژی و هزینه برای دانشجوی سال سوم یا آخر جهت اجرای بیش از ۳ پرفورمنس در گالری ایست ناصادقانه در اختیار شما قرار گرفته است تارا جان؟ آیا هرگز فکر کرده ای که تا ابد فعالیت های آغازین هنری تو در دوسیه ات با نام من گره خورده است، چگونه چنین گستاخی؟ پویای عزیز همکاری ما در چه وجهی ناصادقانه بوده است؟

کدام تغییر واقعیت؟ چرا خود را به کوچه علی چپ می زنید. خبری کوتاه و کم اهمیت چاپ شده است که در آن خبرنگار جملاتی ناگفته را از طرف من نقل کرده است نه در اینجا بوده اید، نه اقدامی کرده اید (نه شما و نه ستاره)، فرض کنید همه آنچه آمده گفته های من است دست کم به ایسنا نامه بنویسید و تکذیب کنید، پیگیری کنید(چنانکه من کردم)، اگر نتیجه بخش باشد من هم خرسند خواهم شد. رابطه گالری و هنرمند یک رابطه دو سویه است و از هنرمندان گالری و تداوم همکاری ها می توانید دریابید که شکل این رابطه چگونه است امیدوارم شما هم در آینده به چنین هنرمندانی تبدیل شوید. دوستان من اعتبار هرکس به کاری است که انجام می دهد. آنچه انجام داده ایم و خواهیم داد برای یک عمر اعتبار کافی است، از یاد نبرید که اگر قرار به کسب اعتبار کاذب از کس یا گروهی هم باشد آن گروه شما نیستید این کلاه حالا حالا ها برای شما گشاد است. چند گزاره هم در انتها اضافه کرده اید که خارج از این بستر به خودی خود پسندیده اند اما به کلاه فکر کنید...


گفته اید: "اساس مبادله «ایده»های مختلف با «طرف هلندی» (که اسمی هم از آن ها در مصاحبه نیامده) شکل گرفته است و هنرمند ایرانی هم برای همکاری با گالری ایست و «هنرمندان هلندی» به این پروژه اضافه شده است. لابد برای گالری ایست ادعای «ایده» پردازی با «طرف هلندی» دهان پر کن تر از پشتیبانی از یک هنرمند ایرانی است". دوستان ای کاش قبل از نوشتن این سطور لااقل به همین چند پروژه آخر گالری نگاهی می کردید اعتماد به نفس شما درخور تقدیر است. لابد ما از ذوقمان وقت دادن را منوط به دیدن مستندات اجرا کردیم... در مورد نیامدن نام کمپانی هلندی هم لابد ما مقصریم. خبرنگار هم در وبلاگ و هم در وبسایت لااقل این نام را می توانست ببیند. لحظه ای تامل کنید، متن متعلق به خبرنگار است و با کلام می تواند هزار قیقاج  برود، می تواند نکته ای را فراموش کند و... فکر نمی کنید رو به جای اشتباهی ایستاده اید؟

پویا جان لابد به یاد داری که درمتن مصاحبه با من در صفحه مقابل متن شما (متنی کوتاه که اولین و تا امروز آخرین حضور مطبوعاتی تو بود و سبب چاپ آن هم من بودم) که در نگاه پنجشنبه به چاپ رسید هیچ نامی از من نبود و اصلا معلوم نبود که با چه کسی مصاحبه شده است و در شماره بعد در انتهای فهرست اول، عذرخواهی کوچکی به چاپ رسید که حتی دیده هم نمی شد. چون هر دو در لحظه دیدن متن حضور داشتید برخورد خودم را به یادتان می آورم.

در آخر هم نوشته اید:"از آنجا که گفتن این نکات به طور فردی و خصوصی به جایی نرسید و هیچ اصلاحیه ای بر صحبت های امیر راد منتشر نشد بهتر دیدیم به جای کنایه و گلایه پنهانی به این صورت مشکلات پیش آمده را مطرح و گفته های ایشان را تصحیح کنیم..." جمله چنان است که گویی شما هر روز پیگیر ماجرا بودید و در تماس دائم با من! ستاره فاتحی یکبار در روز آخر اجرا و در حدود ساعت ۱۰ شب با من صحبت کرد که چنانکه گفتم در اسرع وقت پیگیری کردم و دیگر نه هیچ تماسی و نه هیچ اشاره ای. نکته ای در آخر هم ذکر کرده اید مبنی بر مسئولیت باقی اشتباهات! ای کاش افسار منطق و قلم در اختیارتان بود و آن باقی را نیز می آوردید تا پاسخ دهیم.  تا بدین جا متن را خطاب به شما دو عزیز نوشتم و در نظر نگرفتم که جدا از ستاره هستید و کیلومترها دورتر و شاید نا آگاه از برخی امور. اما به راستی او است که می باید متنی می نوشت هم برای ایسنا و هم برای وبلاگ. متن شما برپایه فرض نادرستی است که گویا من مسئول چنین متنی بوده ام و یکسر مسئولیت نویسنده و مسئولیت خود را چه در پیش و چه در بعد از چاپ خبر از یاد برده اید به هر حال متشکرم که به جای گلایه و کنایه به متن روی آوردید. راستی فراموش کرده اید در لید مطلب خود نام دو هنرمند دیگر را اضافه کنید، پیشتر این اثر، اثر سه نفر بود، نه یک نفر و دو اجراگر!


http://www.tehraneastgallery.com/#/34th-its-just-a-minute/4572394819


شاد باشید

امیر راد

۱۱ نظر:

سپیده حاجیلو گفت...

پاسخ منطقی و درستی بود.

مانا دوکوهکی گفت...

شفافیت چیزی است که این روزها نایاب شده است. آقای راد عزیز از متن شما ممنونم. گالری ایست با این وبلاگ فعال و با پاسخگویی خود حتما فصل جدیدی رو در میان گالری های ایران باز خواهد کرد.

ناصر گفت...

اگر قرار به کسب اعتبار کاذب از کس یا گروهی هم باشد آن گروه شما نیستید این کلاه حالا حالا ها برای شما گشاد است... عالی بود

ناشناس گفت...

خیییییلی طولانی بود. اما بالاخره فهمیدیم چی شده تو فیسبوک که معلوم نیست کی شاکی اصلیه هر کی یه چیزی میگه.

Pouya Ehsaei گفت...

این هم لینک به اصلاحیه:

http://pouyaehsaei.com//EastGallery/amirradcorrection.html

Pouya Ehsaei گفت...

این هم بخشی ازاطلاعاتی که ستاره فاتحی ایرانی توسط ایمیل در تاریخ پنجم اکتبر ۲۰۱۲ برای شما فرستاده و شما در این جوابیه انکار کرده اید و تعجب و تأسف ما را بیشتر کرده اید. به همراه این ایمیل رزومه (دوسیه) ی دو پرفورمر دیگر هم فرستاده شده:

http://pouyaehsaei.com/EastGallery/It'sJustaSecond.html

امیدوارم این اطلاعات را همانطور که از صفحه ی فیسبوکتان پاک کردید ازاینجا هم پاک نکنید.

East Art Gallery گفت...

امکان لینک به مطالب فیسبوک وجود ندارد. لینک های آمده در ۲ پست بالا متاخر(به تازگی در این آدرس ها گذاشته شده است) است و هم اکنون امکان دسترسی مخاطبان محترم وبلاگ به این متون فراهم شده است هرچند در متن پاسخ آقای راد، هر کجا پاسخی داده شده است عین متن پاسخ گرفته در گیومه آمده است.
دلیل حذف پست ها از صفحه فیسبوک عدم تمایل گالری به ادامه این موضوع است و از نظر گالری آنچه می باید گفته شود گفته شده است و آنچه می باید از سوی ما انجام شود انجام شده است و این مساله برای گالری پایان یافته است و دیگران محق هستند در هر فضای دیگری به این موضوع بپردازند.
پاسخ به پست بالا پیشتر در متن پاسخ آقای راد در پاراگراف ۶ خط ۱۳ آمده است: "لینک این ویديو به همراه رزومه هنرمندان این اجرا....".

صبا-ز گفت...

نمی دونم هدف این آقا و خانم چی بوده. اما لحن متنشون نشون دهنده شخصیتشونه. معلومه که این کلاه واسشون حسابی گشاده

Saman گفت...

حالا یه مصاحبه برای این بچه ها جور می کردین دیگه، زمین که به آسمون نمی رسید! گناه دارن :)

مهسا وحدانی گفت...

راست میگن که نرود میخ آهنین بر سنگ! از اول هم قرارشون بوده که نفهمن وگرنه این توضیحات برای هر آدم بی طرفی کافیه. ولی حرف درست رو زدید این کلاه واسه این آدم ها گشاده، هیچ کس با این رفتارها به جایی نرسیده که اینا دومی اش باشن اگه نتیجه ای هم از این ماجرا بشه گرفت اینه که بالاخره هنوز هم دود از کنده بلند می شه اقای راد عزیز و پاسخ شما هم گواه این مثل. پاینده باشید

Ehsan گفت...

هدفشون اعتراض به یک معضل اساسی در مطبوعات بوده به خصوص در حوزه هنر که خبرنگار ها حتی زحمت رفتن به گالری ها رو هم نمی کشن و دائما شاهد این داستان ها هستیم و به نظرم این دوستان کاملا حق دارند که معترض باشند فقط اشکال اینه که هدفشون از این اعتراض اصلاح این روند باید باشه که به نظر میاد نیست وگرنه باید اعتراض به ایسنا صورت می گرفت نه به شخص چون هر دو طرف این ماجرا معترضند.