۱۳۹۵ آذر ۱۹, جمعه

مقدمه‌ای بر ششمین فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز


شش سال از نخستین «فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز» می گذرد. از ابتدا هدف معرفی فراگیر این مدیوم به مخاطبان و هنرمندان بود و بر این اساس در کنار آثار اجرایی به بسط و گسترش مباحث تئوریک نیز پرداختیم. آموزش مستقیم و غیر مستقیم نیز همواره از ارکان این فستیوال بوده است.
اکنون و در آستانه دوره ششم نتایج این تلاش چند ساله را می توان در بسیاری از حوزه‌ها پی گرفت.اگر در آغاز راه حتی یافتن سی هنرمند فعال در این عرصه ناممکن می نمود امروز شاهد افزایش چشمگیر هنرمندان فعال هستیم. در آغاز این حرکت کمتر نشانی از توجه به این مدیوم در مطبوعات، مقالات، فضاهای دانشگاهی و جشنواره‌های تجسمی و اجرایی به چشم می خورد اما اکنون با خیل گزارش‌ها، نقدها و پایان‌نامه‌ها روبه‌رو ایم و پرفورمنس‌آرت به عنوان یک مدیوم با ویژگی‌های بیانی منحصر به فرد در بسیاری از فستیوال‌‌ها و جشنواره‌های ملی جایگاهی درخور یافته است و مفتخریم که «فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز» منشا و مرجع معتبر این رویدادها به شمار می‌آید.  این همه به معنای آن نیست که از کاستی و خطا مبرا بوده‌ایم اما همواره سعی نموده‌ایم قدمی به پیش نهیم.
انتخاب هنرمندان مانند گذشته بر اساس فعالیت آن‌ها در زمینه‌های عملی و تئوری و همچنین نقش این هنرمندان در گسترش، ارائه و معرفی این مدیوم و با در نظر گرفتن فعالیت یکسال گذشته آن‌ها صورت گرفته است. گزینش سی هنرمند ناگزیرشماری از فعالان را در بر می گیرد و هرسال  میزبان بخش کوچکتری از تعداد رو به افزون هنرمندان خواهیم بود. بنابراین در این دوره بخش‌‌های جدیدی به فستیوال افزوده خواهد شد که از سویی بر ویژگی‌های میان رسانه‌ای این مدیوم تاکید دارد و از سوی دیگر با ایجاد زمینه برای مشارکت تعداد بیشتری از هنرمندان در پروژه‌های جانبی امکان شناسایی هنرمندان کمتر شناخته شده را فراهم می‌کند. تمرکز تئوریک و عملی در این دوره از فستیوال بر رابطه میان مکان و فضا و اهمیت آن در پرفورمنس‌آرت است گواینکه هنرمندان این دوره همچون گذشته در انتخاب تم، موضوع و شکل اثر خود آزاد بوده اند.
ششمین «فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز» امسال برای دومین بار در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار می‌شود از یاری تک‌تک هنرمندان، مخاطبان، مدیران و دست‌اندرکاران سپاسگزارم.

آذر ۱۳۹۵
امیر راد

A prologue on The 6th Festival of 30 Performances, 30 Artists, 30 Days




Amazingly six years have passed since the first Festival of 30 performances, 30 Artists, days.  
Initially the aim of this festival was the introduction of the performance art to audiences and artists alike.
In order to insure that this medium would take its place amongst other artistic forms we strove for the inclusion and development of the theory of this medium. Part of the festival role has also been to both raise awareness and inform whilst providing a platform for its presentation and the opportunity to explore and experience this medium both directly and indirectly.
As we approach the sixth festival we are able to see the progress that has been achieved by holding these festivals. If in the early days finding thirty artists seemed like an impossible task. Today we are witnessing an impressive number of artists in this field.
At the start of this festival the media paid very little if any attention and gave no mention of this artistic medium, whether in journals, newspapers or university circles. It had no presence in any of the visual and performing festivals. However, six years on, we have an influx of reviews, commentaries and university graduate final papers and furthermore, performance art is regarded as an artistic medium with an independence and unique style of its own.
The University festivals and Fadjr festival now regard this medium as an important and intricate part of their festivals and we are honoured that our festival has found its place as their source and reference.

The selection of the artists is as before based on their ongoing contribution and activity in the field of performance art, both in their practice and their contribution to the development of its theory, how effective they have been in the introduction, presenting and developing of this medium in the last year.
The 30 selected artists are becoming a small number of the active artists in this field and each year the festival host will be presenting fewer artists.
The focus of theory and practice in this festival is “the relationship between space and place and its importance to performance art.

The Sixth Festival of Thirty Performances by Thirty Artists for Thirty Days Will be held at the Tehran Museum of Contemporary Art for the second time in 2017. We thank each and every Artist, the Supporters, Organisers and Managers and all who have contributed to this event.

Amir Rad
December 2016

۱۳۹۵ آذر ۱۸, پنجشنبه

ششمین فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز آغاز می شود





ششمین فستیوال «سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز» از ۲۱ آذرماه ساعت ۱۷ در موزه هنرهای معاصر تهران آغاز خواهد شد.
به گزارش روابط عمومی موزه هنرهای معاصر تهران، کانون نیومدیای موزه در بخش اجرایی خود ششمین دوره این فستیوال را برگزار می‌کند. دوره گذشته این فستیوال بنا بر اهمیت توجه به رسانه‌های نوی هنری، در موزه‌های هنر معاصر جهان و پتانسیل‌های عملی، آموزشی و تئوریک، این رویداد در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد.
امیر راد - مدیر کانون نیومدیا - درباره این رویداد هنری گفت: ششمین دوره این فستیوال نیز همچون دوره‌های گذشته و با توجه به اهداف این فستیوال شکل گرفته است و معرفی این مدیوم به مخاطبان و هنرمندان سایر حوزه‌های هنری، آموزش مستقیم و غیرمستقیم و فعالیت‌های تحقیقی، از جمله این اهداف هستند.
راد که پایه‌گذار و کیوریتور این فستیوال است، در ادامه اظهار کرد: این فستیوال تجسمی که تنها فستیوال تخصصی پرفورمنس آرت در ایران است، هر سال میزبان ۳۰ هنرمند از حوزه‌های گوناگون هنری است. این رویداد یک فستیوال کیوریتوریال است و ساختار آن از ابتدا و بنا به شرایط و اهداف آن چنین تعریف شده است. بنابراین انتخاب هنرمندان نه با فراخوان که توسط کیوریتور و براساس فعالیت آن‌ها در زمینه‌های عملی و تئوری و همچنین نقش این هنرمندان در گسترش، ارائه و معرفی این مدیوم و با در نظر گرفتن فعالیت یک سال گذشته آن‌ها صورت گرفته است.
این مدیر هنری با اشاره به برخی برنامه‌های ویژه این دوره، گفت: در این دوره، بخش‌های جدیدی به فستیوال افزوده خواهد شد که از سویی بر ویژگی‌های میان رسانه‌ای این مدیوم تاکید دارد و از سوی دیگر، با ایجاد زمینه برای مشارکت تعداد بیشتری از هنرمندان در پروژه‌های جانبی، امکان شناسایی هنرمندان کمتر شناخته‌شده را فراهم می‌کند.
راد ادامه داد: در دوره‌های گذشته، در بخش عملی و تئوری بر یکی از ویژگی‌های پرفورمنس‌آرت متمرکز بوده‌ایم، در این دوره نیز تمرکز فستیوال بر رابطه مکان و فضا در پرفورمنس‌آرت خواهد بود.
در این دوره از فستیوال، هنرمندانی از جمله محمدباقر ضیایی، علیرضا امیرحاجبی، امیر راد، اصغر دشتی، رامین اعتمادی بزرگ، آنیما احتیاط، رضا غیور، فراز فلاحی، مینا بزرگمهر و ... حضور دارند و هر هنرمند در مدت ۳۰ روز یک پرفورمنس‌آرت اجرا خواهد کرد.
ششمین «فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز» تا ۳۰ دی‌ماه هر روز به‌جز جمعه‌ها و شنبه‌ها ساعت ۱۷ در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار می‌شود.

۱۳۹۴ اسفند ۳, دوشنبه

تاریخی که به یغما می‌رود: تأملی بر اجرای «دایره» پرفورمنس آرتی از اشا صدر، عسل عباسیان


اِشا صدراِشکوری، در اجرای «دایره»اش که چندی قبل در موزه هنرهای معاصر در فستیوال «سی روز، سی پرفرمنس، سی هنرمند» به وقوع پیوست، با تأمل بر مفهوم «حریم خصوصی» پرسش‌هایی در ذهن مخاطبان ایجاد کرد. او پیراهنی بلند بر تن داشت که قسمت‌های مختلف آن، دایره‌هایی رنگارنگ را دورش حلقه کرده بود؛ دایره‌هایی که حریم‌های او را مشخص می‌کردند. چنانچه در استیتمنت هنرمند ذکر شده بود: اولین حلقه: خانواده، عشق و فرزندان، حلقه دوم: دوستان و فضاهای اجتماعی و حلقه نهایی به غریبه‌ها اختصاص پیدا می‌کند. پیش از اجرا، به آنها که وارد محل اجرا می‌شدند، ظروف گل سرخي داده می‌شد و در طول اجرا نیز وقتی آنها وارد اجرای اِشا صدر می‌شدند و در حریم او (دایره‌های رنگی پیراهنش که دورش پهن بود) پا می‌گذاشتند، دو انتخاب داشتند، یا گل‌سرخی‌های یادگار از جهاز مادربزرگِ او را با چکشی تکه‌تکه کنند و بخشی از آن را با خود ببرند و بخشی را روی دامنش جا بگذارند یا به‌طورکلی از بردن گل‌سرخی‌ها صرف‌نظر کنند. جالب آنکه اغلب شرکت‌کنندگان در این پرفرمنس‌آرت که بیش از ٢٠٠ نفر بودند، ترجیحشان بردنِ تکه‌ای از تاریخِ مشترک، حتی به قیمتِ تکه‌تکه‌کردن و شکستن و ازقیمت‌انداختنِ آن بود. گل‌سرخی‌ها تکه‌تکه می‌شدند و تاریخ مشترک صدساله به یغما برده می‌شد. تلافی درهم‌شکستنِ حریم و حرمت و احترام، زیرِپاگذاشتنِ خاطره مشترک بود، بی‌هیچ ترس و واهمه‌ای. در میان خیلِ شرکت‌کنندگان، شاید پنج یا شش‌نفر، شیوه تلافی را انتخاب نکردند و برخلاف پرفرمر که به جبرانِ شکسته‌شدن حریمش، حریم دیگری را می‌شکست، از شکستن تاریخ مشترک و خوارشمردن و ازقیمت‌انداختنش صرف‌نظر می‌کردند و ترجیح می‌دادند گل‌سرخی‌ها، تمام‌وکمال و بی‌تجربه انهدام، نزد اِشا صدر بماند.
این واکنش مخاطب در اجرای صدر، شاید مشتی باشد، نمونه خروار... ؛ خرواری که ماییم؛ آدم‌های جامعه‌ای که در آن تملک و به‌یغمابردن، حتی به قیمت انهدامِ زیبایی و شکوهِ تجربه تاریخی مشترک، ترجیح داده می‌شود.
  
عسل عباسیان 


۱۳۹۴ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

"نفس های شهروند" پرفورمنس آرتی از گروه بتا

نفس های شهروند
پرفورمنس آرتی از گروه بتا

ایده: گروه بتا
طراحی اجرا: گروه بتا


 

پرفورمرها:
ژاله ابراهيمي، تارا فراهاني، دينا چراغ وند، فاطيما حسيني، زويا قلي زاده، پارسا آذری، مهدی اسدی، امیر اسفندیاری، الیاس امینیان، کسری بردبار، مجید تبریزی، رضا غیور، مرتضی ستاری، پارسا صمدپور، حسام نظری، بهرنگ نیرومند


این پرفورمنس آرت در اختتامیه جشنواره "نفس های شهر" در روز دوشنبه ١٢ بهمن ماه ١٣٩٤، ساعت ۷ شب و با حضور مدعوین اختتامیه و خانم ابتکار ریاست
سازمان حفاظت محیط زیست در پارک پردیسان اجرا شد.

۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

پنجمین «سی پرفورمنس» از نگاه هنرمندان شرکت‌کننده

روزنامه شرق: پنجمین فستیوال «سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز» با حضور سی هنرمند از ۲۶ آذر تا هشت بهمن، همه روز به‌غیر از جمعه‌ها و شنبه‌ها در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد. کیوریتور و چهار هنرمند شرکت‌کننده در این رویداد، در پایان این برنامه نگاهی به این دوره داشته‌اند:

به باغبانی می‌مانم در باغچه‌اش
امیر راد، کیوریتور فستیوال


پنج سال از زمانی‌که آغاز کردیم، گذشت. مثل هر آغازی اهدافمان دست‌نیافتنی و مسیرمان ناپیدا می‌نمود؛ در کنار هنرمندان بسیاری این راه صعب را پیمودیم و اکنون با نگاه به گذشته خطی -مسیری- بر عرصه هنرهای تجسمی رسم کرده‌ایم که در ترکیب‌بندی این صحنه نقشی درخور یافته‌است؛ نقشه راهی، هدیه به پویندگانی که از راه می‌رسند. خطا بسیار کرده‌ایم و بسیار راه رفته که بازگشته‌ایم و دوباره ساخته‌ایم، پیموده‌ایم. بسیار گفتیم و نوشتیم و حال این مدیوم غریبه‌ پنج‌ سال پیش، آشنای بسیارانی شده ‌است. آخرین‌ها، همین ‌هزاران مخاطب که میزبانشان بودیم در دوره پنجم که مهمان موزه ‌هنرهای معاصر تهران بودند، خانه‌ای جدید که درهایش را رو به تغییر گشود، حرکتی که این خانه را از سکون و راحتِ دهه‌ها به‌درآورد. خانه جدید، نیاز به بازآفرینی نقش خود در جغرافیای هنر معاصر جهان را درک کرده ‌است و این چنین میزبان این فستیوال شد، پیداست که مهمان از جنس و صورت دگر بود و ناشناخته را پذیرابودن مستلزم‌ هزار زحمت، که تقبل کردند و قدردانی و سپاس ما نثارشان باد. امروز پرفورمنس‌آرت با فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز بستری گسترانده است که می‌تواند هر بازدیدکننده‌ موزه را به مقام مخاطب ارتقا دهد، مقامی برای ایفای نقشی پویا در خلق اثر هنری؛ مراد از اثر هنری البته، تک‌تک آثار اجرائی نیست که موزه خود با حضور مخاطبان- و نه بازدیدکنندگان- فضایی دگر می‌یابد؛ یعنی هویت مکانی آن به فضایی پویا دگرگون می‌شود و این‌چنین شایستگی قرارگیری در زمره آثار هنری را کسب ‌می‌کند. فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز، اگرچه با هدف معرفی فراگیر این مدیوم مسیر خود را از گالری ایست آغاز کرد، اکنون و در نقطه پایان فستیوال پنجم و با نگاه به نقطه آغاز، فاصله‌ میان این دو نقطه فقط با ۱۵۰ پرفورمنس‌آرت و رسیدن به اهداف اولیه پر نشده‌، بلکه علاوه‌بر پیدایی افق‌های جدید، نقش آن در بازتعریف مفاهیمی چون هنر، هنرمند، مخاطب و ازاین‌دست روشن‌تر شده ‌است. در جایی که ایستاده‌ام، «به باغبانی می‌مانم در باغچه‌اش» در مقابل نهالی که بی‌صبرانه منتظر گشودن شاخ و برگش بر گستره آسمان عرصه ‌هنرهای تجسمی این جغرافیاست و حضورش هرلحظه یادآور وظیفه‌ای است سنگین بر دوش من، ما، همه.
**«به باغبانی می‌مانم در باغچه‌اش» بخشی از یک گفت‌وگوی خوان میرو


تصاحب موزه‌ها به نفع هنر و مردم
محسن ثقفی


بیش از سه دهه است که سنت موزه‌داری در ایران، با برداشتی غلط مواجه شده است، به‌ویژه که تعاریف جدیدی دررابطه‌با مفهوم موزه‌های هنری مطرح شده‌اند. اگر تعاریف جدید را اندکی ارزیابی کنیم، متوجه این نکته می‌شویم که موزه‌ها قرار نیست یادمانی برای پاسداشت و حسرت گذشته باشند، بلکه می‌توانند به‌عنوان محلی برای نمایش و عرضه آثار هنری ارزیابی شوند تا آثاری که از نظر بازار، با منطق کالایی و دارابودن قابلیت خریدوفروش هم‌خوانی ندارند، به مخاطبان هنر، اعم از خاص و عام معرفی شوند. بلکه بخش بزرگی از بازدیدکنندگان را افرادی تشکیل ‌دهند که مایلند هنر نیز بخشی از زندگی و فرایند بالندگی ذهنی آنها باشد. به‌همین‌دلیل، موزه‌ها نیز تسهیلاتی همچون راهنمایان موزه و یا کارگاه‌های آشنایی با هنر را به‌کار می‌گیرند تا مخاطبان غیرمتخصص نیز بتوانند از لذت مواجهه با اثر هنری برخوردار شوند. موزه هنرهای معاصر تهران، مدت‌های مدید بود که با قطع هرگونه ارتباط با این سطح از مخاطبانش مواجه بوده و جامعه هدف خود را صرفا دانشجویان و مخاطبان متخصص هنر قلمداد می‌کرد. فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز، مجالی‌ است تا هنرمندانی که برای کسب نفع مالی به خلق و تولید اثر هنری اقدام نمی‌کنند و به این اصل انسانی معتقدند که هنر را باید به میان مردم برد تا مخاطبان آثار هنری از ثروتمندان و مجموعه‌داران، گسترش یافته و مردمی‌تر شوند، فرصتی یابند و با فراغ بال بیشتری با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. شاید این فستیوال و فستیوال‌های مشابه، اولین قدم‌ها برای تصاحب فضای موزه‌ها به‌نفع مردم و ارتقای سطح فرهنگی جامعه باشد.

پرفورمنس‌آرت اثری زنده
اِشا صدر اِشکوری


پرفورمنس‌آرت اثری زنده است که نمی‌توانید به عقب برگردانیدش. هنرمند در جایگاه خود و مخاطب در جایگاه خود، خودِ واقعی‌شان هستند، هیچ‌یک نقشی ایفا نمی‌کنند. هنرمند به‌مثابه اثر هنری و مخاطب در جایگاه کسی که اثری را نظاره می‌کند یا در کامل‌شدنش به تصمیم دست می‌زند. در همه آثار به‌نمایش‌درآمده در موزه هنرهای معاصر، یک سؤال همچنان برای مخاطبانی که تجربه دیدار و مشارکت در پرفورمنس‌آرت را نداشته‌اند، تکرار می‌شود. مرز دخالت و مشارکت مخاطب کجاست؟ در برخی از این پرفورمنس‌آرت‌ها، هنرمند فاصله‌اش را با مخاطب حفظ می‌کند و او را در مقام بیننده‌ای می‌گذارد تا فقط تأثیری از اجرایش را در حافظه‌اش با خود بیرون ببرد. در برخی دیگر، علاوه‌بر این هنرمند مخاطبانش را به دخالت در اثر دعوت می‌کند. آنها باید تصمیم بگیرند در خلق اثر هنری همراه باشند و یا خود را کنار بکشند؛ اما مخاطبی که به مشارکت دست می‌زند، همان مخاطبی است که وارد موزه هنرهای معاصر تهران شده، از میان آثار هنری به‌نمایش‌درآمده در موزه گذشته و به اثری زنده رسیده ‌است و حال باید در کسری از ثانیه تصمیم بگیرد تا چه واکنشی از خود نشان دهد، واکنشی که دیگر بازگشت‌ناپذیر است.

سی پرفورمنس در حافظه‌ موزه هنرهای معاصر
رامین اعتمادی‌بزرگ


توجه به مکان، وجه مهمی از پرفورمنس‌آرت است. در آثار این دوره از فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز، توجه مستقیم به مکان برگزاری، یعنی موزه هنرهای معاصر تهران از سوی هنرمندان کمتر دیده می‌شد؛ اما موزه نه به‌مثابه مکان اجرا، بلکه به‌عنوان محیطی که دارای حافظه و هویتی خاص است تأثیر مستقیمی بر همه اجراها گذاشت. در پرفورمنس‌آرت، حافظه‌ مکان می‌تواند موضوع اصلی اثر هنری باشد. چنانچه در برخی از پرفورمنس‌ها با تغییر مکان، اثر معنی خود را ازدست‌ داده و یا خالی از تأثیرگذاری می‌شود. شاید نکته تأمل‌برانگیز برای من در یک نگاه گذرا به پنجمین دوره این فستیوال، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری هنرمندان پرفورمنس آرت به سایت اجرائی و یا همان مکانِ موزه هنرهای معاصر تهران است. باید باور کنیم موزه هنرهای معاصر مدت‌هاست که بازدیدکنندگان خاص خود را ازدست داده‌ است. اما پس از چهار بار برگزاری فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز در گالری ایست به کیوریتوری امیر راد، برای نخستین‌بار موزه هنرهای معاصر تهران میزبان سی اثر بوده که تاحدی باعث آشتی بین هنرمندان معاصر، مخاطبان خاص و درنهایت مخاطبان عام شده‌ است. روند رو به رشد، تأثیرگذار و کیفیت قابل قبول پرفورمنس‌آرت‌ها در پنجمین دوره این فستیوال با درنظرگرفتن کمبودهای موجود، مشارکت هنرمندان و مخاطبان هنری با این رسانه و البته مشارکت موزه هنرهای معاصر تهران می‌تواند بستری برای تعامل هنری با هنرمندان بین‌المللی در حوزه‌ پرفورمنس‌آرت باشد.

گُل‌کاشتن میان حفره‌ها
علیرضا امیرحاجبی


جشنواره امسال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز، ساحت و مساحت جدیدی را برای هنرمندان فعال در حوزه هنرهای مفهومی گشود. میزبانی موزه هنرهای معاصر که خانه اول و آخر هنرمندان ایرانی است، به خودی خود نشان‌دهنده این موضوع بود که پرفورمنس به سال‌های نوجوانی‌اش در ایران رسیده و آن را کمی جدی‌تر می‌گیرند. از این بابت خوشحالیم و در آینده نیز همراه این جشنواره خواهیم بود. پرفورمنس یک کنش است. یک اقدام است. پاکسازی و دوباره‌سازی رابطه بین هنر و مخاطب است. بازسازی رابطه گسسته میان هنرمند و مخاطبانش. چیزی که بدان نیاز داریم. البته می‌توانیم به این نیاز پاسخی ندهیم و نادیده‌اش بگیریم؛ اما نادیده‌انگاشتن به‌معنی نبودن نیاز نیست. شکافی میان هنر معاصر و مخاطبان وجود دارد که پرفورمنس می‌تواند با ایجاد یک گفتمان محدود، توجه همه را به فقدان‌ها و نیازها جلب کند. کنش در پرفورمنس محدود است. رویدادهای هنری نیز محدودند؛ اما ذهن‌ها نامحدود و ایده‌ها نیز بی‌پایان. ارتباطات انسانی در نفس خود ثابت و ساده اما در عرصه زندگی روزمره معاصر بسیار پیچیده و تحلیل‌ناپذیر شده‌اند. چشم‌اندازهای هنر معاصر می‌تواند به سمت ارزش‌های ریشه‌دار انسان و هستی او معطوف شود. هنر معاصر می‌تواند از بازگویی اَبَر- روایت‌ها دست بردارد و به خرده‌روایت‌ها بپردازد. در راستای منطقه‌ای عمل‌کردن، جهانی فکر کند. به محیط‌زیست و زمینِ مادر فکر کند. پرفورمنس، کنشی محدود است؛ اما می‌تواند ذائقه لطیفی داشته باشد و گُل‌کاری را در زمین گسترش دهد.

۱۳۹۴ بهمن ۷, چهارشنبه

۱۳۹۴ بهمن ۶, سه‌شنبه

اجرای روز بیست و نهم، "اتمسفری از جهان طیف ها " پرفورمنس آرتی از آنیما احتیاط

اجرای روز بیست و نهم

اتمسفری از جهان طیف ها

پرفورمنس آرتی از آنیما احتیاط

چهارشنبه ۷ بهمن‌ماه ساعت ۱۷
موزه هنرهای معاصر تهران




طراحی این رویداد :

آنیما احتیاط 

با مشارکت , ایده پردازی و اجرای:

امیر حسین اسماعیلی
سپیده بدخشانیان
پدرام بهروزی
سارا پیوسته
شیلا توکلی
مصطفی جعفری
پوریا زندی
آسیه سلیمیان
فاطیما طاهری
زینب فلاح
سینا کریمی
پریسا هاشمی
 سینا مظاهری

۱۳۹۴ بهمن ۵, دوشنبه

اجرای روز بیست و هشتم، "هر چیزی بهایی دارد" پرفورمنس آرتی از محسن ثقفی

اجرای روز بیست و هشتم

هر چیزی بهایی دارد

پرفورمنس آرتی از محسن ثقفی

سه‌شنبه ۶ بهمن‌ماه ساعت ۱۷
موزه هنرهای معاصر تهران



بیوگرافی:
 
محسن ثقفی خراسانی، 1360
منتقد موسیقی و هنر
دانش آموخته موسیقی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران مرکز. وی آهنگسازی، موسیقی شناسی و رهبری ارکستر را با اساتیدی چون کیاوش صاحب نسق، ایرج صهبایی، نادر مشایخی، آذین موحد، ارول اردینچ، منوچهر صهبایی، حسن ریاحی و مصطفی پورتراب، بعنوان رشته دانشگاهی خود انتخاب کرده است. همچنین وی در زمینه تاریخ و تئوری های معاصر هنر، نقد و تئوری نقد و نیز اسطوره شناسی نزد حمید سوری، حمیدرضا کشمیرشکن و ژاله آموزگار به تحصیل و کسب تجربه پرداخته است.
وی تا کنون چندین اثر در قالب پرفورمنس آرت، چیدمان و عکاسی در حیطه هنرهای تجسمی را به اجرا گذاشته است. همچنین وی بیش از 100 عنوان مقاله و نقد در زمینه های موسیقی و هنرهای تجسمی به چاپ رسانده است.

۱۳۹۴ بهمن ۴, یکشنبه

اجرای روز بیست و هفتم، "هم‌آوایی آسمان" پرفورمنس آرتی از شقایق سیروس و سمیرا داورفرا

اجرای روز بیست و هفتم

هم‌آوایی آسمان

پرفورمنس آرتی از شقایق سیروس و سمیرا داورفرا

دوشنبه ۵ بهمن‌ماه، اجرا راس ساعت۱۹/۳۰
موزه هنرهای معاصر تهران



 
 
بیوگرافی سميرا داورفرا:

کارشناس ارشد ارتباط تصویری دانشگاه هنر تهران
كارشناس هنرهاي تجسمي دانشگاه علم و فرهنگ تهران
فارغ التحصيل كارگرداني سينما از انجمن سينماي جوانان ايران
فارغ التحصيل نمايش از مدرسه هنر و ادبيات صدا و سيما

چهارمین فستیوال سی پرفرمنس،... "گذشته آینده، آینده گذشته" گالري ایست آبان ماه ۱۳۹۳
 سومین فستیوال سی پرفرمنس،... ( CPR ) گالري ایست آبان ماه ۱۳۹۲
پرفرمانس ( reflection ) گاري ایست تیرماه ۱۳۹۲
پرفرمانس ( Haar ) کلن آلمان ۱۳۹۱-۱۳۹۲
پرفرمانس ( Haar ) پاریس فرانسه ۱۳۹۱
     
چندین نمایشگاه گروهی عکس ( انتخابی)
نمايشگاه گروهي عكس گاري saw   شهر اوتاوا كانادا
نمايشگاه گروهي كانسپت گالري نقطه  
نمايشگاه گروهي عكس خانه خانه هنرمندان
نمايشگاه گروهي عكس گالري هفت ثمر

 ساخت چند فیلم کوتاه و تدریس در مراکز فرهنگی و دانشگاهی




بیوگرافی شقایق سیروس:

متولد ۱۳۶۵
کارشناسی هنرهای تجسمی علم و فرهنگ تهران

نمایشگاه انفرادی
انگیزش، گالری ایست تهران ۱۳۹۰

نمایشگاه گروهی (انتخاب شده)
۱۳۹۳

چهارمین فستیوال سی پرفرمنس،... "گذشته آینده، آینده گذشته" گالري ایست

فرهنگ شهرنشینی، مهاجرت، بریج گالری، دانشگاه دنور سمیناری، کلرادو، کالیفرنیا
فرش قرمز و قاصدک سیاه، امیرویل، کالیفرنیا
از صلح حرف بزن،  کیورتور جاستین هوور،فرهنگسرای هنری سوما، سانفرنسیسکو، کالیفرنیا

۱۳۹۱
آینه، کاخ گلستان تهران، کیورتور خانه طراحی

۱۳۹۰
بالکن، کیوریتور، هاله انوری، گالری آران، تهران
اعجایب مخلوقات، خانه هنرمندان، گالری ممیز، تهران
پرتره، گالری سیحون، تهران
شمس العماره، کاخ گلستان، تهران

۱۳۸۹
آب، خاک، باد، آتش، سیل زدگان پاکستان، گالری صلح، تهران
اولین فستیوال هنر جوان، موزه صبا، تهران
بهار، کیورتور هاله انوری،MOP، موزه بریتانیا، لندن

۱۳۸۷
دهمین بینال بین المللی مکزیک، مکزیک
دومین فستیوال دامون فر، فرهنگسرای نیاوران، تهران
رژه طراحی، خانه طراحی، گالری لاله، تهران
دنیا، کیورتور اکبر نیکان پور، گالری افرند، تهران


۱۳۹۴ بهمن ۳, شنبه

اجرای روز بیست و ششم، Play Pause Stop پرفورمنس آرتی از سیامک محبعلیان

اجرای روز بیست و ششم

Play   Pause   Stop

پرفورمنس آرتی از سیامک محبعلیان

یکشنبه ۴ بهمن‌ماه ساعت ۱۷
موزه هنرهای معاصر تهران




بیوگرافی سیامک محب علیان:

سیامک محب علیان
متولد ۱۳۵۳ تهران، دیپلم گرافیک، عکاس
نمایشگاه گروهی سیاه و سفید ۱۳۸۸
نمایشگاه زیر پوست طبیعت ۱۳۹۱
اجرای پروژه عکاسی و تصویر برداری از سومین فستیوال سی پرفورمنس،سی هنرمند، سی روز۱۳۹۲
پرفورمنس آرت "پژواک"، چهارمین فستیوال سی پرفورمنس،سی هنرمند، سی روز ۱۳۹۳

موزه‌ها، آغاز یک پایان، امیر راد


«موزه‌ها: همان قبرستان‌هایی هستند که در هرج و مرجی منحوس و زشت، بی‌شمار چیزها و اشخاص ناشناس را در کنار هم قرار داده‌اند.
موزه‌ها: خوابگاه عمومی که تنفر و ناشناختگی را در خود یک جا دارند.
موزه‌ها: همان کشتارگاه عبث نقاشان و مجسمه‌سازان است که وحشیانه همدیگر را با رنگ و خط، روی گستره دیوارها می‌دَرند.  دیدار سالانه‌ای که اشخاص از این موزه دارند، به زیارت گورستان رفتن مردمان در روز تکریم ارواح شبیه است؛ این را می‌پذیریم.
‌ می‌پذیریم که اشخاص هر سال پیشکشی را در ستایش مونالیزا(لبخند ژوکوند) تقدیم کنند. اما نمی‌توان پذیرفت که اندوه و شجاعت شکننده و بیماری خستگی ناپذیر روحی‌مان را روزانه در موزه‌ها گردش دهیم.  چرا خود را مسموم سازیم؟ چرا فاسد شویم؟»[1]
بیش از یک قرن از زمانی که فیلیپو توماسو مارینتی[2]، شاعر ایتالیایی موزه ها را قبرستان آثار هنری و  کشتارگاه عبث نقاشان و مجسمه‌سازان نامید گذشته است. مارینتی در بیانیه فوتوریست ها که در بیستم فوریه ۱۹۰۹ در روزنامه لوفیگارو به چاپ رساند پا را فراتر از این نهاد و موزه‌ها را همچون خوابگاه‌هایی توصیف کرد که هنرمندان (و آثارشان)  تا ابد در کنار غریبگان منفور و ناآشنا روزگار سپری می‌کنند. اگرچه عمر این جنبش هنری به درازا نکشید اما فوتوریست‌ها منشا تحولات بزرگی در تاریخ هنر بوده‌اند. اگر امروز نامانایی اثر هنری در تقابل با کالاشدگی آثار، امری است پذیرفته شده و پایه بسیاری از مدیوم‌های معاصر، بی شک این دستاورد مرهون تلاش‌های فوتوریست‌های ابتدای قرن بیستم و کوشندگان بعد از آن‌ها  است. اما اندیشه و نقد فوتوریست‌ها در بیانیه‌شان تنها بنیان تعاریف کلاسیک از هنر را دگرگون نکرد بلکه در حوزه‌هایی دیگر نیز سبب تغییراتی گسترده شد گواین‌که این تحولات دهه‌ها بعد نمودی ملموس یافت. از جمله موزه‌‌ها و به بیانی کامل‌تر موزه‌داری ناچار به بازبینی تعاریف خود در این عرصه و بازآفرینی نقشی درخور دوران معاصر شد. در این میان موزه‌های هنر معاصر پیش قراول این جریان بوده‌اند.
تا پیش از سه دهه پیش شیوه معمول نمایش آثار در موزه‌‌ها و به خصوص موزه‌های هنرمعاصر، نمایش دائم یا طولانی مدت بخشی از گنجینه آثار به تنهایی و یا همراه با  برگزاری کیوریتوریال[3] (توسط کیوریتور[4] با اهداف، تم و موضوعات مشخص) نمایش آثار بوده است و همچنان نقد فوتوریست‌ها بر بخش‌هایی از آن وارد. اما با شکل‌گیری گالری‌های جدید و پررنگ شدن نقش آن‌ها در معرفی آثار معاصر و برگزاری نمایش آثار کیوریتوریال نیاز به باز تعریف نقش موزه‌ها به عنوان یک نهاد هنری/ فرهنگی بیشتر نمایان شد. اگر نقش موزه‌ها را صرفا به برگزاری نمایش آثار بزرگان و یا نمایش آثار کیوریتوریال بکاهیم، گالری‌ها امروزه همین نقش را در شکلی پویاتر به عهده گرفته‌اند و صرفا تفاوت در ابعاد اجرایی است. به این ترتیب موزه‌ها در یک بازتعریف، از نقش کلاسیک خود دور و به محلی برای رشد سطح فرهنگی جامعه به واسطه تعامل پویا با مخاطبان ارتقا یافتند. این تعامل پویا در سطوح گوناگونی از جمله آموزش مستقیم و غیر مستقیم نمود پیدا می‌کند اما مهمترین سطح آن ایجاد فضایی هنری و خلق پویای آثار هنری در تعامل با مخاطبان است که سایر سطوح را نیز پوشش می دهد. برای توضیح این امر باید توجه داشت که موزه‌ها پیش از هر چیز یک مکان هستند که به واسطه چیدمان آثار در انواع مدیوم، تبدیل به یک فضا می‌شوند در واقع در یک نمایش آثار نه فقط تک تک آثار بلکه کلیت آن و فضایی که شکل می‌دهند خود، یک اثر هنری است. عمده وظیفه کیوریتورها، طراحی درست این چیدمان برای رسیدن به فضایی مطلوب نظر و اهداف آن‌هاست اما نکته قابل توجه حضور مخاطبان در این فضا است. اگر چیدمان آثار در شکل‌گیری فضا نقشی تعیین‌کننده دارد حضور مخاطبان در مکان هم، فضا -بخوانید اثر هنری- را دگرگون می‌کند؛ حضور مخاطبان در شکل‌دهی به فضا در آثار اینتراکتیو[5] (تعاملی) موید و راهگشای درک بهتر این امر است. این‌چنین، در تعاریف جدید موزه‌داری ما با تماشاگران آثار مواجه نیستیم بلکه با مخاطبانی مواجهیم که خود نقشی تعیین‌کننده در خلق اثر هنری چه در جز(مانند آثار تعاملی) و چه در کل (فضا به مثابه اثر هنری) دارند.
در این میان موزه‌های هنر معاصر به واسطه توان به کارگیری نیومدیا در بازآفرینی نقش موزه‌ها موفق‌تر عمل می‌نمایند. نیومدیا که شامل مدیوم های هنری معاصری همچون پرفورمنس‌آرت، دیجیتال آرت، وب آرت، ویدئوآرت، ساند آرت و از این دست می‌شود به واسطه برخی از ویژگی‌های آن نقطه قوت در حرکت به سوی این نقش‌آفرینی جدید است. یکی از مهمترین این ویژگی‌‌ها کانتکستچوال[6] بودن(بستر محور) است یعنی اثر هنری نسبتی مستقیم با بستر خلق آن دارد که این بستر شامل زمان، مکان و مخاطب نیز هست؛ بی دلیل نیست که امروزه در تمامی موزه‌های هنر معاصر جهان در کنار نمایش آثار و یا به طور مستقل شاهد اجراهایی در حوزه پرفورمنس‌آرت هستیم.
به این‌ترتیب تبیین استراتژی‌های جدید بر پایه تعاریف نوین در موزه‌داری کشورهای دیگر نتایجی پرثمر داشته که کمترین آن ورود موزه‌ها به دایره زیست اجتماعی است که خود منجر به تجاربی جمعی در حوزه فرهنگ شده و خواهد شد. دستاوردهای این‌چنین اکنون چراغ راه ما است تا در بستر فرهنگی خود مسیر آینده موزه‌ها را ترسیم کنیم و برای این امر نقطه شروع می‌تواند موزه هنرهای معاصر تهران باشد.
خوشبختانه در چندماه گذشته موزه هنرهای معاصر تهران شاهد تحولاتی بوده که نوید بخش آغازِ پایانِ نگاه کلاسیک در موزه‌داری هنر معاصر است. با تاسیس کانون‌های تخصصی در موزه هنرهای معاصر تهران از جمله کانون نیومدیا و کانون موسیقی معاصر اکنون دپارتمان‌هایی جهت ارائه صحیح آثار هنری در حوزه این مدیوم‌ها شکل گرفته که فعالیت‌های اجرایی، آموزشی و تحقیقاتی خود را آغاز نموده‌اند. در اولین قدم‌های اجرایی کانون نیومدیا با برگزاری پنجمین «فستیوال سی پرفرومنس، سی هنرمند، سی روز» و کانون موسیقی معاصر با برگزاری «بداهه نوازی اینتراکتیو» قدم در راه بازآفرینی نقش موزه، هنرمند، اثر هنری و مخاطب نهاده اند. اگر فراموش نکنیم که نسبت جوامع با موزه‌ها یکی از شاخص‌های توسعه محسوب می‌شود، تجربه موفق موزه هنرهای معاصر تهران می تواند سرمشق سایر موزه‌های کشور در نقش‌آفرینی متفاوت و پویا در حوزه فرهنگ و هنر باشد.

امیر راد- زمستان۱۳۹۴



[1] بخشی از بیانیه فوتوریست‌ها، آغاز بی پایان هنر مفهومی، به کوشش و ترجمه علیرضا امیرحاجبی، نشر نظر، ۱۳۹۲
[2] Filippo Tommaso Marinetti
[3] Curatorial
[4] Curator
[5] Interactive
[6] Contextual

تصویر: پرفورمنس‌آرتی به نام “The Maybe” از تیلدا سوینتن در موزه هنرهای مدرن نیویورک، سال۲۰۱۳
در این متن سعی شده است اسامی خاص وترم‌های هنری ترجمه نشوند و گاهی معادل‌هایی صرفا برای درک بهتر خواننده آمده  است.
منبع متن: روزنامه هنرمند

۱۳۹۴ بهمن ۲, جمعه

عکس‌هایی از پرفورمنس آرت گروه بتا در پروژه هنر ضد خشونت و افراطی گری

پرفورمنس آرت گروه بتا
پروژه هنر ضد خشونت و افراطی گری
جمعه ٢ بهمن ماه
پردیس چهارسو، چهارراه خیابان جمهوری
ساعت ٦

 














۱۳۹۴ دی ۳۰, چهارشنبه

اجرای روز بیست و پنجم، "همه آنچه در موزه هنرهای معاصر تهران نمی توانید تجربه کنید" پرفورمنس آرتی از امیر راد

اجرای روز بیست و پنجم

همه آنچه در موزه هنرهای معاصر تهران نمی توانید تجربه کنید

پرفورمنس آرتی از امیر راد

پنجشنبه یکم بهمن‌ماه ساعت ۱۷
موزه هنرهای معاصر تهران



بیوگرافی امیر راد:


متولد ۱۳۵۵، تهران

کارشناسی نقاشی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد
کارشناسی ارشد نقاشی، دانشگاه هنر

پرفورمنس آرت‌ها:

"روزی روزگاری پارادایز"، "چهارمین فستیوال سی پرفورمنس..."، گالری ایست ۱۳۹۳
 "همه آنچه در ژنو نمی توانید تجربه کنید"، "سومین فستیوال سی پرفورمنس..."، هتل طوبی، ۱۳۹۲

"۱۹ درجه سانتیگراد"، "دومین فستیوال سی پرفورمنس..."، گالری ایست ۱۳۹۱
"همه آنچه در نیویورک نمی توانید تجربه کنید"، گالری ایست، ۱۳۹۱
"ما"، "اولین فستیوال سی پرفورمنس..."، گالری ایست، ۱۳۹۰
"آرتیست سورون، هیچ برون"، گالری ایست، ۱۳۹۰
پرفورمنس‌آرت‌هایی با گروه بتا
...

شرکت در بیش از ۵۰ نمایش آثار گروهی در داخل وخارج از کشور از سال ۱۳۷۸
۸ نمایش آثار انفرادی از سال ۱۳۸۲

تدریس در دانشگاه ها و موسسات آموزشی داخلی و خارجی از سال ۱۳۷۸

همکاری با مطبوعات از سال ۱۳۷۶

تاسیس گروه پرفورمنس آرت "بتا"، ۱۳۹۲

کیوریتور "فستیوال سی پرفورمنس..."، "دومین فستیوال سی پرفورمنس..."، "سومین فستیوال سی پرفورمنس..."، "با من افطار کن" ،"جان کیج پیش می آید" و"خانه تکانی"، "وقتی از ویدئو آرت حرف می زنیم از چه حرف می زنیم"، "صد ویدئو آرتیست یک قرن را روایت می کنند" و ...

۱۳۹۴ دی ۲۹, سه‌شنبه

پرفورمنس آرت چیست و چگونه بومی‌ می‌شود؟ / امیر راد از پرفورمنس‌های موزه هنرهای معاصر می‌گوید


منابع:


امیر راد در گفتگو با روزنامه هنرمند و خبرگزاری هنرآنلاین


سمیرا افتخاری: ابتدا یک تعریفی از پرفورمنس داشته باشید و بعد  تفاوت آن را با پرفورمنس آرت  برایمان بگویید؟   

امیر راد: ارائه تعریف در هنر و به خصوص هنر معاصر اگر نه ناممکن اما دشوار است. در هنر معاصر زمانی‌که شما تعریفی را ارائه می‌کنید بلافاصله بر ضد خودش عمل می‌کند و تعریفی جدیدتر سربرمی‌آورد. بنابراین من معمولا تاکید می‌کنم که به جای تعریف، ویژگی‌ها را مشخص کنیم، در واقع ویژگی‌های پرفورمنس آرت بیان شود و نه یک تعریف مشخص از آن.
هنرمند معاصر می‌تواند با هر اثر هنری خود تعریفی منحصر به فرد از  هنر و مدیوم‌های آن ارائه کند امری که برآمده از فردیت هنرمند است به این ترتیب هر اثر هنری می تواند مرزهای تعریف را گسترش دهد و حتی دگرگون کند. بنابراین من هم سعی می کنم بر ویژگی‌های پرفورمنس‌آرت متمرکز شوم. اما درباره بخش بعدی سوال شما، یکی از مسائلی که ما از سال اول شکل‌گیری "فستیوال سی پرفورمنس،سی هنرمند،سی روز"  روی آن تاکید ویژه‌ای داشته‌ایم، همین تفاوت پرفورمنس و پرفورمنس آرت بوده است. منشا سوء تفاهم‌ها ناشی‌ از شباهت واژه‌های پرفورمنس و پرفورمنس آرت است که اولی به "اجرا" و دومی به دنبال آن و به اشتباه به "هنر اجرا" ترجمه شده است.  به همین دلیل هم تاکید دارم تا واژه‌هایی این‌چنین که اسامی خاص هستند ترجمه نشوند. "اجرا" جزیی‌ از بسیاری از آثار هنری در حوزه‌های گوناگون است، مثل تئاتر و موسیقی‌ و... اما هر اجرایی، پرفورمنس آرت نیست. به بیان دیگر اجراهای موسیقی، نمایش و ... پرفورمنس هستند، اما پرفورمنس آرت نیستند.  پرفورمنس‌آرت برآمده از حوزه هنرهای تجسمی است و یک سابقه، خاستگاه و تاریخ مشخص دارد، در نتیجه ویژگی‌های مشخصی هم برای آن بیان می‌شود. من این ویژگی‌ها را به طور خلاصه این‌گونه بیان ‌می‌کنم، پرفورمنس آرت پروسه خلق اثر هنری است در تعامل بین پرفورمر و مخاطب در زمان و مکانی واقعی.

برای مشخص شدن این تفاوت‌ها اگر امکان دارد هرکدام از این ویژگی‌ها را کمی توضیح دهید؟
به دلیل برخی اشتباهات و شباهت‌ها و صرفا برای درک بهتر من برخی از مثال‌هایم را در تقابل با تاتر کلاسیک خواهم آورد. امری  که در پرفورمنس آرت بسیار مهم است پروسه خلق اثر هنری است ، آن روندی که اثر خلق می‌شود و نه آن اثر و نتیجه ملموس نهایی. درمدیوم‌های کلاسیک مانند نقاشی و مجسمه  اثر نهایی و ملموس و به بیان دقیق‌تر آبجکت نهایی اهمیت دارد، اما در پرفورمنس آرت آن مسیری که شما قرار است به آن اثر برسید مهم‌تر است و اصلا اهمیتی ندارد که  در پایان شما به یک آبجکت برسید یا نرسید. در تئاتر یک برنامه‌ای دارید و از یک نقطه‌ای آغاز و در نقطه‌ای ختم می‌کنید، پیشتر امری را در ذهن دارید و آن‌را به ذهن مخاطب منتقل می‌کنید. اما در پرفورمنس آرت چنین چیزی وجود ندارد، بلکه کل پروسه‌ای که طی می‌شود مهم است. قرار بر این نیست تا چیزی به ذهن مخاطب منتقل شود بلکه قرار است چیزی در ذهن مخاطب ساخته شود. در طی این پروسه مخاطب خود نقش فعال دارد به این‌گونه که از حضور صرف او تا مشارکت عملی‌اش زمینه‌ساز شکل‌گیری فضا و اثر خواهد بود. حتی جاگیری مخاطب در مکان اجرا اهمیت می‌یابد. فکرکنم به طور خلاصه اهمیت مخاطب و مفهوم تعامل روشن شده باشد چون گاه ویژگی تعامل به اینتراکشن عملی کاسته می‌شود و این آسیبی جدی در بسیاری از آثار است.  
دو ویژگی دیگر زمان و مکان واقعی است، که بازهم مقایسه آن با تئاتر کلاسیک راه‌گشا است.  شما در تئاتر معمولا یک دکور دارید، یعنی مکان را به یک مکان فرضی تبدیل می‌کنید و قراردادی بین شما و مخاطب شکل می‌گیرد که به عنوان مثال اینجا یک جنگل است و یا یک دفتر کار، در حالی‌که در پرفورمنس آرت مکان هویت خود را حفظ می‌کند اگر شما در گالری شماره ۵ موزه هنرهای معاصر تهران مشغول اجرا هستید، همچنان مکان همان گالری شماره ۵ است. در باره زمان هم اگر درتئاتر ما با مخاطب خود قرارداد می کنیم که در اجرا درسال ۱۹۶۵ اتفاق می‌افتد و یا در آینده و حتی در زمانی نامعلوم، در پرفورمنس آرت اما، زمان زمان واقعی است. یعنی اگر در روز ۱۷ دی‌ماه ۱۳۹۴ ساعت ۵ پرفورمنس‌آرت اجرا می‌شود همچنان زمان همان  ۱۷ دی‌ماه ۱۳۹۴ ساعت ۵ است. در نهایت این‌که  پرفورمنس‌آرتیست، مخاطب و زمان و مکان واقعی، بخشی از کانتکست (context) خلق پرفورمنس‌آرت هستند.

کانتکست (بستر) خلق اثر هنری چه اهمیتی در این مدیوم دارد؟

مدیوم‌های معاصر و پرفورمنس‌آرت به عنوان بخشی از آن کانتکسچوال(contextual) هستند به عبارتی با بستر خلق خود نسبتی مستقیم دارند. بحث در این زمینه بسیار گسترده است اما سعی می‌کنم با مثالی مسئله را تا حدودی روشن کنم. همین اتاقی که من و شما در آن هستیم را در نظر بگیرید این اتاق بدون من و شما مکانی است که حال با حضور من و شما فضایی پیدا می‌کند. به این ترتیب حضور هر شخص دیگری هم فضا را دگرگون می‌کند. از سویی این‌که امروز و در این تاریخ و در این مکان و با توجه به تمام شرایط ما مشغول صحبت هستیم یک فضا ایجاد می کند که اگر فقط عنصر زمان در این‌ مثال تغییر می‌کرد -به عنوان نمونه فردا- این گفتگو صورت دیگری می‌یافت. پس هر پرفورمنس‌‌آرت با توجه به تغییر کانتکست هر بار که اجرا می‌شود اثری است جدید. از سویی به دلایل ذکر شده باید توجه داشت که پرفورمنس‌آرت یک مدیوم سایت اسپسیفیک(Site- specific) هم هست یعنی مکان محور است و در آن مکان به فضا تبدیل می‌شود.



پس این مدیوم واجد ویژگی‌های بومی هم هست.

بله بارها از من پرسیده‌اند که پرفورمنس‌آرت ایران چه ویژگی‌ای دارد. همواره پاسخ من این است که پرفورمنس‌آرتی که در ایران با پرفورمنس‌آرتیست ایرانی و با مخاطب ایرانی اجرا می شود اثری است منحصر به فرد و نیاز به وام‌گیری عناصر بیگانه و یا حتی تاکید فرمال بر عناصر بومی ندارد. البته همواره می توان نسبت ایده با کانتکست اثر را سنجید و نقد کرد.
همین‌جا باید این را هم اضافه کنم که به دلیل کانتکسچوال بودن این مدیوم ما چیزی به نام کپی کردن در پرفورمنس‌‌آرت نداریم. بسیاری از بزرگان این حوزه آثار دیگر هنرمندان را بارها اجرا کرده‌اند اما چون کانتکست تغییر یافته است با اثری دیگر مواجه هستیم که اصطلاحا به آن ری‌پرفورمنس (reperformance)  می‌گویند.

اما هنوز انتظار مخاطب ایرانی از پرفورمنس‌آرت  این است که یک اجرا و یک حرکتی داشته باشد ویک نوع بازی نزدیک به بازی تئاتر را شاهد باشد آیا  به خاطر این است که پرفورمنس‌آرت برای مخاطبان  جا نیفتاده است و یا مخاطب به دنبال یک تئاتر محیطی است؟

این امری طبیعی است. حدود پنج سال پیش که من اولین فستیوال را برگزار کردم ، ۳۰ پرفورمنس‌آرتیست برای فستیوال را نمی توانستم پیدا کنم یعنی ما این تعداد هنرمند فعال در این زمینه نداشتیم. تعداد کمی نسبت به این مدیوم شناخت داشتند و به ندرت اجراهایی در مکان‌های مختلف و به همین نام دیده می‌شد. غالبا این اجراها هم در بهترین حالت پرفورمنس بودند و نه پرفورمنس‌آرت. بنابراین شما در ایران با یک مدیوم نسبتا جدید مواجه هستید. گو این‌که ما از اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه به طور مشخص هم آثار و هم فعالیت‌هایی در این زمینه داشته‌ایم  اما مواجهه متاخر ما از اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود بوده است که به طور جسته و گریخته دوباره حرکت‌هایی در این حوزه شکل می‌گیرد تا فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز. پس طبیعی است که مخاطب خیلی راحت و ساده نتواند با این مدیوم ارتباط برقرار کند چرا که هنوز آشنایی کافی نسبت به آن ندارد. اگر شما برگردید به تمام نوشته‌ها و مصاحبه‌هایی  که ما از سال‌های اول تا به  امروز داشته‌ایم، می‌بینید که یکی از نقاط تاکید ما بر این امر بوده است که می‌خواهیم  مخاطبان و حتی هنرمندان حوزه‌های گوناگون را با این مدیوم آشنا نماییم. فکر می‌کنم در این زمینه تا حد زیادی موفق بوده‌ایم و البته تا فراگیر شدن این موضوع زمان لازم است.

پس شما معتقدید که مخاطبان باید آموزش ببینند.
بله. برای درک اثر هنری معاصر باید زمینه مشترکی از دانش میان هنرمند و مخاطب باشد. این دانش از طرق مختلف مانند آموزش مستقیم، رساته‌های دیداری، مطبوعات، موسسات آموزش عالی و … منتقل می شود. ما در این پنج دوره سعی کرده‌ایم در زمینه آموزش مستقیم به مخاطبان و هنرمندان فعال باشیم که تا حد زیادی هم موفقیت‌آمیز بوده‌است.

در یک دوسال گذشته برخی از چهره‌های سرشناس سینما و تلویزیون هم آثاری در زمینه پرفورمنس‌‌آرت ارائه کرده‌اند و برخی مخاطبان انتظار دیدن این چهره‌ها را دارند، فکر می کنید دلیل پرداختن این چهره‌ها به پرفورمنس‌آرت چیست؟

اجازه بدهید که به یک نکته مهم اشاره کنم. بسیاری از هنرمندانی که از حوزه‌های دیگر به اجرا روآورده‌اند آثارشان پرفورمنس است و نه پرفورمنس‌آرت. خود من اولین فردی بوده‌ام که بنا به اهداف فستیوال برای معرفی پرفورمنس‌آرت به هنرمندان سایر حوزه‌ها از هنرمندانی همچون صابر ابر، شهرام مکری، محمد شیروانی، حسن معجونی، خانم رخشان بنی اعتماد، باران کوثری و … برای حضور در این فستیوال دعوت کرده‌ام. دلیل این دعوت‌ها همانطور که اشاره شد آشنا کردن این هنرمندان با این مدیوم بوده‌است، و مانند سایر مدیوم‌ها برخی از این هنرمندان این مدیوم را در جهت بیان هنری افکارشان مناسب یافتند و در این زمینه به فعالیت ادامه دادند و برخی هم نه. مدیوم‌های هنری مختص عده‌ای خاص نیست و مثلا نمی‌توان گفت فلان شخص چون بازیگر سینما است پس حق ندارد پرفورمنس‌‌‌آرت اجرا کند همان‌طور که نمی‌شود گفت حق ندارد نقاشی کند! اما این‌که برخی از این هنرمندان بدون شناخت عمیق آثاری در حوزه‌هایی مثل تئاتر تجربی و از این دست خلق می‌کنند- که در نهایت هم یک پرفورمنس هستند- و با عنوان پرفورمنس‌‌‌آرت ارائه می‌کنند امری است دیگر که به شدت به مشکلات ما برای آموزش صحیح می‌افزاید. تجربه‌های اخیر توسط برخی از هنرمندان سینما و تئاتر از این دست هستند، که گاه منتقدان دوست برای جا دادن این آثار در حوزه پرفورمنس‌‌آرت دست به دسته بندی‌های عجیبی مانند پرفورمنس‌آرت تئاتری و پرفورمنس‌آرت تجسمی می‌زنند که پیشتر و به تفصیل دلایل مخالفتم با این نوع دسته‌بندی را اعلام کرده‌ام و از سویی برای من روشن نیست مگر عنوان تئاتر تجربی و یا به طور ساده اجرا چه اشکالی دارد که حتما باید از عنوان پرفورمنس‌آرت استفاده نمایند.

چقدر به اهدافی که از روز اول مدنظرتان بوده رسیدید؟
از ابتدا معرفی پرفورمنس‌آرت به مخاطبان و هنرمندان یکی از اهداف کلیدی ما بوده است. از سویی این معرفی فراگیر علاوه بر روش‌های غیر مستقیم مانند دعوت هنرمندان و مواجهه مخاطبان با اثر نیاز به فعالیت آموزشی مستقیم نیز داشته است. در مجموع تا حد بسیار زیادی در رسیدن به اهداف‌مان موفق بوده‌ایم. یکی از شاخص‌های این موفقیت حضور این فستیوال در موزه هنرهای معاصر تهران است. مانند هر مجموعه دیگری ما نیز افق‌های جدید را رصد می کنیم و به دنبال اهداف جدیدتری هستیم از آن  جمله دعوت از هنرمندان  بین‌المللی در این فستیوال یک از اهداف آینده نزدیک است.

در بخش آموزش مستقیم چگونه عمل کرده‌اید؟

هرساله و در طول فستیوال کارگاه‌هایی برگزار می‌شود که نتیجه عملی آن گروه بتا است و آخرین اجرای هر فستیوال توسط این گروه انجام می‌گیرد. گروه بتا در چند دوره گذشته محل آموزش بسیاری از هنرمندان این عرصه بوده‌است که امروز برخی از آن ها به عنوان پرفورمنس‌آرتیست در همین فستیوال حضور دارند. این کارگاه‌ها با همین هنرجویان هر ساله تا شش‌ماه بعد از فستیوال فعالیت آموزشی تئوری و عملی دارد و بعد از آن هم فعالیت‌های خود را در عرصه عملی ادامه می‌دهد.

کمی در مورد مقالاتی که امسال قرار است ارائه بدهید بیشتر توضیح دهید؟

بخش تئوری فستیوال هرساله به واسطه تمی که برای کارهای عملی به هنرمندان پیشنهاد می‌شد به مخاطبان و سایر فعالان معرفی می‌گشت. البته هنرمندان در اتنخاب این تم آزاد بودند و اصولا من درباره ایده هنرمندان دخالتی نمی‌کنم و صرفا مشاوره‌ها در جهت قرارگیری آثار در حوزه این مدیوم است یعنی گاه ممکن است با برخی از ایده‌ها مخالف هم باشم اما دخالتی در تغییر آن نمی‌کنم. این تم ها در چهاردوره گذشته عبارت بودند از نقش پرفورمر، نقش مخاطب، مکان واقعی و زمان واقعی. امسال این بخش را با محوریت تئوری پرفورمنس به صورت مجموعه‌ای از مقالات و یادداشت‌ها و بعد از پایان بخش عملی ارائه خواهیم کرد.

چقدر تاکنون از شما در این راستا حمایت شده است؟

در سال‌های گذشته تمامی هزینه‌های فستیوال را من و گالری ایست به عهده داشته‌ایم و اسپانسری هم اگر بوده‌ به شکل ارائه خدمات بوده‌است. امسال هم موزه هنرهای معاصر تهران این خدمات را بر عهده گرفته‌است اما همچنان اسپانسر مالی نداشته‌ایم. فعالیت در چنین شرایطی گاه کار بسیار سختی است اما خوشحالم که این سختی امروز نتایج خوشایندی به بار آورده است.

چرا عنوان سی پرفورمنس،سی هنرمند، سی روز را انتخاب کردید؟

انتخاب این عنوان بر اساس شکلی است که برای این فسیتوال در نظر گرفته‌ام. این شکل هم به دلیل ایجاد یک فضا در یک دوره فعالیت مستمر سی روزه جهت تاثیرگذاری بیشتر بوده‌است. تاثیرگذاری آموزشی و در نهایت اجتماعی که از ابتدا مدنظرم بوده‌است. اگر این دوره کوتاه‌تر بود تاثیرگذاری به این شکل امکان‌پذیر نبود و اگر طولانی‌تر بود امکان برگزاری آن دست‌کم  در زمان آغاز اولین دوره وجود نداشت.

 امسال از میان چند اثر این سی پرفورمنس  را انتخاب کردید ؟
امسال من از شصت پرفورمنس‌آرتیست جهت ارائه طرح‌های‌شان دعوت کردم، که در نهایت با در نظر گرفتن وجوه مورد نظرم سی نفر را انتخاب کردم. امسال تاکید من در انتخاب آثار توجه هنرمندان به پروسه خلق اثر هنری بوده است اما وجوه دیگری هم در انتخاب نهایی مد نظرم بوده است از جمله  اینکه تمایل دارم تا حد امکان تعداد خانم‌ها و آقایان نسبت برابر داشته باشد، دیگر این‌که حضور هنرمندان شهرهای دیگر برایم بسیار مهم است و در آخر حضور چهره‌های جدید و هنرمندان جوان در کنار پیشکسوتان از اهمیت بالایی برایم برخوردار است به همین دلیل همواره نزدیک به ۷۰ درصد از هنرمندان چهره‌هایی جدید هستند که آنها را از میان هنرمندان فعال این عرصه انتخاب می‌کنم.

کمی هم در مورد کانون نیومدیا توضیح دهید، اینکه قرار است این کانون چه کاری انجام بدهد و وظیفه‌اش چیست؟
از امسال و در پی سیاست‌های جدید موزه‌ هنرهای معاصر تهران کانون‌هایی در موزه هنرهای معاصر تشکیل شدند.  این سیاست‌ها مبتنی است بر این که آثار هنری معاصر بیش از پیش در موزه دیده شوند و نگاهی تخصصی در انتخاب این آثار دخیل باشد. این به این معنا نیست که نقاشی و مجسمه معاصر نیستند، بلکه آثار هنری با مدیوم‌های معاصر منظور نظر این کانون‌ها است. درپی این سیاست، کانون نیومدیا را در موزه هنرهای معاصر تهران تاسیس کردیم.  این کانون در سه بخش فعالیت خواهد داشت. یک بخش اجرایی است که آثار هنری را به نمایش در می‌آورد، بخش دیگر، حوزه آموزش را در برمی‌گیرد  و بخش دیگر تحقیقاتی است. ما هم اکنون با این فستیوال بخش اجرایی کانون را آغاز کرده‌ایم و بخش آموزشی هم همزمان در حال فعالیت است. در بخش تحقیقاتی  هم از اساتید، کارشناسان، محققین و هنرمندان درخواست کرده‌ایم  تا در این حوزه فعالیت نمایند که جلساتی هم به این منظور تشکیل شده‌است. یکی از ایده‌هایمان این است که بتوانیم بخشی از جریانات هنری که در ایران وجود دارد را تجمیع و مشخص کنیم، به هر حال چیزی که به نظر می‌آید، این است که ما در چند سال گذشته  نتوانسته‌ایم به طور مشخصی جریانات هنری را در جامعه ایران شناسایی کنیم. گاه جرقه‌هایی از نبوغ و فعالیت‌های ارزشمند این طرف و آن طرف دیده می‌شود که بسیار موفق هستند و گاه در سطح بین‌الملی هم معرفی می‌شوند، اما نماینده یک جریان و دوره نیستند. به این منوال در آینده و با نگاه به امروز این نقاط هستند که دیده می‌شوند بدون آن‌که موفق به شکل دادن به یک مسیر و درواقع جریان قابل بررسی‌ای شده‌باشند. بنابراین باید از یک جایی شروع کرد و یکی از کارهایی که در کانون "نیومدیا" قرار است انجام شود پرداختن به آسیب‌هایی این چنین و تلاش برای رفع آن‌ها است.