" حــفره "
آدمي زادي تنها ؛
استاده ام ،
روي در رويت
و
تو
به شکوه خويش
خرسند
نگاه عميقت بر من ، نقشي حک کرده در پي اين سال ها
از پس نسل ها
روزگاران ....
در من ،
آدمي زاد
...
" آن معجزت نهايي برسياره ي
کوچک آب و گياه " 1
تو ،
در آسمان بودي
و روي در خورشيد داشتي
و من نگاهت مي کردم و
تو نور بودي
من آدمي زادم ؛
يک
رانده شده ... ( - آن گونه که گفتي )
نفس مي کشم ، نفس مي کشم ،
نفس مي کشم ...
فرياد کشيدم ، فرياد کشيديم
و
تو را آواز در داديم
به زيباترين آوا
که
دوستت مي داريم
که مي پرستيمت
" بنگر چه
درشتناک ،
تيغ بر سر من اخته
آن که باور بي دريغ در او بسته بودم "2
خونشان را ديدم بر زمين جاري
نگاهم به زمين افتاد
و
پاهايت را استوار بر زمين ديدم
گردت گرديدم
پشت به نور شدي
و چهره ات نمايان شد؛
نگاهت بر من
چه تلخ
چه
گران
"حفره اي در نور" ديدم.
" مريم نيک بخش "
1و 2 - از دفتر شعر
مرثيه هاي خاک ، احمد شاملو
"حفره"
نمایش نقاشی های مریم نیکبخش
گشایش: جمعه 22 مهرماه 1390 از ساعت 17 تا 21
نمایش آثار تا پنجشنبه 28 مهرماه از ساعت 16 تا 19
ادامه دارد
۲ نظر:
خیلی قشنگ بدون عیب و نقص
بسیار زیبا
ارسال یک نظر