۱۳۹۱ تیر ۲۷, سه‌شنبه

بازخوانی "بازخوانی" اجرایی از شاداب شایگان


بازخوانی "بازخوانی" اجرایی  از شاداب شایگان
احمدعلی کدیور


روی زمین پشت به دیوار مجری نشسته است. دهانش با تکه پارچه­ ای بسته شده. انگار که بساط یک دست ­فروش باشد، جعبه ­های پلاستیکی میوه را وارونه دورش چیده. رو و توی جعبه­ ها اشیایی هستند؛ یک رادیوی ترانزیستوری، یک بشقاب سکه، یک کیبورد و یک سری خرت و پرت دیگر. بالاسر مجری روی دیوار تصاویری پروجکت می ­شوند. تصاویری که در هر کدام یک حرف الفبا، یک شیء و چند تاس که هر بار عددی را نشان می ­دهند هستند. مثلا: "ش – تصویر شیشه در حال شکستن – چند تاس که باهم عدد شش را نشان می­ دهند." در بین تصاویر کودکی را از بالا می ­بینیم که در حال رونویسی کردن است. تعدادی کتاب در مقابلش باز هستند و او در دفتر نت روی خطوط حامل تصاویر اشیا را می ­کشد (انگار که نت­ نویسی می ­کند).
در مقابل جعبه­های میوه یک پوپیتر خالی است. کنار پایه پوپیتر روی زمین تعداد زیادی کاغذ یادداشت پخش شده ­است. روی کاغذهای یادداشت کلماتی هجی شده ­اند. مثلا: "شـاخـ - دار". زیر هر حرف تصویر یک شیء وجود دارد. ارتباط حروف و تصاویر همان است که در تصاویر روی دیوار است؛ هر شیء یک حرف را نمایندگی می ­کند.
مجری چهره افسون شده ­ها را دارد (انگار که جن ­زده باشد). روی تماشاچی ها چشم می ­گرداند. یکی را انتخاب می ­کند.  با انگشت به او اشاره می ­کند و با همان انگشت او را به سمت تکه کاغذهای روی زمین هدایت می ­کند. تماشاچی یکی از کاغذها را برمی ­دارد. مجری به پوپیتر اشاره می ­کند. تماشاچی کاغذ را روی پوپیتر می ­گذارد. مجری به راهرویی که در دایره دید تماشاچی ­ها نیست اشاره می ­کند. دختری از راهرو بیرون می­ آید. پشت به تماشاچی ­ها رو به پوپیتر می ­ایستد (پوپیتر رو به تماشاچی ­هاست). رو به مجری شروع به هجی کردن کلمات می ­کند؛ کِــ.....لیـ....شـِ.....ای.... ....  کِــ.....لیـ....شـِ.....ای.... ....  کِــ.....لیـ....شـِ.....ای.... .... 
مجری با دست راست رادیوی ترانزیستوری را روشن می ­کند. صدای نویز پخش می ­شود. با دست چپ محفظه شیشه ­ای حاوی خرده شیشه را تکان تکان می ­دهد. بعد با همان دست سکه ­های روی بشقاب را برمی ­دارد و دوباره در بشقاب می ­ریزد. با دست راست یک کیسه پلاستیکی را مچاله و باز می ­کند. و دوباره از ابتدا.
مجری دهان ­بسته و افسون شده باز روی تماشاچی ­ها چشم می ­گرداند.به تماشاچی دیگری اشاره می ­کند. کلمه جدید روی پوپیتر قرار می ­گیرد. دختر می ­خواند:
شاخـ....دار..... .... شاخـ... دار...... شاخـ.... دار.....
مجری زنگ دوچرخه را به صدا درمی­ آورد. دوباره شیشه را تکان می ­دهد. روی قورباغه چوبی چوب می ­کشد. و مدام تکرار می ­کند. ترتیب صداها همان ترتیب قرار گرفتن حروف در کلمه هستند.
مجری اشاره می ­کند  و کلمه دیگری انتخاب می ­شود. دختر می ­خواند ولی اینبار صدا مدام بالاتر می ­رود. زیرتر و زیرتر می ­شود. پوپیتر و کلمات را رها می­کند و به سمت مجری می ­رود. صدا مدام بالاتر می ­رود. انگار که بخواهد چیزی را به مجری بفهماند. مجری هم با شدت بیشتری می ­نوازد. دختر (انگار که ناامید) دست از خواندن می ­کشد و به سمت راهرو می ­رود و از دید خارج می ­شود. مجری (انگار که مایوس) دست از نواختن برمی ­دارد.
دوباره روی تماشاچی­ها چشم می گرداند. اشاره می­ کند.تماشاچی­ ها حالا که می ­دانند ماجرا از چه قرار است کلمات را با طمانینه انتخاب می ­کنند. مجری به راهرو اشاره می ­کند. دختر بازمی ­گردد و می ­خواند. کلمات پشت هم هجی می ­شوند و مجری می ­نوازد. تصویر دختری که از روی نوشته ­ها با تصاویر نت ­نویسی می ­کند مدام روی دیوار پروجکت می­ شود. دختر می ­خواندو می­ خواند و حالا باز بالاتر می ­خواند. بالاتر و بالاتر. باز هم نوشته­ ها را رها می کند . به سمت مجری می ­رود. اینبار مجری دست از نواختن می ­کشد. می ­ایستد. دهان بندش را باز می ­کند و صحنه را ترک می­ کند. دختر همچنان می ­خواند:
زَ.... میـ......نی..... زَ.... میـ......نی..... زَ.... میـ......نی.....



هیچ نظری موجود نیست: