بازخوانی "بازخوانی" اجرایی از شاداب شایگان
احمدعلی کدیور
روی زمین پشت به دیوار مجری نشسته است. دهانش با تکه پارچه ای بسته شده. انگار که بساط یک دست فروش باشد، جعبه های پلاستیکی میوه را وارونه دورش چیده. رو و توی جعبه ها اشیایی هستند؛ یک رادیوی ترانزیستوری، یک بشقاب سکه، یک کیبورد و یک سری خرت و پرت دیگر. بالاسر مجری روی دیوار تصاویری پروجکت می شوند. تصاویری که در هر کدام یک حرف الفبا، یک شیء و چند تاس که هر بار عددی را نشان می دهند هستند. مثلا: "ش – تصویر شیشه در حال شکستن – چند تاس که باهم عدد شش را نشان می دهند." در بین تصاویر کودکی را از بالا می بینیم که در حال رونویسی کردن است. تعدادی کتاب در مقابلش باز هستند و او در دفتر نت روی خطوط حامل تصاویر اشیا را می کشد (انگار که نت نویسی می کند).
در مقابل جعبههای میوه یک پوپیتر خالی است. کنار پایه پوپیتر روی زمین تعداد زیادی کاغذ یادداشت پخش شده است. روی کاغذهای یادداشت کلماتی هجی شده اند. مثلا: "شـاخـ - دار". زیر هر حرف تصویر یک شیء وجود دارد. ارتباط حروف و تصاویر همان است که در تصاویر روی دیوار است؛ هر شیء یک حرف را نمایندگی می کند.
مجری چهره افسون شده ها را دارد (انگار که جن زده باشد). روی تماشاچی ها چشم می گرداند. یکی را انتخاب می کند. با انگشت به او اشاره می کند و با همان انگشت او را به سمت تکه کاغذهای روی زمین هدایت می کند. تماشاچی یکی از کاغذها را برمی دارد. مجری به پوپیتر اشاره می کند. تماشاچی کاغذ را روی پوپیتر می گذارد. مجری به راهرویی که در دایره دید تماشاچی ها نیست اشاره می کند. دختری از راهرو بیرون می آید. پشت به تماشاچی ها رو به پوپیتر می ایستد (پوپیتر رو به تماشاچی هاست). رو به مجری شروع به هجی کردن کلمات می کند؛ کِــ.....لیـ....شـِ.....ای.... .... کِــ.....لیـ....شـِ.....ای.... .... کِــ.....لیـ....شـِ.....ای.... ....
مجری با دست راست رادیوی ترانزیستوری را روشن می کند. صدای نویز پخش می شود. با دست چپ محفظه شیشه ای حاوی خرده شیشه را تکان تکان می دهد. بعد با همان دست سکه های روی بشقاب را برمی دارد و دوباره در بشقاب می ریزد. با دست راست یک کیسه پلاستیکی را مچاله و باز می کند. و دوباره از ابتدا.
مجری دهان بسته و افسون شده باز روی تماشاچی ها چشم می گرداند.به تماشاچی دیگری اشاره می کند. کلمه جدید روی پوپیتر قرار می گیرد. دختر می خواند:
شاخـ....دار..... .... شاخـ... دار...... شاخـ.... دار.....
مجری زنگ دوچرخه را به صدا درمی آورد. دوباره شیشه را تکان می دهد. روی قورباغه چوبی چوب می کشد. و مدام تکرار می کند. ترتیب صداها همان ترتیب قرار گرفتن حروف در کلمه هستند.
مجری اشاره می کند و کلمه دیگری انتخاب می شود. دختر می خواند ولی اینبار صدا مدام بالاتر می رود. زیرتر و زیرتر می شود. پوپیتر و کلمات را رها میکند و به سمت مجری می رود. صدا مدام بالاتر می رود. انگار که بخواهد چیزی را به مجری بفهماند. مجری هم با شدت بیشتری می نوازد. دختر (انگار که ناامید) دست از خواندن می کشد و به سمت راهرو می رود و از دید خارج می شود. مجری (انگار که مایوس) دست از نواختن برمی دارد.
دوباره روی تماشاچیها چشم می گرداند. اشاره می کند.تماشاچی ها حالا که می دانند ماجرا از چه قرار است کلمات را با طمانینه انتخاب می کنند. مجری به راهرو اشاره می کند. دختر بازمی گردد و می خواند. کلمات پشت هم هجی می شوند و مجری می نوازد. تصویر دختری که از روی نوشته ها با تصاویر نت نویسی می کند مدام روی دیوار پروجکت می شود. دختر می خواندو می خواند و حالا باز بالاتر می خواند. بالاتر و بالاتر. باز هم نوشته ها را رها می کند . به سمت مجری می رود. اینبار مجری دست از نواختن می کشد. می ایستد. دهان بندش را باز می کند و صحنه را ترک می کند. دختر همچنان می خواند:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر