منبع: ماهنامه تجربه، شماره ۱۶، آبانماه ۹۱
هنر اجرایی مدتی است که در جامعه ایرانی مورد استقبال فراوانی قرار گرفته است. برنامه ۳۰ پرفورمنس، ۳۰ هنرمند، ۳۰ روز در گالری ایست شاید از مهمترین رویدادهای این حوزه از هنرهای معاصر ایران باشد. برنامه ای که دو سال از عمرش می گذرد و دست اندرکاران آن تجربیات فراوانی را در مدیریت این گونه برنامه ها به دست آورده اند. اما هدف های این برنامه چیست و چالش های پیش روی دست اندرکاران چه خواهد بود. در گفت و گویی کوتاه پرسش هایی را در زمینه های مختلف و البته مرتبط با پرفورمنس با امیر راد یکی از طراحان و برگزارکنندگان برنامه مطرح کرده ایم که هم اینک پیش روی شماست.
نیما توسلی
طی چند سال اخیر هنر مفهمومی و زیر شاخه های آن از جمله هنر اجرایی یا همان پرفورمنس در ایران رواج زیادی پیدا کرده است. به عنوان اولین سوال، دلیل این استقبال را چه می دانید و چگونه آن را ارزیابی می کنید؟
پرفورمنس آرت پاسخ هنرمندان تجسمی است به چارچوب ها، قوانین و تعاریف محدود کننده جهت خلق آثار هنری. این پاسخ در نهایت تمرکز هنرمندان را از اثر به پروسه خلق اثر هنری معطوف نمود. اولین واکنش های هنرمندان را می توان در اوایل قرن بیستم و در میان جنبش های فوتوریسم و دادائیسم شاهد بود. اما پیدایش آنچه ما امروز پرفورمنس آرت می نامیم به میانه قرن بیستم باز می گردد. از آن تاریخ به این سو با شناخت امکانات بیانی این مدیوم در بیان دغدغه های هنرمندان معاصر شاهد استقبال چشمگیر هنرمندان و مخاطبان از این مدیوم بوده ایم. اگرچه در ایران این چارچوب ها کمتر ناشی از مباحث تئوریک و هنری است ولی نمود این محدودیت ها را می توان در نگاه تجاری به آثار هنری و در نتیجه چارچوب ها و تعاریف از پیش تعیین شده برای خلق آثار جستجو کرد. از سوی دیگر هنرمند ایرانی نیز در پی مدیومی جهت بیان افکار و دغدغه های امروز خود پر فورمنس آرت را مدیومی با امکانات بیانی ویژه یافته است.
ویژگی اصلی پرفورمنس در ایران چیست؟ چه چیز می تواند این هنر را در ایران بومی کند؟
ویژگی اصلی پرفورمنس آرت در ایران این است که در ایران اجرا می شود! این بهترین پاسخ به سوال شما است اما نیاز به توضیح بیشتر دارد. یکی از ویژگی های پرفورمنس آرت این است که در بستر(کانتکست) واقعی رخ می دهد. این بستر شامل زمان و مکان واقعی است. از سویی دیگر، مخاطب نیز در شکل دادن به این بستر نقش مهمی دارد. به همین دلیل پرفورمنس آرتیست از نتیجه پرفورمنس آرت خود آگاه نیست و همواره اثر از خالق خود پیشی می گیرد چون در زمان و مکان متفاوت، با مخاطبان دیگر، نتیجه اثر به کل دگرگون می شود. به این ترتیب ویژگی منحصر به فرد یک پرفورمنس آرت در ایران یکی هم این است که برای مثال در یک گالری یا خیابان در تهران و با مخاطبانی با ویژگی های فرهنگی خاص اتفاق می افتد. پس پیشاپیش هر پرفورمنس آرتی که در ایران اجرا میشود بومی هست و نیازی به عناصر افزودنی و تزریقی برای بومی شدن ندارد.
در دوجشنواره سال پیش و امسال شما از هنرمندان سایر رشته ها از جمله سینما و موسیقی نیز برای ارائه کار دعوت کرده اید. این اقدام ریسک بالایی را در پی دارد. آیا تمامی هنرمندان با این هنر آشنایی کافی دارند؟
میان رسانه ای بودن پرفورمنس آرت بیانگر این واقعیت است که این مدیوم برآمده از یک نیاز جدید برای گسترش امکانات بیانی سایر مدیوم های شکل دهنده آن است. از سوی دیگر، این ویژگی منجر به بازنگری و دگرگونی یکی از خلال ویژگی های دیگری و در نهایت منجر به پویایی این مدیوم ها خواهد شد. بر همین اساس از اولین دوره این فستیوال من و محمد رضایی راد با آگاهی از ریسک بالایی که دعوت از هنرمندان سایر رشته ها دربر داشت یکی از سیاست های خود را برای شکل دهی این فستیوال بر همین اساس بنا نهادیم.
به طور مشخص ما چهار هدف عمده را در این رابطه دنبال می کردیم. اول، معرفی فراگیر پرفومنس آرت نه فقط به مخاطبان بلکه به هنرمندان عرصه های گوناگون به عنوان مدیومی آلترناتیو و میان رسانه ای با امکانات بیانی ویژه (یکی از اهداف اصلی فستیوال). دوم، تغییر نگرش غالب و دگرگونی تعاریف ارائه شده از پرفورمنس آرت در ایران. سوم، برقراری دیالوگ میان مدیوم های گوناگون و هنرمندان فعال آنها و مشاهده نتایج این امر در غالب پرفورمنس آرت. و چهارم، دامن زدن به مباحث تئوریک در این زمینه به طور خاص که البته وجه عام آن (درباره پرفورمنس آرت) از اهداف اصلی این فستیوال بوده است.
در فستیوال اول، مواجهه هنرمندان عرصه های مختلف با پرفورمنس آرت و عدم آشنایی پیشین آنها منجر به برخی تجربه هایی شد که پرفورمنس آرت نبودند ولی همین تجربیات زمینه ای شد که برخی از آن ها در این عرصه فعال شوند و در طول سال گذشته دست به تجربیات دیگری در این زمینه بزنند که میزبان بسیاری از آن ها همین گالری ایست بود. نتیجه این تجربیات در فستیوال امسال با آثار قابل تاملی از آن ها رخ نموده است. همین امر باعث شده است خود را در رسیدن به اهدافمان موفق بدانیم و امسال هم دست به این ریسک بزنیم.
در فستیوال امسال هنرمندانی از عرصه های تجسمی، سینما، موسیقی، تئاتر حضور دارند که نسبت تعداد آن ها تقریبا مساوی است به طور مثال از عرصه تجسمی ۷ هنرمند حضور دارند که تفریبا یک چهارم کل تعداد است.
همین جا باید دوباره به این نکته مهم هم اشاره کنم که ارائه یک مجموعه پرفورمنس آرت بی نقص و کامل به هیچ وجه از اهداف اصلی ما در این دو فستیوال نبوده است، چون به این امر آگاهیم که در ابتدای راه هستیم و تا معرفی این مدیوم، مباحث تئوریک، نقد ها و گفتگو ها اتفاق نیفتد رشد کیفی آثار تبدیل به یک جریان مداوم نخواهد شد.
آیا از مراکز و نهاد های دولتی کمکی دریافت کرده اید؟ موضع آنان در این باره چه بوده و هست؟
خیر. به دنبال کمک از مراکز دولتی و نهادها نرفتیم ولی در میان بخش خصوصی به دنبال اسپانسر گشتیم و نتیجه ای دربر نداشت. این امر تا حدی پیش بینی پذیر بود چون هدف بخش خصوصی در حمایت از چنین پروژه هایی بیشتر تجاری است تا فرهنگی و هنگامی که شما اثری برای فروش و یا کلکسیون آنها ارائه نمی دهید، دستکم باید بازار هدف آنها شناخته شده باشد که به هر حال تا حد زیادی برای بخش خصوصی ناشناخته بود. اما با توجه به این دو دوره فستیوال، من در یافتن اسپانسر برای دوره بعد خوشبین هستم هرچند که این امر به شرایط اقتصادی در آن زمان وابستگی کامل دارد.
لطفا کمی درباره پروژه حمایتی گالری ایست از هنر پرفورمنس توضیح دهید. چون این برای اولین بار است که در یک گالری ایرانی مبلغی به عنوان ورودیه دریافت میشود.
هدف گالری ایست از بدو تاسیس ارائه هنرمعاصر و مدیوم های جدید به طور عام و پرفورمنس آرت به طور خاص بوده است. پرفورمنس آرت هنری نامانا است و قابلیت خرید و فروش ندارد و به همین دلیل هم برای گالری ها بازده مالی ندارد. همین امر، اتفاقات پراکنده و نامنسجم در ارائه پرفورمنس آرت را در صحنه هنر ایران توجیه می کند. همانطور که پیشتر هم گفتم ما در جذب اسپانسر بخش خصوصی ناموفق بودیم. علت عدم مراجعه ما به مراجع دولتی هم حفظ استقلال این فستیوال بود چون اکثر نهادهای دولتی صرفا بر روی رویدادهای مناسبتی سرمایه گزاری می کنند. به این ترتیب برای ادامه سیاست گالری مبنی بر تمرکز بر مدیوم های جدید و به خصوص پرفورمنس آرت و همچنین امکان برگزاری مستقل این فستیوال، در مشورت با مدیر گالری به این نتیجه رسیدیم که مانند برخی از گالری ها و اکثر موزه های جهان، ورودیه ای برای این فستیوال در نظر بگیریم. از پروژه “جان کیج پیش می آید” به این سو این روند در برخی پروژه ها پیگیری شده است (۲ پروژه) و خوشبختانه با استقبال گسترده ای هم همراه بوده است. اینکه مخاطبان پرفورمنس آرت به چنین درکی رسیده اند که می توانند با حمایت خود باعث ادامه اینگونه پروژه ها در گالری ایست باشند باعث خرسندی است. ذکر این نکته هم ضروری است که نه در پروژه “جان کیج پیش می آید” و نه در این پروژه (حداقل تا امروز) درآمد حاصله به هیچ وجه کفاف همه هزینه ها را نداده است اما دستکم زمینه فرهنگی مناسبی ایجاد کرده است.
پروژه های بعدی شما و گالری ایست چه خواهند بود؟ آیا به شکل سالانه این جشنواره را ادامه خواهید داد؟ آیا خسته نشده اید؟
پروژه های بعدی من در زمینه ویدئوآرت و اینستالیشن خواهد بود که در گالری ایست اجرا خواهد شد. فستیوال “۳۰ پرفورمنس، ۳۰ هنرمند، ۳۰ روز” را به شکل سالانه ادامه خواهیم داد چون ظهور نتایج آن بسته به تداوم آن دارد. به هیچ وجه خسته نشده ام و برعکس انگیزه بیشتری برای ادامه این فستیوال دارم چون در همین دو سال، هم نتایج فستیوال و هم کیفیت آثار رشد چشمگیری داشته است و این خود به تنهایی دلیلی کافی است برای ادامه راه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر