منبع: ماهنامه تجربه، شماره ۱۶، آبانماه ۹۱
پس از چند سال دوری از ایران، زمانی که به وطن بازگشتم با فضایی هنری مواجه شدم که با گذشته متفاوت بود. احساس کردم که هنرمندان جوان ایرانی با پویایی عجیبی در حال کار و تولید آثار هنری هستند. این هنرمندان با استعداد احتیاج به حمایت و پشتیبانی دارند تا بتوانند خود را بهتر بیان کنند. متاسفانه این را هم دیدم که کسانی که خود هیچگونه فعالیت هنری ندارند، سعی بر این دارند تا با دیکته کردن نظریه هایی بی معنی و تاریخ گذشته، ذهن جوانان را معطوف به خود کنند. تئوری پردازان مجور خواهند بود تا این واقعیت را مد نظر داشته باشند که ابتدا هنر وجود دارد و سپس تئوری پردازی و نه برعکس.
از سمتی دیگر این راهم متوجه شده ام که برخی گالری داران در صدد دیکته خواسته های خود به هنرمندان جوان هستند.این دوستان باید بدانند که هنرمندان در درس دیکته ضعیف هستند. گالری داران اگر بتوانند ویژگی های یک هنرمند را کشف و راهی برای ارائه آن ویژگی ها به مخاطب پیدا کنند، خود تبدیل به هنرمند میشوند. کاشفان استعدادهای جوان. این کشف خود هنر است. در چنین موقعیتی گالری دار دیگر واسطه صرف خرید و فروش آثار هنری نیست.فکر نمی کنم راه دیگری وجود داشته باشد. پس پیشنهاد می کنم در روش های خود تجدید نظر کرده و به همراه و مانند گالری ایست در تلاش باشند تا استعدادها را پیدا کنند تا خود را از نابودی که هر لحظه نزدیک تر می شود نجات دهند.
و اما درباره الوین لوسیه. شنیدن آثار لوسیه به همان مقدار اهمیت دارد که توجه به موسیقی جان کیج. قطعه" در این اتاق نشسته ام" یکی از بهترین آثار اوست. ترجمه و اجرای این قطعه توسط مهدی بهبودی در گالری ایست به یکی از آرزوهای من جامه واقعیت پوشاند. در اجرای گالری ایست از همان وسایلی بهره گرفته شد که در زمان ساخت آن در دهه هفتاد میلادی. یکی از ویژگی های این قطعه ارئه امکانی است تا ما بتوانیم صدای " مکان " را بشنویم. امکانی که در یک روند اتفاق می افتد. این روند شامل محو شدن تدریجی زبان و تغییر گام به گام نحوه گوش دادن به اصوات است. دریافت کننده امکان این را دارد که نوع گوش دادن خود را تغییر دهد. همین ویژگی باعث شده تا این قطعه از جمله بهترین آثار قرن بیستم باشد. برای اولین بار بود که این قطعه در ایران اجرا شد در کجا؟ در گالری ایست و این یک آغاز بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر