۱۳۹۳ مهر ۲۳, چهارشنبه

"مرثیه اعداد"، نگاهی به پرفورمنس آرت ˝شمارش آخرین قطره‌های بازمانده˝ در گالری ایست، واران عزیزپور


یکی از اصول رایج شده در پرفورمنس آرت‌های امروز درگیر کردن تماشاگر در اجراست. شاید همین نکته یکی از شاخص‌ترین ویژگی‌هایی باشد که پرفورمنس آرت را از هنرهای هم خانواده‌اش مجزا می‌کند. در حقیقت اگر یک پرفورمنس در کنارِ گذاشتن امکان برای مشارکت مخاطب، به درستی طراحی شده باشد؛ در هر اجرا ممکن است بیش از آنکه تماشاگر را شگفت زده کند، با پاسخ‌های غیر قابل پیش بینی تماشاگران موجب شگفتی پرفورمر‌ها شود.
در اجرای "شمارش آخرین قطره‌های بازمانده"مشارکت مخاطب معنای خاص خود را دارد. یک جامعهٔ کوچک گرد هم آمده در گالری ایست، برای مدتِ کوتاهِ کمی بیشتر از یک ساعت، نمادی از جامعهٔ بزرگ بیرون از دیوارهای گالری می‌شوند.
دو پرفورمر این اجرا، هادی کمالی در سمت چپ، و مینا بزرگمهر در سمت راستِ آکواریومی نشسته‌اند که دو ماهی کوچک درآن شنا می‌کنند. نوری که از جلوی صحنه به آن می‌تابد سایهٔ این سه را بر دیوار پشت سر انداخته است. آکواریوم طوری طراحی شده که سایهٔ آن روی دیوار شکل یک خانه با دو پنجره را بازنمایی می‌کند. آکواریوم تا نیمه ازآب پر شده و شیرِ نصب شده به آن در تشتی فلزی چکه می‌کند و صدای چکهٔ آب با تدابیری در فضای گالری می‌پیچد.
شمارش شروع می‌شود: ۱... ۲... ۳... ۴...
همچنان که صدای قطرات آب در تشت فلزی در فضا می‌پیچد اجراگران عدد‌ها را به نوبت می‌شمرند.
"شمارش آخرین قطره‌های بازمانده"مخاطبین خود را باشمردن اعداد بعد از مدتی به سکونی می‌برد که از انتظار برای تغییر در وضعیت دست می‌کشند. دیگر کسی آنچنان منتظر یک اتفاق نیست. شمارش ادامه دارد. در این تکرار وضعیت، این شمارش، وضعیتی ایجاد شده که اگرچه به نظر با سکون خود تماشاگر را کسل می‌کند اما در کنار آن دارای جریانی است. جریانی که آرام آرام تماشاگر را در محیط خود حل می‌کند. تماشاگر با افراد اجرا کنندهٔ پرفورمنس، باقی تماشاگران، با طراحی صحنه و با فضای تاریک گالری که صورت افراد در آن به خوبی قابل تشخیص نیست یک مجموعه را تشکیل داده است؛ دیگر خود را تماشاگر جدا از صحنه نمی‌بیند، و با مکث چند ثانیه‌ای در شمارش اجراگران، با شمارهٔ ۱۳۱ خود را وارد بازی می‌کند.
بعد از وارد شدن یک به یک تماشاگران به بازی شمارش همراه پرفورمر‌ها گاهی همه با هم عدد‌ها را یک صدا می‌شمرند، گاهی سرعت شمارش بالا می‌رود و گاهی کند می‌شود، و این تغییرات نه تنها از سوی پرفورمر‌ها بلکه گاهی از سمت تماشاگران اعمال می‌شود. گویی پرفورمر‌ها هم تغییر جایگاه داده باشند و به جمعیت حاضر در گالری نزدیک شده باشند. کمالی در میان شمارش‌ها شیر آب را باز‌تر می‌کند و یکی از تماشاگران داخل صحنهٔ اجرا می‌شود و آن را می‌بندد. بعد از کمی سکوت و وقفه در شمارش دوباره بزرگمهر شیر را باز می‌کند تا به چکه کردن ادامه دهد. شمارش ادامه پیدا می‌کند تماشاگران دوباره به مشارکت می‌پردازند و‌‌ همان روال تکرار می‌شود. مینا بزرگمهر با کاسهٔ کوچکی که در دست دارد مقداری از آب تشت را به آکواریوم بر می‌گرداند. شمارش ادامه دارد. یکی از تماشاگران با لیوانی در دست به صحنه وارد می‌شود و از آب شیر می‌نوشد. شمارش ادامه دارد...
مشارکت مخاطبان در این پرفورمنس حس مشترک مواجهه با یک مشکل عمومی را منتقل می‌کند. مشکلی که راه حل بسیار ساده‌ای دارد و با این وجود ادامه پیدا می‌کند. مشکلی که رفته رفته به پس ذهن جامعهٔ کوچک حاضر در گالری می‌رود و همه جز مشاهده آن، و خواندن مرثیه‌ای که با شمارش اعداد همراه است کاری نمی‌کنند. گویی هر لحظه، همانطور که اعداد بزرگ‌تر می‌شوند، مصیبت بزرگ‌تر می‌شود اما در‌‌ همان حال به دلیل روزمره شدن مسئله در پس ذهن افراد کم اهمیت‌تر می‌شود.
با وجود اتفاق‌هایی که در حین شمارش می‌افتد و تلاش‌های ناکام تماشاگران برای تغییر این وضعیت یا کند و تند کردن روند، شمارش ادامه پیدا می‌کند: ۱۴۰۰... ۱۴۰۱... بعد از حدود یک ساعت و بیست دقیقه کمالی شیر آب را باز می‌کند تا سطح آب با سرعت بیشتری پایین بیاید سپس از صحنه خارج می‌شود. سپس بزرگمهر با صدای آرام تری به شمارش ادامه می‌دهد و بعد از مدتی او هم از صحنه خارج می‌شود. تماشاگران در تاریکی در مقابل شیری که به سرعت آب ماهی‌ها را بیرون می‌ریزد تنها می‌مانند.
اجرای "شمارش آخرین قطره‌های بازمانده"می‌تواند ما را به یاد بحران کمبود آب بیندازد که نتیجهٔ سال‌ها بی‌توجهی است و همچنان ادامه دارد. مسئله‌ای که تحت تأثیر روند زندگی تمام افراد جامعه است و در ‌‌نهایت زندگی همه را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد.

هیچ نظری موجود نیست: