۱۳۹۱ مهر ۲۲, شنبه

نقدی بر "قرنطینه" اجرایی از علیرضا امیرحاجبی، محمد حسین ضرغام


مایلم درباره ی اجرای علیرضا امیرحاجبی واژه ی "زیبا" را بکارببرم. زیبایی شناسی (عکس العمل متناسب درون ذهنیتی آنی)، به وضوح در این اجرا قابل درک بود. امیرحاجبی "نامرئی های موجود در زندگی" و یا همان وقایعی که در زندگی موجودیت دارند اما به دلیل عادی شدن، قابل توجه جلوه نمی کنند- را مرئی و نمایان ساخت. هنرمند با به کارگیری علم اجرائی تصادم بدن و با دنبال کردن علل زیستی پیرامون، و عبور کردن از گوهر مفهومی سایر هنرها و اشیا، اجرایی تاثیرگذار را ارائه کرد. این اجرا قابلیت آن را دارا بود که علاوه بر دیدار مخاطبین و شرکت آنها، در خامه ی فیلم و عکس هم ثبت شود و جزو معدود اجراهایی بود که قابلیت تکرار نداشت(دست کم در یک روز) و همین "یکبارگی"، به حفظ اصالت این پرفورمنس آرت زنده، کمک شایانی کرده بود. به زعم من امیرحاجبی علاقه ی وافری  به حذف قراردادهای بازی (زندگی) دارد و یک بار دیگر تمایل دارد که جهان اطرافش را از پس خود ساخته هایش بشناسد. او در این اجرا می خواست برگردد و دوباره همچون آغاز بشریت، همه چیز را با تخته سیاه خود (بدن) بشناسد.

از نکات قابل توجه این اجرا، استفاده از تمام عرف و اختیارات کامل ژانر بدن بود، یعنی بدن هنرمند به درستی و تناسب، وسیله ی بیان هنری او در نظر گرفته شده بود.
او در این اجرا از ابتدا تا انتها به آرامی شروع به تراشیدن موهای بدن خود  کرد که این اجرا  حدودا ۳ ساعت به طول انجامید. به بیان خود او، دوست داشته است که موهای تن را استعاره ای از تعلق خاطر به دنیا در نظر بگیرد و آن را با اخلاص از وجود خود جدا کند. اما در این میان نکته ای که به ذهن میرسید و دقایقی جلب توجه میکرد، آن بود که همکار و شریک اجرای او با لباسهایی مبدل، مشغول حرکاتی  موزون و "سما" گونه شده بود. این حرکات او، تاثیر مثبتی بر این اجرا نداشت و در همان چند دقیقه  که او مشغول این حرکات تاتر گونه بود، به نظر میرسید ایدئولوژی اصیل این اجرا خدشه دار شده بود. اما سلامت کلی اجرا و رعایت ستون های اصلی آن ـ پیکر، مخاطب، زمان و مکان ـ این چند دقیقه ی "شبه تاتر" را جبران کرد.

محمد حسین ضرغام
پاییز 1391 



هیچ نظری موجود نیست: