مایلم درباره ی اجرای علیرضا امیرحاجبی واژه ی "زیبا" را بکارببرم. زیبایی شناسی (عکس العمل متناسب درون ذهنیتی آنی)، به وضوح در این اجرا قابل درک بود. امیرحاجبی "نامرئی های موجود در زندگی" –و یا همان وقایعی که در زندگی موجودیت دارند اما به دلیل عادی شدن، قابل توجه جلوه نمی کنند- را مرئی و نمایان ساخت. هنرمند با به کارگیری علم اجرائی تصادم بدن و با دنبال کردن علل زیستی پیرامون، و عبور کردن از گوهر مفهومی سایر هنرها و اشیا، اجرایی تاثیرگذار را ارائه کرد. این اجرا قابلیت آن را دارا بود که علاوه بر دیدار مخاطبین و شرکت آنها، در خامه ی فیلم و عکس هم ثبت شود و جزو معدود اجراهایی بود که قابلیت تکرار نداشت(دست کم در یک روز) و همین "یکبارگی"، به حفظ اصالت این پرفورمنس آرت زنده، کمک شایانی کرده بود. به زعم من امیرحاجبی علاقه ی وافری به حذف قراردادهای بازی (زندگی) دارد و یک بار دیگر تمایل دارد که جهان اطرافش را از پس خود ساخته هایش بشناسد. او در این اجرا می خواست برگردد و دوباره همچون آغاز بشریت، همه چیز را با تخته سیاه خود (بدن) بشناسد.
از نکات قابل توجه این اجرا، استفاده از تمام عرف و اختیارات کامل ژانر بدن بود، یعنی بدن هنرمند به درستی و تناسب، وسیله ی بیان هنری او در نظر گرفته شده بود.
او در این اجرا از ابتدا تا انتها به آرامی شروع به تراشیدن موهای بدن خود کرد که این اجرا حدودا ۳ ساعت به طول انجامید. به بیان خود او، دوست داشته است که موهای تن را استعاره ای از تعلق خاطر به دنیا در نظر بگیرد و آن را با اخلاص از وجود خود جدا کند. اما در این میان نکته ای که به ذهن میرسید و دقایقی جلب توجه میکرد، آن بود که همکار و شریک اجرای او با لباسهایی مبدل، مشغول حرکاتی موزون و "سما" گونه شده بود. این حرکات او، تاثیر مثبتی بر این اجرا نداشت و در همان چند دقیقه که او مشغول این حرکات تاتر گونه بود، به نظر میرسید ایدئولوژی اصیل این اجرا خدشه دار شده بود. اما سلامت کلی اجرا و رعایت ستون های اصلی آن ـ پیکر، مخاطب، زمان و مکان ـ این چند دقیقه ی "شبه تاتر" را جبران کرد.
محمد حسین ضرغام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر