۱۳۹۱ مهر ۲۹, شنبه

نقدی بر پرفورمنس باران کوثری، محمد حسین ضرغام

 به نظر میرسد تمام اجراگران این فستیوال  با پیشینه های مختلف هنری و نگاه های متفاوتی به پرفورمنس آرت میپردازند. به زغم من این نگاههای متعدد ‍‍،کمک موثری در ارتقای این ژانر هنری  خواهد داشت. اما به نظر میرسد که هنرمندان حوزه ی سینما و تاتر، گاه به گاه پرفورمنس آرت را چه در شکل و چه در مفهوم ـ با تراژدی وآکسیون های تاثیر گونه جا به جا می کنند. حد بالای این منظور، در اجرای باران کوثری قابل لمس بود.
عوامل این اجرا به جای "اجراگری" مشغول "بازیگری" بودنند و هیچ یک از آن ها برای اتفاقات غیر منتظره آمادگی و آگاهی نداشتند. در این اجرا پایه های اصلی پرفورمنس آرت ـ یعنی پیکر،مخاطب، زمان و مکان ـ حرفی برای گفتن و ساختاری هوشمندانه نداشتند و مخاطب،تنها با طوماری از کلمات و مفاهیم انتزاعی روبرو بود.
نکته ی بعدی، عدم حضور  باران کوثری بود. پرفورمنس آرت، بیان دغدغه های فردی و اجتماعی "هنرمند" است او از شخصیت، فکر و بدن خود برای به چالش کشیدن واقعیات زندگی بهره می برد. پرفورمنس آرت مانند سینما و تاتر، این گونه نیست که هنرمند صاحب ایده{نویسنده یا کارگردان}، ایده هایشان را با بکارگیری اجرای بازیگران به نمایش در آورند. هنرمند صاحب فکر و صاحب حرف، خودش به مثابه محور اجرا برای ابراز نظراتش به میدان می آید. به عبارت دیگر، دغدغه هنرمند، دغدغه خود اوست و نه دغدغه افراد دیگر. برای بیان این مفاهیم و غرض ها، لازم است که خود او از روح و جسم خود به طور هم زمان بهره گیرد.
در عین حال علاقه،جدیت و پشتکار هنرمندان تاتر وسینما در برخورد با پرفورمنس آرت، ستودنی است . این هنرمندان با بهره گیری از نقاط قوت و ضعف اجراهای گذشته و توجه به اشتراکات بازیگری و پرفورمنس آرت ،و همچنین شناخت تمایزهای این دو، میتوانند شتابی چشمگیر در تکامل این بیان هنری ایجاد  کنند.

 محمد حسین ضرغام
پاییز ۹۱

                                                                  

هیچ نظری موجود نیست: