«پرفرمنس آرت»، نقطه ی اتصال هنرهای تجسمی و هنرهای اجرایی است. در این ساختار فکری (اپیستمه)، مخاطب در جریان روند خلاقیت قرار می گیرد. از ویژگی های اجرای «امیرراد»، این خط اتصال سیال و اتفاقات در لحظه است:
مخاطبان قبل از ورود به فضای اجرا، لباسی بلند، که در اصل «کیسه زباله» بود را بر تن می کنند. همه ی آنها از لحاظ فرم ظاهری، با همدیگر یک همسانی نسبی پیدا می کنند. همسانی بعدی، مقدار آگاهی همه ی مخاطبان به میزان اندک، از دقایق پیش روی این اجراست. آنها به فضای اجرا دعوت می شوند و هنرمند را در حال فکر کردن به «چگونگی درست کردن ملاط گچ و روزنامه» مشاهده می کنند. هنرمند شروع به کار می کند و مخاطبان یک به یک اجرای او را باز اجرایی می کنند...
اساساً پرفرمنس آرت، با قصه گویی، سازش چندانی ندارد-برخلاف تئاتر-، برعکس؛ اجتناب از قصه گویی، گرایش به بازنمایی تصویر و یا مفهوم مجرد، اما ساده و با باورپذیری بالا را در این شیوه ی بیانی شدت می بخشد، که خود این تلاش باعث نوعی کثرت داستانی در ذهن شرکت کننده و برابر، و حتی گاهی بیش از دانایی او می شود: مقوله ای که در اجرای راد قابل لمس بود. اجرای او منوط به «تصویر» است. تصویر، سریع ترین و بی واسطه ترین نوع انتقال معناست و هر تصویر، چون توانایی استقلال پذیری به ذات دارد و بی نیاز به قبل و بعد خود بوده -همچون عکس- به لحاظ گنجایش مفهوم، از کلمات ظرفیت داستانی بیشتری دارد. همچنین تفسیر و تعبیر یک داستان دارای محدودیت های زیادی است، چرا که از قواعد دست و پاگیر صرف و نحوی تبعیت می کند. اما ملموس بودن و بی واسطه گیِ تصویر، این مشکلات را نداشته و به محض دیده شدن، در ذهن شرکت کننده و با دخالتش توسط یک قیاس بی واسطه، بدل به مفهوم می شود.
اما پرسشی که در پایان این جستار کوتاه در باب اجرای «راد» به ذهنم خطور می کند، این است که شرکت مخاطب در اجرا- به مثابه واکنش- معلول چه آکسیون یا کنشی باید باشد؟ آیا خود هنرمند باید به مخاطب بگوید که چه عملی مرتکب شود، و یا آنکه خود مخاطب باید به چنان احساسی برسد که غلیان احساسات اش، او را به انجام کاری- در اینجا به مثابه شرکت در اجرا- وا دارد؟
محمد حسین ضرغام
پاییز 1391
۴ نظر:
خیلی ایده ی پیش پا افتاده ای بود متاسفم
از نقد های خوب شما متشکرم آقای ضرغام. در مورد اجرای آقای راد باید این را هم اضافه کنم که شاید این اجرا تنها اجرای تصویری در این فستیوال بود و برعکس نظر ناشناس فکر می کنم ایده بکری داشت.
از نقد های خوب شما متشکرم آقای ضرغام. در مورد اجرای آقای راد باید این را هم اضافه کنم که شاید این اجرا تنها اجرای تصویری در این فستیوال بود و برعکس نظر ناشناس فکر می کنم ایده بکری داشت.
حالا یا پیش پا افتاده بود یا بکر، در پرفورمنس آرت ایده شروع کاره، اصل روش پیش رفتنه، من کار رو دیدم و به نظرم پرفورمنس بسیار تاثیرگذاری بود با یک ایده منحصر به فرد و بر آمده از جامعه، در تمام اجرا اشک تو چشمام جمع شده بود و تازه می فهمیدم اون لباس های یه جور اون هم از کیسه زباله سیاه یعنی چی.
ارسال یک نظر